نسخه چاپی

در آستانه تشكیل كمیته‌ گفت‌وگو درباره انتخابات هستیم/ اینكه دولت تخم مرغ‌هایش را در سبد برجام گذاشت اشتباه بود

عکس خبري -در آستانه تشکيل کميته‌ گفت‌وگو درباره انتخابات هستيم/ اينکه دولت تخم مرغ‌هايش را در سبد برجام گذاشت اشتباه بود

دبیركل جامعه اسلامی مهندسین گفت: ممكن است اصلاح‌طلبان حتی از بین كاندیداهای اصولگرا هم یك نفر را كه مقداری با آن ها نزدیك‌تر است انتخاب كنند ولی اصولگراها هیچ موقع این كار را نمی كنند.

به گزارش نما، نه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، چند ماه پس از انتخابات مجلس یازدهم و تمام شرایط سیاسی و اقتصادی کشور ایجاب می‌کند که با شخصیت‌هایی که در بیش از 40 سال گذشته دستی برآتش سیاست داشته‌اند، به گفت‌وگو بنشینیم.

محمدرضا باهنر با تاکید بر لزوم انجام تغییرات و پوست‌اندازی در جبهه پیروان خط امام و رهبری، برهمان نظر همیشگی خود مبنی بر ایجاد چند حزب ساختارمند در کشور تاکید می‌کند.

وی با تشریح فضای اقتصادی حاکم بر کشور بر این باور است که پارامترهای محیطی موثر بر تحقق شعارهای روحانی عوض شده ولی در عین حال برخی شعارها مثل تک‌رقمی کردن تورم اشتباه بوده است.

در مورد انتخابات ریاست جهوری 1400 بر این باور است که بنا به سابقه ممکن است فردی گوی سبقت را از سایر کاندیداها برباید که اساسا پیروزی اش قابل پیش‌بینی نباشد.

باهنر معتقد است که اصلاح‌طلبان برخلاف اصولگرایان که به دنبال یک اصولگرای ناب می‌گردند، میدان را ارزیابی می‌کنند و ممکن است در نهایت به یک شخصیت اصولگرا که به خودشان نزدیکتر است گرایش پیدا کنند.

متن گفت‌وگو محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح ذیل است:

*نزدیک انتخابات بخش بزرگی از انرژی‌مان صرف وحدت درونی خودمان می‌شود

به انتخابات مجلس گذشته بپردازیم. شما چند ماه مانده به انتخابات در یک جمعی پیروزی قاطع جریان اصولگرا در انتخابات را پیش‌بینی کرده بودید ولی با این حال در جریان بستن لیست ها و حتی پس از پیروزی اصولگرایان موضع گیری و حرکت مشخصی از سوی شما دیده نشد. این حضور و فروغ کم دلیل خاصی داشت؟

باهنر: بالاخره الان انتخابات و رقابت‌های سیاسی وضعیت خاصی در کشور ما دارد. باز هم باید به حرف قدیمی‌مان برگردیم که متاسفانه چون چند حزب قدرتمند فراگیر ضابطه‌مند نداریم به هر انتخابات که نزدیک می‌شویم جریانات سیاسی سعی می‌کنند با همدیگر نشست‌ها و مشورت‌هایی داشته باشند و در نهایت به یک تصمیم برسند.

به این تجمع خودشان هر زمانی یک اسم می‌گذارند. یک‌روز اسمش جمنا و روز دیگر شورای ائتلاف و شورای اصولگرایی می‌شود. این البته مخصوص جریان ما هم نیست و جریان رقیب هم همین‌طور است. یکی از مضرات این وضعیت این است که وقتی به هر انتخاباتی نزدیک می‌شویم، بخش بزرگی از انرژی ما صرف وحدت درونی خودمان می‌شود.

اینکه ضابطه بنویسیم و آدم‌ها مشخص شوند و اینکه مشخص کنیم که چه کسی صاحب حق رای هست و چه کسی نیست و چه کسی حقیقی هست و چه کسی حقوقی، مسئله‌ای زمان‌بر است.

بعد برای رقابت با رقیب اصلی ظرفیت بالایی باقی نمی‌ماند. این مسئله، مسئله کلی انتخابات ما هست و در این جریانات هم تحولات در حال اتفاق است و تیپ ما نمی‌خواهیم بگوییم که از سیاست کنار برویم ولی باید در اتاق‌های فکر، کار و فکر کنیم؛ ولی کسانی که بازی می‌کنند قاعدتا باید بصورت طبیعی به نسل‌های بعدی منتقل شوند. اینکه محکم بچسبیم به اینکه ما هستیم و همه تصمیمات را ما می‌خواهیم بگیریم، خیلی اعتقاد به این روش ندارم.

اینکه این مسئله در انحصار خودمان باشد، نه امکان پذیر و نه مصلحت است. اگر بخواهم خلاصه به سوال شما جواب بدهم، ما با مجموعه شورای ائتلاف هماهنگ و همراه بودیم و جلسه داشتیم و در جلسات‌شان شرکت می‌کردیم اما این که مدعی ویژه‌ای در این قضیه باشیم اساساً چنین روحیه‌ای نداریم.

منظورتان جبهه پیروان است؟

باهنر: جبهه پیروان هم به همین شکل است. اگر از خودمان نگاه کنیم یک جامعه اسلامی مهندسین و جبهه پیروان خط امام و رهبری و همچنین چند جبهه در کشور مانند جبهه ایستادگی و جبهه پایداری وجود دارند که اینها باید مجموعا با همدیگر بنشینند و کار کنند. اگر هرکدام از اینها بخواهد مَن شود و یکی از آنها هم نیم‌من نشود کار به جایی نمی‌رسد و اشکال پیش می‌آید.

به نظر می رسد که جبهه پیروان خط امام و رهبری در انتخابات اخیر در مقایسه با سایر جبهه ها و جریانات اصولگرایی تاثیر گذاری و نقش کمتری داشت و این طور به نظر می رسد که نیازمند به یک پوست اندازی و تغییر در ساختار یا احزاب است. آیا چنین نیازی را شما احساس می کنید؟

باهنر: اینها به صورت طبیعی اتفاق می‌افتد و حتی اگر بخواهیم به سابقه تاریخی خود جبهه پیروان خط امام و رهبری هم برگردیم، زمانی اسم ما مجموعه تشکل‌های همسو با جامعه روحانیت مبارز بود و بعد اسممان مجموعه تشکل‌های همسو شد و بعد جبهه اصولگرایی شدیم. الان آخرین اسم و برنامه‌ای که داریم جبهه پیروان خط امام و رهبری است. متاسفانه در برخی از این اسامی و اسم‌گذاری‌ها مخاطب طرف مقابل را نگاه می‌کند و می‌گوید یعنی بقیه پیرو خط امام و رهبری نیستند؟ یا مثلاً اگر کسی وارد جبهه اصولگرایی شد می‌گوید که آیا بقیه اصولگرا نیستند؟ اینها یکسری اسم است که البته باید این اسامی در اساسنامه و مرامنامه اثرگذار بوده و رفتار هم نشان از این ادعا باشد. اما اصلاً معنایش این نیست که مثلا وقتی می‌گوییم جبهه پیروان خط امام و رهبری بقیه جبهه‌ها این مشخصه ها را ندارند. نه؛ ممکن است بقیه هم داشته باشند و حتی از ما هم بهتر باشند. این شناور بودن قضیه همیشه این مشکلات را دارد. این که شما فرمودید بله؛ اصولا ما در بسیاری از مواقع باید در حال تحول باشیم و اگر بخواهیم ساکن و ساکت باشیم و به قول معروف مرغ یک پا داشته باشد طبیعی هست که از جریانات سیاسی عقب می‌افتیم و اینکه یکسری تحولات نیاز هست را قبول دارم.

*احتمال تحول در جبهه پیروان خط امام و رهبری

یعنی احتمال دارد که به زودی شاهد تحولی در جبهه پیروان باشیم؟

باهنر: بله؛ احتمال دارد چون ما بلاخره 18 تشکل سیاسی هستیم که دور هم جمع شده ایم. مثلاً قانون جدید احزاب که از دو یا سه سال قبل اعمال شد، برخی از این تشکل ها در آن قالب نمی گنجیدند و اصلاً نتوانستند. برای مثال جامعه اسلامی نمایندگان ادوار مجلس را داشتیم. چون اعضای این تشکل محدود هستند و ما از اول انقلاب نهایتاً حدود ۱۲۰۰ نفر نماینده ادوار داریم که بخشی از آنها اصولگرا و بخشی نیز اصلاح طلب هستند، دیگر نمی توانند یک حزب تمام عیار داشته باشند که در ۳۰ درصد استانها دفتر هم داشته باشد.

یا برای مثال جامعه انجمن‌های اسلامی بازار که یک تشکل صنفی سیاسی بود و به همین دلیل نمی تواند یک حزب باشد. البته به نام دیگری مجوز حزب گرفتند و بالاخره این تحولات هم اثر دارد و بعضی از این شخصیت های عضو جبهه، عملاً شخصیت حقوقی خود را از دست داده اند و هر چند که اشخاص حقیقی هستند ولی ماهیت حقوقی خود را از دست داده اند.

شاهد ورود جوانان به مجلس در مجلس یازدهم هستیم. به عنوان یکی از باسابقه ترین نمایندگان سابق مجلس، این پدیده را چگونه ارزیابی می کنید؟

باهنر: باید تلاش کنیم که بسیاری از رفتارها متعادل باشد. یعنی جوان بی تجربه مفید نیست و پیر بی حال هم خوب نیست. باید از مجموعه آدم های انگیزه دار و مجرب و مدبر ترکیبی وجود داشته باشد. در جریانات مربوط به بیانیه گام دوم بعضی ها می خواستند بیانات مقام معظم رهبری را مصادره کنند که رئیس جمهور آینده ما باید یک جوان باشد که بعد خود حضرت آقا در یکی از بیاناتشان توضیح دادند که وقتی می‌گویم دولت جوان منظورم این نیست که رئیس جمهور باید یک جوان سی ساله باشد و حتی ایشان فرمودند که مرحوم شهید حاج قاسم سلیمانی اگر ده سال دیگر هم زنده بود، در همان ماموریتش باقی می‌گذاشتم.

بنابراین این گونه مصادره کردن که ما باید رئیس‌جمهور جوان داشته باشیم درست نیست؛ ولی باید دولت پویا، متحرک و فعالی باشد و حالا اگر سن کسی بالا رفت و در دولت حال و حوصله کل کل کردن نداشته باشد، نباید وارد دولت شود و باید در این زمینه به یک تعادل برسیم.

در مجلس باید هم افراد با انگیزه پاکدست و پاک چشم وجود داشته باشد و هم افراد مجرب. اگر توانستیم افرادی پیدا کنیم که هر دو مشخصه را داشته باشند فبها المراد وگرنه باید ترکیب طوری باشد که این ها بتوانند همدیگر را مقداری پوشش دهند.

*کار با مچ‌گیری مجلس و دولت پیش نمی‌رود/ رقابت با رئیس مجلس بی‌ربط است

عده ای بر این باور هستند که تک جناحی بودن مجلس یازدهم نقطه ضعف است. شما به این مسئله که اصولگرایان اکثریت قاطع مجلس را در اختیار دارند چیست؟

باهنر: رقابت در هر صورت باعث پیشرفت و ارتقا می‌شود مشروط بر این که این رقابت سبک و چیپ نباشد. یک موقع هست که این رقابت بر سر پست‌ها می‌شود و مثلا ۵ نفر می‌خواهند رئیس مجلس بشوند و بعد هم بگویند که ما رقابت می‌کنیم و هرکدامشان یک فراکسیون تشکیل بدهند که بالاخره یکی از آنها رئیس مجلس می‌شود. اینکه آن 4 نفر دیگر وظیفه خود را رقابت با رئیس مجلس بدانند چیز بی‌ربطی است. یک موقع هست که در کنش‌ها و رفتارها و تصمیمات جریانات و صداهای مختلفی بلند می‌شود که این صداها با یک تعامل مدبرانه و درست به نتیجه می‌رسد، خوب است و حتی من می‌خواهم مقداری بالاتر بروم و حتی به رابطه بین مجلس و دولت اشاره کنم. اینکه مجلس و دولت به دنبال مچ‌گیری از هم باشند کار جلو نمی‌رود. بالاخره یک دولت و یک مجلس مستقر است و اینها باید مملکت را با همدیگر اداره کنند. بعضی وقت ها در انتخابات مجلس پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات فردی که دوم شده و رای نیاورده از همان روز وظیفه خود می‌داند که علیه این فرد برنده افشاگری کند و مزاحم شود و جلویش سنگ بیندازد و از الان به فکر انتخابات دوره بعد باشد.

* مجلس موظف است با دولت مملکت را اداره کند نه در مقابل دولت

این یعنی تخریب و ساییدن و خراطی کردن همدیگر؛ در حالی‌که دولت که مستقر می‌شود مجلس موظف است که با دولت مملکت را اداره کند نه در مقابل دولت. وقت رقابت رقابت می‌کنیم و موقع انتخابات ممکن است ۲ یا ۳ جناح باهم رقابت کنند و نقاط ضعف و قوت‌های همدیگر را هم بگویند و بالاخره به نتیجه‌ای برسند؛ اما قرار نیست که همواره فضای مملکت ما انتخاباتی باشد. دعوای سیاسی بهره وری را بسیار کاهش می‌دهد.

حتماً خوب است که در مجلس دو صدا یا بیشتر باشد ولی به شرط اینکه این صداها منجر به بهره‌وری بیشتر شود نه تزاحم بیشتر.

*حرف و حدیث‌های مجلس تبدیل به غائله نشود

فضای تزاحم که به آن اشاره می کنید چیزی شبیه مجلس دهم است که علیرغم وجود سه جناح اصولگرا و اصلاح طلب اعتدالی بنا به اعتقاد بسیاری از فعالان سیاسی عملکرد مناسبی نداشت؟

باهنر: مثلاً می‌تواند مجلس دهم باشد. هرچند دوستانی که الان در مجلس یازدهم هستند انگیزه‌های بسیار خوبی دارند و در مجلس یازدهم هم داریم کسانی را که هم اصلاح طلب و هم اعتدالی هستند و در جریان اکثریت نیستند. نگرانی دیگری که وجود داشت این است که اکثریت خودش چند شقه بشود. الان بعضی جاها صدا های تک مضرابی در می آید. در برخی انتصاب‌ها و انتخاب‌ها چنین مسائل و حرفهایی پیش می‌آید که اینها البته طبیعت کار است و باید مدیریت شوند تا تبدیل به غائله و بازدارندگی نشوند و در جهت ارتقای کار جلو بروند.

* بودجه دولت نامتعادل است

در ماه‌های پایانی دولت آقای روحانی قرار داریم و شاهد هستیم که ایشان سیاست هایی در راستای کنترل نقدینگی و جلوگیری از تورم افسار گسیخته‌ای اتخاذ می کنند که در دولت‌های گذشته عموما شاهد آن بوده ایم. سیاست هایی همچون فعال کردن بازار سرمایه و فروش سلف نفتی را از سوی دولت آقای روحانی در سال پایانی چگونه ارزیابی می کنید؟

باهنر: نمی توانم این‌ها را به طور مطلق ترجمه سیاسی بکنم. اینکه این دولت می‌خواهد این کار را بکند که خوشنام یا بدنام شود. طبیعی هست که هرکس می‌خواهد کاری انجام دهد که به دل مردم بنشیند و محبوب بماند و این یک کشش درونی هست. اما اینکه آدم بخواهد همه کارها را به این دلیل انجام دهد،‌ تایید نمی‌کنم. بالاخره الان اداره کردن دولت سخت است؛ هم به دلیل عوامل انسانی و هم به دلیل عوامل محیطی ملی و هم عوامل بین‌المللی.

الان اداره کردن مملکت سخت است چون بودجه دولت نامتعادل است و نیمی از درآمدهای طبیعی کشورمان و منابع بودجه عمومی دولت به دلیل تحریم ظالمانه دشمن و تحولاتی که در قیمت نفت اتفاق افتاد و بیماری کرونا به یکباره حذف شد. همه این مسائل دست به دست هم داده و در واقعیت قضیه اداره مملکت را بسیار سخت کرده است.

بعضی از اصلاحات کوتاه مدت نیست. یعنی مثلا اگر از همان زمان که رهبر انقلاب اقتصاد مقاومتی را از سال ۸۴ مطرح کردند عده‌ای می ایستادند و پیگیری می کردند الان می‌توانستیم میوه اش را بچینیم؛ اما اینکه این اتفاق نیفتاده یک بخش مربوط به دولت یازدهم و دوازدهم هست و یک بخش دیگر هم مربوط به دولت نهم و دهم. بعضی از مسائل و مشکلات ارث گذشته است. اگر امروز دولت ۸۵ تا ۹۰ درصد منابع را باید فقط به عنوان حقوق و مزایای کارمندان بدهد، نمی توان همه اش را به گردن رییس جمهور و رئیس امور اداری استخدامی فعلی انداخت. بالاخره ۴میلیون کارمند در این ۴ سال حق یا ناحق جذب شده‌اند و الان وضعیت بودجه عمومی دولت به گونه ای هست که ۹۰ درصد این بودجه باید صرف حقوق و مزایا شود و ۱۰ درصد بقیه هم مصرف آب و برق و اینترنت و این چیزها می شود. با این پول یک آجر روی آجر نمی توان گذاشت. از طرف دیگر هزینه ها هم هست و مصارف هم وجود دارد.

همانطور که شما گفتید تورم‌های افسارگسیخته هم وجود دارد. ما دوره دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی یک تورم ۴۹ درصد داشتیم. در دوره دوم آقای خاتمی به دلیل راه افتادن پارس جنوبی و برخی اتوبان سازی ها تورم مقداری کمتر بود. دولت دوم آقای احمدی‌نژاد هم تورم حدود ۴۲ درصدی داشتیم و دولت آقای روحانی هم به همین شکل است.

* بودجه ما کم کم از نفت بی‌نیاز می‌شود/ بورس اتفاقی مثبت است که امیدوارم منفی نشود

این نشان می دهد که ساختار اقتصاد کلان ما معیوب است. من نمی خواهم آقایان مسئول را مبرا کنم اما همه تقصیر گردن یک نفر نیست و همه ما مقصریم. از سال ۸۴ قرار بر این بود که از هزینه های نفتی معاف شویم و بگوییم که ما می‌خواهیم از نفت خودکفا شویم و درآمد نفتی را صرف سرمایه‌گذاری های جدید بکنیم. این کار انجام نشد به همین دلیل امروز فشار می‌آورد. البته خود این کرونا و تحریم ها می تواند یک نعمت باشد تا از این فرصت استفاده کنیم و این اتفاق هم در حال افتادن است. بودجه ما کم کم از نفت بی‌نیاز می‌شود اما خیلی سخت است. مثل یک آدمی هست که به یکباره یک مریضی سراغش می آید و باید از یک سری از تغذیه ها صرف نظر کند. ماه های اول سخت است ولی می شود با این شرایط خودمان را تطبیق دهیم. بالاخره بعد از انقلاب این مملکت با سالی ۷ تا ۸ میلیارد دلار چرخیده و با سالی ۱۰۰ میلیارد دلار هم چرخیده است. البته دولت باید برای منافع ملی به هر دری بزند. خود بورس یک اتفاق مثبت است و خدا کند که انشاالله خدایی نکرده منفی نشود.

* نعمت است که نصف جمعیت ایران صبح پای کامپیوتر سهم می خرند و می‌فروشند

در دوران کرونا که تمام بازارهای سرمایه دنیا در حال سقوط هستند این یک نعمت است که نصف جمعیت ایران صبح ساعت 8:30 صبح پای کامپیوتر چند سهم می خرند و چند سهم می‌فروشند. این مسئله یک شغل در کشور ایجاد کرده که از یک جنبه جزو نعمت‌های الهی است که در دوران کرونا که خیلی‌ها بیکار می‌شوند و رشد اقتصادی در کشورهای بزرگ چند هزار میلیاردی منفی می‌شود، در ایران بازار سرمایه الحمدالله رشد می‌کند و باید مواظب باشیم که خدای نکرده به یک نقطه پرتگاه نرسد. یا مثلاً در مورد پیش‌فروش نفت اگر دولت نمی‌تواند نفت بفروشد، اگر بخش خصوصی می‌تواند بخرد.

بودجه را مجلس دهم تصویب کرده و می‌دانست که ۴۰ درصد از بودجه کسر است. حال فرض کنید که مجلس یازدهم مدعی باشد که مجلس دهم و دولت اشتباه کرده‌اند. در چنین شرایطی مجلس یازدهم چه کاری می‌خواهد انجام دهد در صورتی که باید مملکت اداره شود؟ یا باید درآمد جدید کشف کنیم و یا هزینه ها را کاهش دهیم و یا استقراض کنیم. غیر از این سه راه، راه دیگری وجود ندارد. اینکه بگوییم که برویم و اقتصاد مقاومتی راه بیاندازیم، اقتصاد مقاومتی اینطور نیست که امشب تصمیم بگیریم فردا شب راه بیافتد.

۱۰ تا ۱۵ سال طول می‌کشد که عملیاتی بشود. جاهایی از آن راه افتاده و جاهایی نیز راه نیفتاده است. مقصر همه ما هستیم و نباید گردن فرد دیگری بیاندازیم. الان دولت باید این کسری بودجه را جبران کند و یک موقع هست که می‌رود و اوراق می‌فروشد. دولت‌های نهم و دهم کلی اوراق مشارکت فروختند و سررسیدهای آن اوراق مشارکت الان وجود دارد. بودجه ما حدود ۲۵ سال قبل کم شده بود. ما معمولاً از شرکت‌های بزرگ دولتی خواستیم که مالیات را هرماه علی‌الحساب بپردازند و این یعنی پولی که باید تیرماه آینده بگیرم و خرج کنم،‌ از اول فروردین امسال از شرکت ها گرفته و خرج کردم که به معنای پیش‌خور کردن است. این از ۲۰ سال قبل رسم بوده و الان هم ادامه دارد که شرکت های دولتی هر ماه مالیات سالانه شان را همان ماه به صورت موقت می‌پردازند و تیرماه سال آینده تسویه می کنند.

یک زمانی اوراق مشارکت راه افتاد و گفتند اوراق مشارکت برای طرح‌های ملی و زود بازده می‌دهیم و سپس اوراق مشارکت را فروختند و حقوق کارمندان را دادند. الان هم اوراق مشارکت هست و هم پیشنهاد می دهند که نفت را پیش فروش کنیم. نفتی که در خارج از کشور نمی خرند فعلاً پیش‌فروش کنیم و زمانی که تحریم ها برداشته شد یکجا می‌فروشیم و بدهی‌های مملکت را پرداخت می‌کنیم. بنابراین نباید به این مسائل عموماً نگاه سیاسی داشته باشیم. الان اصلاً نمی‌خواهم وارد بحث کارشناسی بشوم که این اوراق سلف نفتی چه معایب و محاسنی دارد چون حتما خوبی هم دارد و حتماً دارای منافعی هم هست. باید دست به دست هم داده و کمک کنند تا مشکل حل شود و گرنه اینکه او بگوید این طرح خوب است و فلانی بگوید آن طرح بد است، آخر ماه سازمان برنامه بودجه برای پرداخت حقوق ها را پیدا نمی‌کند.

نکته‌ای که فرمودید تا حدودی قابل قبول است ولی نکته مهم مسئله شعارهای انتخاباتی هست چون مردم بر اساس آن شعارها رای می‌دهند و سپس مطالبه می‌کنند.

باهنر: پارامترهای محیطی عوض شده است. بله؛‌ برخی شعارها شعار های دقیقی بود. برای مثال دولت وقتی روی کار آمد، یک تورم و یک رشد منفی اقتصادی داشتیم. زمان تبلیغات انتخاباتی را کاری ندارم چون بحث دیگر است ولی دولت وقتی مستقر شد ۵ یا ۶ کار را در دستور کار قرار داد و گفت من به اینها عمل می کنم. یکی از آنها این بود که گفت من تورم را تک رقمی می‌کنم. اتفاقاً برعکس بسیاری از نظراتی که در کشور وجود دارد و حتی شما هم ممکن است طرفدارش باشید من از روز اول با تورم تک رقمی مخالف بودم و گفتم نمی توانید تورم ۴۲ درصدی را به تورم تک رقمی برسانید و اگر هم برسانید رکود به وجود می آید.

* اینکه یک‌دفعه تورم ترکید، جزو مسائل استراتژیکی بود که دولت رویش فکری نکرد

البته این بحث سیاسی نبود بلکه علمی و فنی بود. می‌گفتیم اگر شما تورم ۴۲ درصدی را که از دولت قبل تحویل گرفتی بتوانیم روی ۲۰ تا ۲۵ درصد هدف‌گذاری بکنی خوب است چون نصف تورم را کاهش داده‌ای و رکود هم ایجاد نشده است. دولت گفت نه؛ من می خواهم تورم تک‌رقمی داشته باشم. واقعاً هم تورم را به تک رقمی رساندند و تا دی ماه ۹۷ تورم ما تک رقمی بود. آن موقع اختلاف نظر بین سیاسیون و کارشناسان سر 2 تا 3درصد بود و دولت می‌گفت ۹ درصد است ولی مخالفین گفتند نه‌خیر دروغ می گویید؛ ۱۲ درصد است. بحث بین ۹ و ۱۲ درصد بود و این که یک دفعه تورم ترکید، جزو مسائل استراتژیکی بود که به نظرم دولت رویش فکری نکرد.

دولت دوم آقایان هاشمی و احمدی نژاد هم به این شکل بود و دولت دوم آقای روحانی هم به همین شکل است. اقتصاد کلان ما هم یک اشکالاتی دارد و آن را باید حل کرد. شما می توانید چهار تا پنج سال تورم را بر اثر فشار کنترل کنید ولی به یکباره می ترکد؛‌ کما اینکه ترکید.

از طرفی هم تحریم‌های سنگینی که الان وجود دارد، در دوره قبل این تحریم ها وجود نداشت و رومیزی یا زیرمیزی روزی یک و نیم میلیون بشکه نفت می فروختیم و 10 کشور از تحریم‌های نفتی معاف بودند. باز دو اتفاق با هم افتاد و هم تحریم‌ها به‌شدت سنگین شد و هم قیمت جهانی نفت از ۱۰۰ دلار روی ۳۰ دلار و ۲۰ دلار کاهش پیدا کرد. همه اینها مسائلی است که اتفاق می‌افتد و باید آنها را تمهید کرد.

اگر روی بعضی از اهداف زوم بکنیم و متمرکز شویم،‌ می‌توانیم به نتیجه برسانیم؛ اما اینکه در زمان انتخابات بگوییم این چه وضعیتی است که یک روز دلار هزار تومان و روز دیگر ۱۲۰۰ تومان است، می‌بینیم که الان هم به همین شکل است چون به آن مسئله اساسی توجه نشده است.

*اینکه دولت همه تخم مرغ هایش را در سبد برجام گذاشت اشتباهی استراتژیک بود

دولت در زمینه برجام تلاش زیادی کرد ولی همه تخم مرغ‌های خود را در سبد برجام گذاشت که یک اشتباه استراتژیک بود. الان به نظر من در مجموع رفتارهای دولت تلاش برای حل مشکلات است. یعنی اگر کاری بیش از این بخواهیم بیشتر شعاری می شود تا واقعی و اثرگذار. کارهای درازمدتی وجود دارد و حتماً به تعبیر مقام معظم رهبری بسیاری از مشکلات ما داخلی است و من هم در زمان آقای احمدی نژاد و هم در زمان آقای روحانی گفتم که 30درصد مشکلات اقتصادی کشور به تحریم‌ها برمی‌گردد؛ هرچند الان مقداری تحریم‌ها بیشتر شده است.

الان هم در درازمدت همین اعتقاد را دارم اما کارهای دراز مدت هم مثل خٌم رنگرزی نیست که امشب رنگ کنیم و فردا در بازار بفروشیم.

این نظر شما درست است ولی از طرفی هم عدم توجه دولت آقای روحانی به مثل مسکن به نظر می‌رسد که عامل رکود و سکون اقتصادی در کشور شده و کار به جایی رسیده که تعدادی از نمایندگان مجلس اخیراً طرح بازخواست و شکایت از آقای آخوندی را مطرح کرده‌اند. این بی‌توجهی‌ها را چقدر در وضعیت فعلی اقتصاد تاثیر گذار می دانید؟

باهنر: اگر هر کدام از اینها را احصا کنیم، هر بخشی از اقتصاد اثرات خاص خودش را دارد. وقتی وارد اقتصاد خانوار می‌شویم مسکن یکی از هزینه های بزرگ زندگی است و در بسیاری از کشورهای خارجی که پیشرفته هم هستند و وضع شان خیلی خوب است، فرد تمام پس اندازه عمرش را باید بگذارد و یک مسکن تحویل بگیرد و تا پایان عمر قسط بدهد.

یک نفر دست روی مسکن می‌گذارد ولی از طرف دیگر تولید در کشور متوقف می شود. فرد صاحب مسکن می شود ولی کارش را هم از دست می دهد. حکمرانی خوب نگاه متعادل به همه نیازهای کشور است. یکی از نیازهایی که مورد نیاز هر انسان است امنیت است که از نیازهای مجهول است. وقتی کسی امنیت داشته باشد اصلاً متوجه نیست ولی در جایی که امنیت متزلزل شد، آن وقت ارزش امنیت را می‌فهمد. اولین و مهمترین مطالبه بشر در تاریخ امنیت است. الان الحمدالله کشور ما جزیره باثباتی بین دریایی از شلوغی و ترور و کشتار و جنگ در منطقه است. الان مردم امنیت را کاملاً حس می‌کنند و مجهول هم نیست چون خیلی ها متوجه هستند. البته منظور من امنیت ملی هست و منظورم دله دزدی ها و امنیت اقتصادی نیست.

این امنیت ملی که الان وجود دارد و مردم ترس از داعش و انفجار فلان مکان بومی که صد نفر را یک جا ترور می‌کند ندارند و این نتیجه تدبیر مقام معظم رهبری هست. وجود افرادی مثل شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش باعث ایجاد امنیت شده و هم هزینه مادی و هم معنوی و هم ایثار و گذشت شده تا این ظرفیت به وجود بیاید.

*مسکن از یک وسیله مصرفی به یک وسیله سرمایه‌ای تبدیل شده است

اینکه بگوییم دولت آقای روحانی از مسکن غفلت داشت، یک اتفاق دیگر هم در مسکن افتاد و آن اینکه مسکن از یک وسیله مصرفی به یک وسیله سرمایه‌ای تبدیل شد. این اتفاق اگر در حوزه گندم هم بیفتد در کشور گرفتاری ایجاد میکند. فرد بگوید من اگر در خانه پول داشته باشم بهتر است یا گندم؟ فرض کنید این شایعه در کشور ایجاد شود که ممکن است یک ماه دیگر در کشور گندم نداشته باشیم و مردم تمام پولشان را صرف خرید گندم کنند. در چنین شرایطی همان اتفاقی که بر سر مسکن افتاد بر سر گندم هم می‌افتد. اشکال اینجاست که مسکن یک وسیله سرمایه‌ای شد. طبق آمار چند میلیون خانه خالی در کشور وجود دارد که فرد همه پولش را جمع کرده و یک آپارتمان ۸۰ متری خریده که نه اجاره می دهد، نه می فروشد ونه نیازی به آن دارد و برای روز مبادا گذاشته است و می گوید من این ۵۰۰ میلیون تومان را اگر در بانک گذاشته بودم 550 میلیون تومان می‌شد در حالی که با این پول یک آپارتمان خریدم که الان 5/1 میلیارد تومان شده است.

به سبد اقتصادی اصلاً نمی شود از یک دریچه نگاه کرد چون همه اینها در هم تنیده است و حکمرانی خوب این است که به همه اینها به صورت متعادل نگاه شود.

*هیچ‌کس فکر نمی‌کرد احمدی‌نژاد پیروز انتخابات 84 باشد

در جریان اصلاح طلبی برخی از شخصیت ها تا حدودی حضورشان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را قطعی کرده‌اند ولی تحرک جدی از سوی جناح اصولگرایی دیده نمی‌شود و بعضاً این برداشت می‌شود که اصولگرایان هنوز در باد پیروزی انتخابات مجلس به سر می برند. آیا صحبتی از ورود جدی و ساختارمند در عرصه انتخابات ریاست جمهوری از سوی اصولگرایان مطرح هست؟

باهنر: اول این که به جمله قبلی برمی‌گردم. ما چون سه یا چهار حزب قدرتمند فراگیر و ضابطه مند نداریم، انتخابات ها عموماً با این سرنوشت دچار می‌شود. نکته دوم اینکه شاید به همین دلیل متاسفانه تجربه نشان داده که روسای جمهور کشور ما دو یا سه ماه آخر گٌر می‌گیرند و گٌل می‌کنند. این که بشود از یک یا دو یا سه سال قبل برنامه ریزی کرد که چه کسی باید رییس جمهور شود کار سختی هست چون عوامل انسانی و محیطی برای این امر در کشور ما فراهم نیست. همین روسای جمهور اخیر را هم که نگاه کنیم، هم آقای خاتمی و هم آقای احمدی‌نژاد و هم آقای روحانی، دو ماه مانده به انتخابات گٌر گرفتند و بالا آمدند. از قبل کسی پیش بینی نمی کرد و فقط خود احمدی‌نژاد می‌گفت که من در پاستور هستم و تا سه ماه قبل از آن هیچ کس فکر نمی‌کرد که احمدی نژاد پیروز شود.

* تصور برخی این است که شاید رئیسی یا قالیباف یا محسن رضایی بیایند

به نظر شما در این انتخابات ممکن است فردی روی کار بیاید که اصلاً تمام پیش بینی ها را به هم بزند؟

باهنر: حرف من این است که تجربه ما این است و حتی اگر قرار باشد که از افراد شناخته شده هم یک نفر رئیس جمهور شود هنوز زود است تصمیم بگیرند که چه کسی؟

نکته بعد هم مقداری طنز است که شما گفتید اصلاح طلبان چند نفر را دارند. اصولگرایان هم ۱۰ یا ۱۲ نفر را دارند و من به شوخی می گفتم که تعدادی از این ها را باید به کشورهای تازه استقلال یافته صادر کنیم تا آنجا رییس جمهور شوند. فراوانی نعمت است و خیلی‌ها هستند که مدعی اند می توانند رئیس جمهور شوند.

* ممکن است کسی روی کار بیایید که همه پیش‌بینی ها به هم بخورد

نکته بعد هم اینکه بسیاری از شخصیت های مهم و معروف کشور هنوز تکلیفشان روشن نیست و هنوز تصور برخی ها این است که ممکن است آقای رئیسی یا آقای قالیباف بیاید یا ممکن است هر دو بیایند و ممکن است آقای محسن رضایی بیاید.

*در آستانه تشکیل کمیته‌ای برای گفت‌وگو در مورد انتخابات 1400 هستیم

اگر هم قرار است شروع کنیم اول باید سمت یک سری افرادی برویم و به آنها بگوییم «تورا به حضرت عباس تو یکی نیا». برای اینکه خیال ملت راحت باشد من خودم گفتم که نمی آیم. اینکه جلسه و کمیته باید تشکیل شود، این کمیته در حال تشکیل شدن است و در آستانه تشکیل هستیم و ان‌شاالله جلسات تشکیل می‌شود و گفتگوها آغاز می گردد.

یعنی ما منتظر تشکل جدیدی برای انتخابات ۱۴۰۰ باشیم؟

باهنر: تشکلها که من گفتم شناور هستند مثل جمنا که در انتخابات ریاست جمهوری بود و بعد به شورای ائتلاف تبدیل شد، ۸۰ درصد همان ها هستند و ترکیب و آدم ها مقداری عوض می‌شوند و یک اسم جدید هم می گذارند. خیلی‌ها از من سوال می‌کردند که آیا در مجلس یازدهم جمنا کاره‌ای بود یا نه؟ من جواب می دادم که جمنا هم هست هم نیست. الان هم برای ستاد های آتی باز هم این را می‌گویند. یعنی اینگونه نیست که ستاد انتخابات مجلس کلاً منحل شود و به کنار بروند و عده‌ای جدید بیایند.

اشکال این شناور بودن همین است. تا آن آدم ها که باید دور هم بنشینند به جمع‌بندی برسند و بعد تازه مدعی ها را صدا کنند و با آنها مذاکره کنند و به جمع‌بندی برسند مقداری فرآیند طولانی می‌شود.

یک مسئله هم که مطرح است این است که ممکن است معتدلان این دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب دور هم جمع شوند و به یک فرد واحد برسند. آیا چنین چیزی در فضای سیاسی اساساً مطرح هست؟

باهنر: بعید می دانم. البته در دولت قبل تقریباً همین اتفاق افتاد و آقای دکتر روحانی قبل از انتخاب شدن برای ریاست جمهوری در جریان اصولگرایی تعریف می شد. عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بود و یک خبرنگار اصلاح‌طلب بعد از انتخاب آقای روحانی از من پرسید که آقای روحانی اصلاح طلب هم انتخاب شد. من در جواب گفتم که قبل از انتخاب آقای روحانی، شما یک سخنرانی به نفع اصلاح طلبان از زبان ایشان پیدا کن، در حالی که من از آقای روحانی صد سخنرانی پیدا می کنم که به نفع اصولگرایان حرف زده است. اصلاً خاستگاه آقای روحانی اصولگرایی بود اما جریان اصولگرایان از ایشان حمایت نکردند و اصلاح‌طلبان هم سبک و سنگین کردند و به سمت آقای روحانی رفتند.

منهای اصلاح طلبان هنجارشکن که دنبال تحریم هستند و تعدادشان هم الان کم شده و دنبال فتنه بودند، اصلاح طلبان معتدل یک حٌسن نسبت به ما دارند و آن اینکه وقتی میدان را نگاه می‌کنند مقایسه می‌کنند و بر اساس برداشت خودشان می‌گویند ما خوب خوب تر و بی تفاوت و بد و بدتر داریم و از بین اینها مقایسه کرده یک نفر را انتخاب می کنیم. منهای اصلاح طلبان هنجارشکن که دنبال تحریم هستند و تعدادشان هم الان کم شده و دنبال فتنه بودند، اصلاح طلبان معتدل یک حٌسن نسبت به ما دارند و آن اینکه وقتی میدان را نگاه می‌کنند مقایسه می‌کنند و بر اساس برداشت خودشان می‌گویند ما خوب خوب تر و بی تفاوت و بد و بدتر داریم و از بین اینها مقایسه کرده یک نفر را انتخاب می کنیم.

اما بعضی از دوستان ما می‌گویند اگر یک ذره از اصولگرایی طرف خراطی شده باشد دیگر باید بیرونش انداخت و باید دنبال کسی برویم که کاملاً ناب باشد. به همین دلیل ممکن است آنها در تحلیل هایشان به این نتیجه برسند که روحانی را بر عارف ترجیح دهند. علی‌رغم اینکه عارف تمام سابقه‌اش اصلاح‌طلبی هست، آقای روحانی تازه می‌خواهد با اصلاح طلبان کار کند.

من در مورد سال ۹۲ صحبت می کنم و سال ۹۶ یک بحث دیگری است. سال ۹۲ آقای روحانی از دیدگاه اصلاح طلبان یک آدم خیلی خودی نبود ولی مقایسه کردند و دیدند که شاید با روحانی بهتر بتوانند کار کنند. ما این کار را نمی کنیم و اگر یک نفر یک ذره هم خراطی شده باشد کنارش می گذاریم.

* ممکن است اصلاح طلبان از بین کاندیداهای اصولگرا یک نفر را انتخاب کنند

به همین دلیل سوال شما را اینگونه جواب می‌دهم که ممکن است اصلاح طلبان حتی از بین کاندیداهای اصولگرا هم یک نفر را که مقداری با آن ها نزدیک تر است انتخاب کنند ولی اصولگرا ها هیچ موقع این کار را نمی کنند. اصولگرایان هیچ موقع حاضر نیستند از بین اصلاح‌طلبانی که به خودشان نزدیک تر هستند انتخاب کنند. به همین دلیل ممکن است آن اتفاقی که شما گفتید به وقوع بپیوندد. یعنی اصلاح طلبان یک کاندیدای خیلی تو دل بروی خودی قابل اعتماد پیدا نکنند و از بین جریانات دیگر یا معتدلین کسی را انتخاب کنند که به خودشان نزدیک‌تر است.
منبع: فارس

۱۳۹۹/۶/۱۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...