نسخه چاپی

ایدز رسوایی نیست بیماری است

اسمش بد در رفته است و شاید همین موضوع باعث شده مبتلایان به بیماری ایدز، حتی از گفتن نام بیماری‌شان هم به دیگران ابا داشته باشند، در صورتی كه بروز یك بیماری در فرد، شرمساری و خجالت ندارد.

البته شايد مبتلايان به بيماري ايدز هم حق داشته باشند كه با وجود شرايط فعلي، نامي از بيماري‌شان به ديگران نياورند زيرا متاسفانه هنوز هم بسياري از شهروندان گمان مي‌كنند كه افراد مبتلا به ايدز، انسان‌هاي گناهكاري هستند كه تاوان بدرفتاري‌هاي خود را پس مي‌دهند، اما اين تصور غلط با آنچه كه در واقعيت وجود دارد، از زمين تا آسمان متفاوت است.

به طور مثال، چند ماه قبل با يكي از مسئولان يك تشكل مردمي كه در حوزه حمايت از بيماران مبتلا به ايدز فعاليت مي‌كرد گفت‌وگو داشتم و اين خانم كه خودش نيز مبتلا به ايدز بود، هيچ نقش مستقيمي در ابتلايش به اين بيماري نداشت.

قضيه از اين قرار بود كه اين خانم ميانسال در دوران جواني‌ همراه با همسرش به خارج از كشور مي‌رود، صاحب دو فرزند پسر مي‌شوند و سال‌ها نيز در خارج از كشور زندگي مي‌كنند، اما روزي همسر اين خانم به دليل بيماري مجبور به دريافت يك فرآورده خوني مي‌شود كه بعدها معلوم مي‌شود آن فرآورده خون ، به ويروس ايدز مبتلا بوده و در نتيجه هم زن و شوهر به ايدز مبتلا شدند و هم يكي از پسران آنها در همان بدو تولد به ايدز مبتلا شده بود.

اين خانواده از نظر سطح فرهنگي و تحصيلي در وضع بسيار مطلوبي بودند و هيچ كدام از اعضاي خانواده نيز در گذشته و حال، رفتاري پرخطر و غيراخلاقي نداشتند اما ناخواسته دچار اين بيماري شده بودند.

در اين شرايط، اين سوال پيش مي‌آيد كه چرا بايد جامعه به اين خانواده انگ بي‌اخلاقي بزند يا آنها را از اجتماع طرد كند، در صورتي كه آنها هيچ عمل خلافي مرتكب نشده‌اند و اصلا آيا اين كار اخلاقي است كه در مقام قضاوت بنشينيم و فكر كنيم هر فردي كه مبتلا به ايدز است، حتما در گذشته گناهي بزرگ مرتكب شده است؟

اگر بخواهيم كمي بي‌پرده و صريح حرف بزنيم، متاسفانه در بسياري از گروه‌هاي مردمي، همچنان اين تفكر رايج وجود دارد كه گمان مي‌كنند همه مبتلايان به ايدز يا معتاد هستند يا روابط جنسي خارج از چارچوب ازدواج داشته‌اند و در كل انسان‌هايي سراسر گناهكار هستند.

اما كافي است شما ​ پاي صحبت مديران انجمن‌هاي حمايت از بيماران مبتلا به ايدز بنشينيد، در آن صورت شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد بيش از 90 درصد خانم‌هايي كه به بيماري ايدز مبتلا هستند، زنان پاكدامني هستند كه از طريق همسرانشان به اين بيماري مبتلا شده‌اند و در واقع، كوچكترين نقشي در بروز اين بيماري نداشته‌اند و حتي برخي افراد مبتلا به بيماري هموفيلي نيز به دليل دريافت خون آلوده به ويروس ايدز، ناخواسته به ايدز مبتلا شده‌اند بنابراين شايد ناجوانمردانه باشد كه با ديد يك فرد گناهكار به مبتلايان به اين بيماري نگاه كنيم.

حتي در صورتي كه فردي هم در گذشته دچار خطا شده است و از طريق سرنگ آلوده، ارتباط جنسي خارج از چارچوب خانواده و... به ايدز مبتلا شده، باز هم خطاي بزرگي است كه بخواهيم اين بيماري را براي اين فرد به يك «انگ اجتماعي» تبديل كنيم و به مبتلايان به اين بيماري با ديدي غيرانساني نگاه كنيم.

نبايد فراموش كنيم كه اگر فردي هم به دليل خطاهاي گذشته‌اش به اين بيماري مبتلا شده، بايد ضعف فرهنگ‌سازي و آموزش عمومي سلامت در جامعه را هم در بروز اين بيماري مدنظر داشت؛ يعني نبايد ساختارهاي اجتماعي را در شيوع اين بيماري بي‌تاثير دانست و حتي مي‌توان گفت در برابر هر فردي كه به بيماري ايدز مبتلا مي‌شود، همه اعضاي جامعه و بخصوص فعالان حوزه آموزش و سلامت بي‌تقصير نيستند.

به هر حال، چه فردي كه به دليل انجام رفتاري پرخطر به ايدز مبتلا شده و چه فردي كه بدون كوچكترين نقشي به اين بيماري دچار شده است، نيازمند حمايت عاطفي، مالي و اجتماعي مردم و مسوولان هستند.

اما اگر به جاي حمايت از اين بيماران، ايدز را به چماقي براي سركوفت زدن تبديل كنيم و مبتلايان به اين بيماري را گناهكار بپنداريم، آنگاه نه تنها كمكي براي كنترل اين بيماري انجام نداده‌ايم، بلكه ناخواسته با اين گونه كارها​​ در مسير پوشيده ماندن، مخفي كاري و در نتيجه سخت‌تر شدن فرآيند تشخيص و كنترل بيماري ايدز قدم برداشته‌ايم.
منبع: جام جم آنلاین

۱۳۹۱/۹/۱۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...