به گزارش نما، «ماندانا زندی» نویسنده، منتقد، و مدرس داستان نویسی و دبیر فرهنگ و هنر همشهری جوان است که نزدیک به 15 سال در این حوزه فعالیت دارد و تا کنون نزدیک به هشت کتاب تألیف کرده است. وی در کنار فعالیت در حوزه ادبیات داستانی، تجربههایی در حوزه فیلمنامه نیز دارد که «روز یلدا، شب چله» یکی از فعالیتهای این نویسنده بوده است.
زندی مؤسس و دبیر «چهارشنبه داستان» بوده که در پنج سال گذشته و تا پیش از شیوع بیماری کرونا بهطور مستمر برگزار میشده است. «خواب اقاقیا» و «شام آخر» از جمله آثاری این نویسنده هستند. آخرین کتاب وی با عنوان «خانه خورشید» در ژانر دفاع مقدس با استقبال مخاطبان مواجه شده و در توانسته به چاپ دوم برسد... نام دارد که به چاپ دوم رسیده است. به همین دلیل و در خصوص موانع و آسیبهای ادبیات دفاع مقدس گفتوگویی انجام شده که در ادامه میخوانید:
**: لطفاً کمی در خصوص شکلگیری رمان «خانه خورشید» توضیح دهید؟
حدود سال 1393 زمانی که «محمدحسین کریمیپور» مدیر گروه روایت فتح بود. سیاست کاری وی در آن برهه این بود که آثار دفاع مقدسی را طوری منتشر کنیم که در بازارهای جهانی نیز قابل عرضه باشد؛ یعنی طوری نباشد که فقط محدود به مرزهای خودمان باشد که متأسفانه در این حوزه نیز چندان موفق هم عمل نکردیم. ما نتوانستهایم دایره گستردهتری از مخاطبان کتابهای دفاع مقدسی را ایجاد کنیم. در آن زمان «فریده خلعتبری» مدیر انتشارات «شباویز» که در عرصه بینالمللی هم فعال بود من را به کریمیپور معرفی کردند.
در همان زمان امکانات تحقیق برای بنده ایجاد شد تا پروژه «خانه خورشید» را به نگارش درآورم. من دو شیوه کار پیش رو داشتم یکی اینکه به حقیقت وفادار بمانم و دیگر اینکه از تخیل خودم استفاده و کنم و بر اساس منابع و اسناد موجود یک داستان با شخصیتهایی استفاده کنم که وجود خارجی ندارند اما از شخصیتهای واقعی دفاع مقدس وام گرفته شدهاند. دلیل من از انتخاب چنین شیوهای این بود که تا زمانی که رمان رنگ تخیل به خود نگیرید و کاملاً مبتنی بر واقعیت تاریخی باشد جذابیت ایجاد نمیکند. کریمیپور با این شیوه موافق بود و شرایطی ایجاد شد تا من در مسیری که طراحی کردهام حرکت کنم.
در آن زمان تحقیقات کاملی وجود داشت و میتوانست در اختیار من قرار بگیرد اما من تصمیم گرفتم برای نزدیک شدن به موضوع مصاحبه و تحقیقاتی انجام بدهم. با تعدادی از همسران شهدا مصاحبههای طولانیای انجام دادم که برای من بسیار ارزشمند بود و به قوام رمان «خانه خورشید» کمک شایانی بود. «فرشته ملکی» همسر شهید مدق در این رابطه کمک بسیاری برای من بودند.
با وجود سختیهایی که داشت توانستم مجوزهای لازم را بگیرم و وارد بیمارستان جانبازان اعصاب و روان بشوم تا از نزدیک با این عزیزان گفتوگو کنم. در مجموع چهار سال زمان صرف کارهای تحقیقاتی شد. اواخر کار با تغییر مدیریت در انتشارت روایت فتح کریمیپور از مجموعه رفتند و با تغییر مدیریت در روند انتشار کتاب وقفه افتاد چراکه مدیریت جدید نشر ورایت فتح سیاستکاری متفاوتی داشت و معتقد بود که ذات رمان تخیلی با وقایع دفاع مقدس چندان سازگار نیست.
ما در حوزه دفاع مقدس باید با مستندنگاری به ثبت و ضبط تاریخ دفاع مقدس بپردازیم. ما کار را تقریباً به انتها برده بودیم و نمیشد آن را رها کرد. انتشارات خصوصی بهترین گزینه برای انتشار کتاب بود و برای همین با نشر ماهین مذاکراتی انجام گرفت تا کتاب در کمترین زمان ممکن منتشر شود. خوشبختانه چاپ اول کتاب با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شد و در کمتر از شش ماه تمام نسخههای آن فروش رفت؛ و همه طیفهای مختلف با این اثر ارتباط برقرار کردند. هنر ما باید این باشد که اقشار مردم سراغ آثار دفاع مقدسی بیایند و نه یک طیف خاصی از جامعه.
**: چرا مصر بودید که این نگاه یعنی بهرهگیری از مستندات در قالب رمان تخیلی استفاده کنید؟
زمانی که با فریده خلعتبری در خصوص ادبیات دفاع مقدس گفتوگو میکردیم به این نتیجه رسیدیم که باید از منظر جدیدی به مسئله دفاع مقدس نگاه شود. مسئله مهم دیگر تنهایی همسران شهدا و جانبازان و آزادگان بود که چندان توجهی به آن نمیشد. همه کسانی که از خود گذشتگی کردند و وارد جبهه شدند همه خصوصیت انسانی را داشتند. این خصوصیات باید باید مورد توجه قرار بگیرد.
دلبستگیهای به همسر و فرزندان خود داشتند که جنگ تحمیلی سبب شد آشیانه آنها دگرگون شود، زن تنهایی که همسرش به جبهه رفته و با توجه به وضعیت دهه شصت چه موقعیتی داشته و چگونه با محدودیتهایی که داشته زندگی کرده است. در مقابل چقدر مردم جامعه قدردان زنانی است که همسرانشان سالها در جبهه حضور داشته است. دغدغه من این بود که با رزمندگان این آب و خاک با کودکانی که پدرشان شهید شد چه معاملهای کردهایم.
**: توزیع و پخش در حوزه ادبیات دفاع مقدس به یک معضل بزرگی تبدیل شده است، این مسئله چقدر به جذب مخاطب ضربه وارد کرده است؟
میتوانم بگویم که کتابفروشیها خودشان یک مافیای بزرگ هستند. برای کتابفروشیها حجم و قیمت کتاب مهم است و نه موضوع آن آنها ترجیح میدهند کتابی را که میفروشند حاشیه سود بالایی داشته باشد. کتابفروشیها مدعی هستند که مردم آثار عاشقانه را بیشتر مطالعه میکنند تا آثار دفاع مقدسی را. آنقدر مشکلات در این حوزه وجود دارد که نمیتوانیم بهراحتی راه برونرفت از این شرایط را پیدا کرد.
نگاه صرف مستندنگارانه و با کمترین ویژگیهای خلاقانه باعث کلیشهای شدن ادبیات دفاع مقدس شده و مخاطب نسبت به آن اقبالی نشان نمیدهند همه ما چه نویسنده و چه ناشر در این قصور سهیم هستند. درحالیکه مخاطب ادبیات دفاع مقدس را دنبال خواهد کرد، بهشرط آنکه نویسنده نیازهای امروز او را بشناسد.
منبع: دفاع پرس
دغدغه من این بود كه با رزمندگان چه معاملهای كردهایم
ماندانا زندی گفت: مردم جامعه چقدر قدردان زنانی است كه همسرانشان سالها در جبهه حضور داشتهاند. دغدغه من این بود بدانیم با رزمندگان با همسران شهدا و كودكانی كه پدرشان شهید شدند چه معاملهای كردهایم؟
۱۳۹۹/۶/۳