به گزارش نما، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
در كتابخانه دانشگاه تهران چه مي گذرد؟
با پيشنهاد و حمايت «كتابخانه مركزي دانشگاه تهران» قرار است يكي از سالن هاي دانشگاه به نام «ايرج افشار» (ايران شناس نزديك به محافل بهايي) شود.
از چندي پيش جريان فرهنگي مشكوكي در دانشگاه تهران تحركات خود را آغاز كرده است كه به دنبال ترويج كارگزاران فرهنگي عصر پهلوي و ناديده گرفتن دانشمندان متعهد مي باشد. يكي از نخستين اقدامات اين عناصر، بازگرداندن مجسمه هاي نيم تنه برخي از كارگزاران عصر قاجار و پهلوي اول و دوم از چند سال قبل به سالن كتابخانه دانشگاه است.
سياست ها و اقدامات اين عناصر به جايي رسيده است كه براي مورخان وابسته و نزديكان حسن تقي زاده، سالن يادبود بنا مي كنند و اكنون قصد نامگذاري سالني را به نام «ايرج افشار» دارند كه پس از انقلاب نيز با «بنياد مطالعات ايران» (به رياست اشرف پهلوي) همكاري نزديك داشت.
به نظر مي رسد روسا و مديران دغدغه مند دانشگاه تهران بايد نسبت به تحركات چنين عناصر نامطلوبي كه پست هاي مديريتي كتابخانه دانشگاه را در اختيار دارند، واكنش جدي نشان دهند و مانع از ترويج آرا و نگرش چهره هايي شوند كه آثارشان هيچ سنخيتي با انقلاب اسلامي ندارد.
گفتني است مرحوم «جلال آل احمد» طي يادداشت مهمي در آبان 1345 خطاب به «ايرج افشار» وي را از حاميان بهائيان معرفي مي كند كه «زير بار اباطيل آنان را» گرفته است.
«ايرج افشار» در 15 آذر 1356 با حكم «فرح پهلوي» به عضويت هيات امناي «بنياد فرهنگ ايران» جايگزين «منوچهر اقبال» شد و با دربار پهلوي و «احسان يارشاطر»، «تقي زاده» و ... رابطه بسيار نزديكي داشت.
جنبش حمله به تأسيسات سايبري اسرائيل ركورد زد
يك مقام صهيونيست گفت اسرائيل در جنگ غزه در جبهه دومي هم درگير شده و آن جنگ سايبري است.
به گزارش راديو فرانسه «دولت اسرائيل اعتراف كرد هدف موج سنگين حملات سايبري قرار گرفته است.»
يوال اشتاينيتس وزير دارايي رژيم صهيونيستي، گفت: «اسرائيل اينك در جبهه دوم، يعني در جبهه جنگ سايبري نيز درگير شده است. طي چند روز اخير، 44 ميليون حمله سايبري عليه سايت هاي دولتي اسرائيل انجام گرفته است.
بدين ترتيب، معلوم مي شود كه حملات سايبري تقريباً يك روز بعد از شروع درگيري نظامي با سازمان حماس آغاز شده است.
بنابراين گزارش گروه «گمنام ها» كه به حملات سايبري شهرت دارد، اعلام كرد ده ها سايت سازمان هاي اسرائيلي و همچنين سايت يك بانك بزرگ اين رژيم را براي اعتراض به حملات نظامي اسرائيل عليه غزه، مسدود كرده است. اين گروه مي گويد توانسته تمامي داده هاي سايت «بانك اورشليم» را نابود نمايد.
گروه «گمنام ها» با صدور بيانيه اي مي گويد طي مدت هاي طولاني شاهد رفتار وحشيانه ارتش اسرائيل با ملت فلسطين بوده و اسرائيل از خط قرمز عبور كرده است.
براساس گزارش هاي ديگر، پايگاه هاي اينترنتي مرتبط با وزارت جنگ، نخست وزير، رئيس رژيم و وزارت امور خارجه اسرائيل مورد حمله واقع شده اند. حملات از كشورهاي مختلف صورت گرفته اند ولي بيشتر آنها از خود فلسطين بوده اند.
شفافيت چيه؟ شپش به لحافمان افتاده رفقا!
نشست زيرزميني گروهي از مخالفان رژيم در پراگ به جاي ايجاد اميد باعث يأس و نگراني شد.
پايگاه اينترنتي اخبار روز با انتشار اين تحليل درباره نشست چند روز پيش شماري از عناصر سلطنت طلب و تروريست تجزيه طلب نوشت: متأسفانه قطار زيرزميني «اتحاد براي دموكراسي» در پراگ به جاي كاشتن جوانه اميد، باعث رويش پرسش هاي بي پاسخ در ذهن مخالفان نگران و مأيوس شد.
«عبدالستار-د» نويسنده مطلب مي افزايد: نگارنده اين نگراني ها را با سوزن بانان قطار در ميان گذاشته بودم ولي چه سود! دست ما كوتاه و خرما بر نخيل! دوستان بايد به اين حقيقت تلخ واقف شوند كه وادي پيموده را از سر گرفتن مشكل است. يا به عبارتي، خنك آنكس كه ز آغاز فرجام جست. شايد بي دليل نيست كه اينك وزارت اطلاعات رژيم با استناد به نفوذ سردار مدحي در اپوزيسيون، انتظار دارد لحاف اپوزيسيون را به خاطر يك شپش بايد بيرون انداخت؛ و مدعي مي شود بين اپوزيسيون جمهوري اسلامي اتحاد شكل نمي گيرد!
وي اضافه كرد: براي جلوگيري از سوءتبليغات وسيع مبني بر اينكه هزينه هاي اينگونه نشست هاي در لندن و استكهلم و پراگ توسط عربستان و يا اسرائيل و سيا و غيره پرداخت مي شود، بايد بر روي شفافيت و آشكار نمودن علني منابع مالي تاكيد كرد. كاري كه متاسفانه تا به امروز مسئولين نشست هاي پر مخارج استكهلم، بروكسل و پراگ انجام نداده اند.
خاطر نشان مي شود پراگ يكي از بارانداز ها و ايستگاه هاي سازمان سيا محسوب مي شود و راديو آزادي (فردا) نيز در اين شهر مستقر است.
خسارت هاي استراتژيك اسرائيل در جنگ غزه
اسرائيل دچار غافلگيري اطلاعاتي در غزه شد و سلاح هاي نظامي پيشرفته حماس، زنگ خطر را براي اسرائيل به صدا درآورده است.
نشريه آمريكايي فارين پاليسي با بررسي چند سؤال درباره جنگ غزه و تأييد شكست اطلاعاتي رژيم صهيونيستي نوشت: اسرائيل از موشك هاي پيشرفته حماس موسوم به فجر 5 بي خبر بود و غافلگير شد. شايد اسرائيل نتواند تمام مسير قاچاق را كنترل كند اما وجود اين موشك هاي پيشرفته در غزه آن گونه كه فرماندهان ارتش اسرائيل مي گويند مي تواند معادله را به هم بزند و زنگ خطري براي اسرائيل در معارضه نظامي با حماس باشد.
اين نشريه همچنين با اشاره به تحركات كشورهايي نظير قطر براي نزديكي به حماس و تأثير جنگ اخير بر اين روند نوشت: طي ماه هاي اخير، قطر و تركيه و مصر به حماس نزديك شده اند، بهترين نمونه سفر امير قطر به غزه بود.
واشنگتن هم در برابر استراتژي اين سه كشور سكوت اختيار كرد. در آن زمان تحليل همگان حاكي از اين بود كه حماس به دليل موضع گيري هايش عليه دولت سوريه در حال دور شدن از ايران و در نتيجه در آغوش كشيده شدن از سوي قطر و تركيه است اما جنگ جديد ميان حماس و اسرائيل و البته به كارگيري موشك هاي ايراني در جنگ اين سؤال را به ذهن متبادر مي كند كه آيا واقعاً تركيه، قطر و مصر بر حماس نفوذ سياسي داشتند؟
به بيان ديگر با تحولات چند روز اخير در غزه بايد گفت به هم ريختن محور مقاومت ايران- سوريه و حماس در چند ماه اخير چندان درست نبوده و يا در بهترين حالت در خصوص آن اغراق شده است. رابطه نظامي ميان ايران و حماس به دهه نود بازمي گردد و بار ديگر ارجاع شما به داستان وجود موشك هاي فجر 5 در غزه بايد يادآور اين نكته باشد كه ايران و حماس هيچ گاه دست از دست هم خارج نكردند.
فارين پاليسي درباره تأثيرات ديگر تحولات اخير نوشت: اين جنگ مي تواند به نفع حماس و به ضرر تشكيلات خودگردان محمود عباس تمام شود. ماجراي غزه مانورهاي سياسي تشكيلات خودگردان فلسطين را تحت الشعاع خود قرار داده است. يك پيام تلويحي هم وجود دارد. در روزهايي كه تشكيلات خودگردان خود را سرگرم داستاني سياسي كرده اين حماس است كه در غزه به عنوان نماينده مردم فلسطين با رژيم صهيونيستي مي جنگد.
از سوي ديگر فهمي الهويدي تحليلگر معروف مصري در روزنامه الشروق، به زبان طنز از نتانياهو تشكر كرد و نوشت: به رغم رفتار شرورانه نتانياهو بايد از او تشكر كنيم. او جنايتكار جنگي و سزاوار بدترين نفرين هاست اما تشكر ما آميخته به نفرت است.
رويدادهاي منطقه از سال 2011 و انقلاب ها نظر همه را به خود جلب كرد، اما مسئله فلسطين را از اولويت دور كرد و باعث شد اين موضوع در رسانه هاي گروهي به خبر درجه دو و سه تبديل شود. در چنين فضايي، برخي درباره خطر ايران يا به اصطلاح «دشمن فارسي» سخن گفتند، عده اي ديگر به مسائل سوريه و سرنگوني نظام دمشق علاقه نشان دادند و شماري نيز ايران را دشمني بزرگتر و خطرناكتر از اسرائيل ناميدند. اما تجاوز ددمنشانه اخير صهيونيست ها به غزه باعث شد كه موضوع فلسطين بار ديگر در صدر عناوين قرار گرفته است.
وي مي افزايد: نكته ديگر در اين زمينه آن است كه حملات هوايي اسرائيل نوعي اهرم فشار بر دولت قاهره براي شكستن محاصره تحميلي به نوار غزه است، كه با گشودن گذرگاه رفح جهت سفر مقامات مصري و عربي به غزه آغاز شد و در صورت استمرار مي تواند پايان كامل محاصره غزه و عادي سازي روابط با غزه را در پي داشته باشد.
همچنين بايد گفت واكنش فلسطيني ها، برتري توانمندي نظامي گروه هاي مقاومت را نشان داد و ثابت كرد كه توان مقاومت مي تواند نقطه عطفي در منازعه با اشغالگران باشد. اقدام مقاومت در سرنگون كردن هواپيماي اف 16اسرائيلي و هواپيماي بدون سرنشين و شليك موشك دوربرد به سوي تل آويو، نشانه وجود قدرتي در مقاومت است كه بايد آن را به طور جدي مدنظر قرار داد.
فهمي هويدي نوشت: انعكاس اين خبر در محافل اسرائيل به حدي بود كه باعث شد بيش از يك ميليون اسرائيلي براي فرار از موشك هاي فلسطيني به پناهگاه بروند، و اين بدان معناست كه پيام موشك هاي مقاومت دريافت شده و صهيونيست ها تا وقتي به اشغال فلسطين ادامه دهند، امنيت واقعي را احساس نخواهند كرد. حمله سال 1982اسرائيل به لبنان باعث تشكيل حزب الله شد كه چند سال بعد اسرائيل را ذليل كرد و به شكست كشاند. اين بار هم ممكن است تيري به سينه اسرائيل برخورد كند كه انتظارش را ندارد.
اينها كه همه چك برگشتي بودند
يك عضو متواري گروهك ادوار تحكيم، نشست اخير شماري از عناصر سلطنت طلب و تجزيه طلب در پراگ را، جلسه مدعياني كه هيچ پايگاهي در ميان مردم ندارند توصيف كرد.
چند روز پيش شماري از عناصر سلطنت طلب (شهريار آهي، جواد خادم، فريدون احمدي، عليرضا نوري زاده و...) به همراه سران گروهك هاي تروريستي كومله و دموكرات (عبدالله مهتدي و حسن شرفي) در پراگ پايتخت چك كه به ايستگاه سيا معروف است، دور هم جمع شدند. «محمد- ص» عضو گروهك ادوار تحكيم كه دو سال است از كشور گريخته، درباره اين نشست محفلي به سايت جمهوري خواهي گفت: نيروي سياسي موثر در داخل فعاليت دارد.
شما خودتان قضاوت كنيد، اتحاد عده اي از سياسيون در خارج كشور كه بي آن كه تاثيري در مسائل سياسي بگذارد چه ارزشي مي تواند داشته باشد؟ كجا اين اتحاد به تقويت همگرايي ميان دموكراسي خواهان در داخل منجر مي شود وقتي در ميان اين نيروهاي به اصطلاح «همگرا» از يك سو با انعقاد توافق نامه هاي آنچناني طمع خويش براي زير سوال بردن تماميت ارضي ايران را پنهان نمي كنند و از سوي ديگر ادعاي دموكراسي براي ايران دارند. ما دموكراسي را براي تامين منافع ملي مي خواهيم، نه برايت تجزيه كشور و اعطاي حقوق فوق العاده براي كساني كه برخلاف ادعايشان هيچ پايگاه اجتماعي ميان هموطنان مان ندارند.
وي افزود: سياست دموكراتيك را سازمان هاي دموكراتيك مي سازند. اگر قرار باشد كه گفتگو براي پيشبرد دموكراسي منجر به انشقاق در سازمان هاي سياسي حاضر در اين گفت وگوها بشود- همانطور كه مي بينيم شده است- چطور مي توان از سياست دموكراتيك سخن گفت؟ فهم اين سخن دشوار نيست اگر فقط نگاهي به وضعيت سازمان هاي سياسي موجود در خارج بياندازيم و ببينيم كه چگونه در داخل اين سازمان ها هيچ توافقي براي حضور در اين قبيل نشست ها به دست نيامده است.
وي درباره نگاه برخي از دست اندركاران اين نشست درباره ساختن آلترناتيو مي گويد: آنها كه راهكارهاي فوري نظير آلترناتيوسازي براي به قول خودشان هدايت توده ها را در سر مي پرورانند از حقيقت جامعه دور هستند و به همين دليل است كه تصور مي كنند مي توان اتحاد ملي را از طريق نشست و برخاست با گروه هايي كه تماميت سرزميني مان را به رسميت نمي شناسند، به دست آورد.
اپوزيسيون لال است يا بدون اجازه آمريكا حرف نمي زند؟!
يكي از سران گروه هاي اپوزيسيون، سكوت محافل ضد انقلاب در قبال جنايات اسرائيل در فلسطين را شرم آور توصيف كرد.
رضا فاني يزدي از اعضاي گروهك اتحاد جمهوريخواهان در پايگاه اينترنتي اخبار روز نوشت: چند روز از آغاز درگيري ميان فلسطيني ها و اسرائيل مي گذرد. اين درگيري ها چند صد كشته و مجروح برجاي گذاشته است. پير و جوان، زن و مرد، نظامي و غيرنظامي و تعداد قابل توجهي كودك و خردسال قرباني چند روز هجوم بمباران ها و موشك باران هاي اسرائيل بوده اند.
پارلمان و مقر دولت حماس، دولت قانوني فلسطيني در منطقه غزه با خاك يكسان شده است و زندگي روزانه و عادي مردم دچار اختلال. متاسفانه همه احزاب مخالف ايراني تاكنون چشم بر اين همه جنايت بسته و لام تا كام صحبت نمي كنند. گويا منتظرند كه آقاي اوباما و يا خانم كلينتون چه خواهند گفت.
انگار قطب نماي اين سازمان ها در نقض حقوق بشر، كشتار مردم بي گناه و جنايت عليه بشريت، وزارت امور خارجه آمريكا و يا سخنگوي كاخ سفيد است. مطمئنا اگر ايالات متحده اين جنايات را محكوم مي كرد، همه احزاب و سازمان هاي اپوزيسيون ايراني يكي پس از ديگري اعلاميه هاي محكوميت خود را صادر مي كردند.
وي مي افزايد: واقعا بر ما چه رفته است؟ چرا اين همه چشم به دهان خانم كلينتون و آقاي اوباما مانده ايم؟ چرا احساسات انساني و وجدان بشري ما با ديدن اين همه قربانيان اين جنايت ها جريحه دار نمي شود؟ چرا جنايت ها را بطور انتخابي محكوم مي كنيم؟ اگر ايالات متحده جنايت در ليبي و سوريه را محكوم كند، ما هم دادمان به فلك مي رسد و اگر آنها سكوت كنند، ما هم سكوت مي كنيم. چرا به اينجا رسيده ايم؟
يادآور مي شود عناصر ساختارشكن و فتنه گر داخل كشور نيز درباره نسل كشي رژيم صهيونيستي در غزه سكوت كرده اند و اين در حالي است كه همين طيف همسو با مواضع آمريكا و كشورهاي مرتجع، از معارضه گروه هاي مسلح تروريست عليه حاكميت سوريه به بهانه حقوق بشر و دموكراسي جانبداري كرده اند. آشوبگران در جريان حاشيه سازي در روز قدس سال 88 شعار ديكته شده وزارت خارجه اسرائيل با مضمون «نه غزه، نه لبنان» را تكرار مي كردند.
اپوزیسیون لال است یا بدون اجازه حرف نمی زند؟
۱۳۹۱/۹/۱