در محرم و صفر امسال، باشگاه خبرنگاران جوان برنامهای گفتگومحور با نام «تنهای تنها» را تدارک دیده است که در حدود ۳۰ دقیقه به زندگی افرادی میپردازد که کارشان به گونهای متفاوت با محرم و امام حسین (ع) گره خورده است.
برنامه «تنهای تنها» که در این ایام از سایت باشگاه خبرنگاران جوان تقدیم شما میشود، در آخرین قسمت خود میزبان فرشاد افزا خادم حرم علیبن موسیالرضا (ع) بوده است.
آخرین بار چه زمانی به حرم حضرت علیبنموسیالرضا (ع) مشرف شدید؟
ماه گذشته به حرم حضرت علیبن موسیالرضا (ع) مشرف شدم.
حال و هوای حرم چطور بود؟
با وجود ویروس منحوس کرونا شاهد کاهش تقریبی تعداد زائران حرم امام رضا (ع) هستیم، ولی افرادی که احساس میکنند وجودشان در حرم امام هشتم شیعیان میتواند مؤثر باشد علیالخصوص خادمان حرم همچنان در حرم حضرت علیبن موسیالرضا (ع) حضور دارند.
حال دل خادمان حرم امام رضا (ع) در این روزها چگونه است؟
حال ما در این روزها خیلی گرفته است، زیرا زائران و خادمان حرم امام هشتم شیعیان به نوعی به یکدیگر وابستهاند و وقتی زائری به حرم نیاید، خادمان به چه کسی باید خدمت کنند.
چطور با مکتب اهل بیت (ع) آشنا شدید؟
قطعا همه بچه شیعهها از کودکی با مکتب اهل بیت (ع) آشنا شدهاند. ما نیز از همان دوران با این مکتب آشنا شدیم.
داستان زنی که با عنایت حضرت رقیه (س) نام امام حسین (ع) را به زبان آورد
چه شد که خادم حرم اهل بیت (ع) شدید؟
من در کودکی در قصر شیرین بودم، اما بعدها به تهران آمدم و در آن زمان به خواندن زیارت عاشورا و مداحی برای هیئتها علاقمند شدم سپس همراه با یک کاروان به سوریه اعزام شدم و در حرم حضرت رقیه (س) زمزمه کردم. بعد از آن سفر دیگری به سوریه داشتم و چند سالی را در آن کشور ماندگار شدم. در این مدت خادم حرم حضرت رقیه (س) بودم. من از حضور در آنجا حس خوبی داشتم و در آن زمان متوجه شدم که مردم سوریه نیز ارادت خاصی به حضرت رقیه (س) دارند.
حس و حال مردم سوریه در زمان زیارت حضرت رقیه (س) چگونه بود؟ آیا خاطرهای از مدت زمان حضور در حرم دختر امام حسین (ع) دارید؟
مردم سوریه نیز با دیدن اشتیاق ایرانیها برای زیارت حرم حضرت رقیه (ع) مشتاق به زیارت این حرم بودند. به یاد دارم یک خانم ایرانی نمیتوانست صحبت کند و به حرم حضرت رقیه (س) مشرف شد. او در حرم با زبان خودش به حضرت رقیه (س) گفت:در کودکی و بزرگسالی نتوانستم صحبت کنم. فقط به من اجازه بده نام پدرت را صدا بزنم.
خداوند به واسطه لطف حضرت رقیه (س) به این خانم عنایت کرد تا بتواند نام امام حسین (ع) را به زبان آورد.
نگاه مردم سوریه به زوار ایرانی چگونه است؟
اگرچه مردم با ادیان مختلف در کنار یکدیگر در سوریه زندگی میکنند، اما به عقاید یکدیگر احترام میگذارند و این کار زیباست
از کی افتخار خادمی حرم حضرت علیبن موسیالرضا (ع) را دارید؟
زمانی که اوضاع سوریه کمی به هم ریخت، کاری از دستم برنمیآمد و زائری هم برای زیارت حرم حضرت رقیه (س) نمیآمد پس به ایران برگشتم. در این زمان تعدادی از دوستان قضیه خدمتگذاری در کربلا را مطرح کردند و افتخار این کار نصیب من نشد. در همین زمان یکی از دوستانم قضیه خدمتگذاری در حرم امام رضا (ع) را مطرح کرد و من در همان زمان گفتم انشاءالله امام رضا (ع) اجازه دهد.
سال ۱۳۹۲ همراه با یک کاروان به مشهد عازم شدم و در جریان این سفر در قسمت گروه ارشاد حرم مطهر رضوی مشغول شدم. اولین شیفت خدمتی من شب شهادت امام رضا (ع) بود.
همه حرم حضرت علیبن موسی غرق نور است. شما برای خلوت کردن با امام رضا (ع) به کدام قسمت حرم ایشان میروید؟
گروه ما به مدت ۲ سال و به صورت ثابت در بابالجواد بود. در این مدت متوجه شدم که حس و حال بابالجواد با سایر نقاط حرم مطهر رضوی متفاوت است. انسان در کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) نیز به نوعی از خود بی خود میشود و راحتتر با امام هشتم شیعیان صحبت میکند.
انسان در کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) خودش را فراموش میکند و دوست دارد برای دیگران دعا کند.
پیش آمده که واسطه حضور فردی در حرم امام رضا (ع) شوید؟
بله. من به دوستانی که حاجتی دارند و میخواهند به حاجتشان برسند میگویم برای زائران امام رضا (ع) نذر کنید مثلا کاری کنند که نان صلواتی از طرف آنها به زائران داده شود. دوستانم این کار را در حد توان خودشان انجام میدهند.
خادمان حرم اهل بیت (ع) حال خاصی دارند. شما در حرم امام رضا (ع) چه دیدید؟
من کوچکترین عضو از اعضای خدام امام رضا (ع) هستم. امام رضا (ع) زندگی خادمان مو سفید حرم ایشان است و ما هنوز عشقی را که این افراد به امام هشتم شیعیان دارند، به ایشان نداریم و راه زیادی تا رسیدن به این میزان عشق به امام رضا (ع) داریم.
من در درب نواب صفوی بودم پیرمردی با حالت خمیده وارد حرم امام رضا (ع) میشد، او یک عکس امآرآی در دست داشت و نمیشود شیئی را وارد حرم کرد. مسئول انتطامات از ورود این عکس به داخل حرم ممانعت میکردند و پیرمرد اصرار داشت که عکس امآرآی حتما باید وارد حرم امام هشتم شیعیان شود. عکس مذکور به هر واسطه داخل حرم رفت و ۲۰ دقیقه بعد پیرمرد با حالت خوشحالی از حرم خارج شد و به جایی رفت که اصلا فکرش را نمیکرد. او در این لحظه به سمت سطل زباله رفت و عکس امآرآی را داخل آن سطل انداخت.
دوست من با احترام از آن پیرمرد پرسید:چه شد که عکس را با اصرار به داخل حرم بردید و پس از خروج از حرم آن را به سطل زباله انداختید؟
پیرمرد جواب داد: تا به این سن پیش دکتر نرفته بودم، اما الآن کمردرد گرفتم و به من گفتند مشکل دارید. به حرم آمدم، جلوی پنجره فولاد ایستادم، عکس امآرآی را درآوردم و آن را به دکتر دکترها نشان دادم. به امام رضا (ع) گفتم:چنین مشکلی دارم و من را شفا بده.
از یک آقای خراسانی شنیدم که زائری با ۲ کودک نابینا به حرم امام رضا (ع) آمد و آن کودکان را به عنوان دخیل به پنجره فولاد بست. او روز بعد یکی از کودکانش را به حرم آورد و از امام هشتم شیعیان خواست که کودکانش را شفا بدهد.
منبع باشگاه خبرنگاران
از لطف امام رضا (ع) کودکی که همراه مرد بود شفا گرفت. آنها با کمک خادمان به هتل خود برمیگردند و متوجه میشوند کودک دیگر نیز شفا گرفته است.
منبع باشگاه خبرنگاران جوان