به گزارش نما، این روزها که شاخص کل بازار بورس با افت و ریزش مداوم روبروست و به گفته کارشناسان حد حمایت را نیز رد کرده است، نیاز است که تحلیل های مختلف را بدانیم. در این راستا با علی خوانپایه، یکی از فعالان قدیمی و خبره بازار سرمایه به گفتگو پرداختیم که در ادامه می خوانید:
لطفا بفرمایید چه زمانی وارد بورس شدید و تحصیلاتتان چیست؟
من از سال ۸۸ به بازار بورس وارد شدم و تحصیلاتم مهندسی صنایع است و تقریبا می توانم بگویم که جزء معدود آدم هایی هستم که از کف واقعی بازار و شخصی شروع کردم و سعی کردم این استقلال و شخصی بودن را حفظ و سالم کار کنم.
جایی دیدم که توضیح داده بودید که مراحل ورودتان پیچیده و سخت بوده است؛ کمی بیشتر برای ما توضیح دهید. کسانی که می خواهند به بازار وارد شوند باید چطور این کار را کنند؟
اکنون شرایط متفاوت است و رسانه های اجتماعی خوب کار می کنند. درگذشته به این صورت بود که چند کتاب بسیار خاص و محدود دراین باره وجود داشت اما اکنون ما جریان بزرگی از کتاب های آموزشی را داریم. آن زمان چند فرد معدود و خاص و چند کارگزاری محدود بود که آموزش را هدایت می کردند اما اکنون راه ها و ارتباطات زیادی برای آموزش هست. اگر راجع به سختی مسیر صحبت کرده ام به این دلیل بود که منابعی که داشتیم ایزانیزه و مناسب بازار ما نبود. کتاب هایی که ما می خواندیم از لحاظ تکنیکال یا تحلیل یا روانشناسی و حتی تحلیل بنیادی کتب های خارجی ترجمه شده بودند. من درصدد هستم که این کتاب ها را ایرانیزه کنیم. گاهی در بازار ما می گویند درصورت های مالی شرکتی که بدهکار نباشد خوب است. در دنیا معتقدند شرکتی که بدهکار نباشد و ستون مالی بسیار خوبی داشته باشد خوب است اما درکشور ما برعکس این داستان است.
شرکتی که بدهیاش زیاد و ریالی است و از این بدهی ریالی دارایی دلاری ساخته است نقش برنده را دارد. با راجع به قیمت گذاری کالا در اقتصادهای آزاد می گویند حاشیه سودی تعریف می شود اما در داخل کشورما حاشیه سود نسبت به اقتصادهای روز دنیا تعریف شده نیست. به طور مثال درمورد سیمان، دارو و حتی موادخوراکی این اصل وجود دارد که قیمت گذار دولتی است و یک محدوده خاصی را در نظر می گیرد. به همین دلیل به نظرم هنوز هم منابع به روز نیستند و برای استفاده در اقتصاد ایران با محدودیت ها، منابعش در دسترس نیست اما ان شاءالله منابعش به زودی تامین می شود. درحال حاضر هم برای هدایت مردم به سمت آموزش مشکلاتی وجود دارد. اما پیشنهاد می کنم که حتما از یک مربی در این مسیر استفاده کنند. منتوری که کف بازار را احساس کرده باشد وصرفا دانشگاهی نباشد.
بازار بورس یک بازار لگر و تاخیری است و بازار دلار لیدر است و همیشه این چنین بوده است که بازار دلار به جلو می دود و بازار بورس آن را دنبال می کند. به طورمثال نرخ های جهانی افزایش پیدا می کند و مس از ۴ هزارو ۵۰۰ دلار، ۷ هزار دلار می شود اما فملی بعدش حرکت می کند. بازار سهام در یک مقطعی خیلی به جلو دوید اما در دو الی سه ماه گذشته بازار دلار به جلو رفت و بورس اما دنبالش نرفت
نقش آموزش در بورس ایران چقدر است؟ به این معنا که بورس ایران چقدر تحلیل پذیر است؟
اگر منظورمان ۲۹ مهرماه ۹۹ است تقریبا می توان گفت که بورس نزدیک به صفر تحلیل پذیر و آموزشی است اما یک داستانی وجود دارد. زمانی که بازارها با یکدیگر حرکت میکنند و با یکدیگر هم می ریزند، فرض کنید ۸۰۰ نماد در بازار داریم ۷۶۰ عدد آن ها کاملا منفی و در صف فروش است. به این جریانمی گویند یک بازار فراکتال، بازاری که همه با هم منفی هستند و تحت تاثیر عاپوامل روانی هستند. یعنی اگر ما روانشناسی معامله و ترس معاملهگران را نیز درنظر بگیریم نمی توانیم بگوییم غیرآموزشی است. اکنون ما در یک بازار فراکتال هستیم که از بیرون هم فشارهای بسشیار زیادی به آن آمده است. فشارهای نهادهای قدرتی. که برای قیمت گذاری فولاد یکجور، برای قیمت گذاری سیمان یکجور، برای افزایش قیمت خودرو و انتقالش در صورت های مالی یکجور و این باعث می شود که بازیگران همگی با هم سهم ها را منفی کنند.
چرا من به تحلیل تکنیکال در بازار وزن کمی می دهم؟ به دلیل اینکه بازار ما مثبت و منفی ۵ است و بسیاری از الگوها شکل نمیگیرد. اکنون عمق بازار بسیار کم است ما سهم هایی داریم که ۱۰ درصد آن ها در بازار بورس وجود دارد و ۹۰ درصد شرکت دست بازیگران است و سهامدراان عمده می توانند حتی روندها را بسازند
شاید سهم شما به طورمثال در گروه بیمه مشکلی نداشته باشد اما متاثر ازبزرگان بازار و اخبار شرایطش بد می شود. باز هم می گویم که نمی توانیم بگوییم که غیرآموزشی است. آموزش مناسب نیست. آموزشی که ما بشناسیم به کجا آمدیم و این بازار چطور رفتار می کند. این که ما تکنیکال، بنیادی و تابلوخوانی و روانشناسی بلد هستیم باید درکنار شناخت محیط باشد. من گاهی می گویم حمایت محکمی که شکسته می شود نقطه خروج است. نصفش را باید خروج زد. ازلحاظ روانی بسیار سخت است یک زیان کوچک را شناسایی کردن به ویژه زمانی که سهم به سمت بالا برگدد اما نمی توانیم بگوییم که بازار غیرتحلیلی است. فشارهای خارجی وجود دارد اما نظرم این است که اگر خودم هم خواستم کار کنم آموزش ها باید ایرانیزه شده باشد و مناسب اینجا باشد.
شاید این مثال خوبی نباشد؛ اما به طورمثال ممکن است غذای هندی ازنظر یک هندی و پاکستانی بسیار خوشمزه باشد اما من نمی توانم آن را بخورم. یا حتی سیگار. افراد ایرانی که سیگاری هستند ممکن است اگر خارج کشور هم بروند باز سیگار ایرانی مصرف کنند. به این دلیل است که طبعش با آن سازگار است. با به طورمثال بسیاری ازمیوه در دنیا استقبال خوبی دارد اما در ایران مورد پسند همه نیست. بنابراین باید این را درنظر بگیریم که هرچیزی باید به ذائقه مخاطب و اقتصاد ایران بخواند. اگر صرفا آموزش خارجی ببینیم معنا ندارد. اگر آموزش را با اصول رفتار معامله گر ایرانی درنظر بگیریم که مهر ۹۷ دلار را ۲۷ هزارتومان می خرد و دز آذرماه همان سال ۱۰ هزارتومان نمی خرد، آموزش پذیر است. اما اگر با معیارهای متفاوت ببینیم مشخص می شود که اینطور نیست. همین فرد ایرانخودرو را در مرز ۸۰۰ تومان می خرد اما ایرانخودرو رو ۲۳۰ تومان می فروشد. به نظر من کم کم باید بر جامعه شناسی و روانشناسی خودمان باید کار کنیم.
متاسفانه بازارهای مالی به شدت گول زننده هستند و می گویند تکنیکال سلاح و شمشیرت است، بنیادی تابلو خوانی هم سپر توست، برو به میدان و بجنگ. رفتار حقوقی ها، جامعه، بازارگردانها و رفتار صندوق ها وسیاست مداران خیلی ریزه کاری دارد و اکنون می گویم من، علی خوانپایه بعد از این سال ها در بسیاری از مواقع نمی توان رفتارها را تحلیل کنم. من هنوز صورت مالی بانک ها و بیمه ها را نمی خوانم
برخی شاکی هستند مدرک تحلیلی که سازمان بورس می دهد خیلی سخت است و این چقدر تاثیر گذار است و چه تعداد افرادی می توانند سمت این مدرک معامله گری بروند؟ آیا نمیتوان روال جدیدتر و بهتر برای این کار وجود ندارد؟
من اطلاعات ویژه ای راجع به مدارک ندارم اما این را می دانم کسانی که می خواهند در نهادهای بورسی فعالیت کنندنیاز به برخی مدارک دارند که پیش نیازش مدرک اصول بازار و سرمایه گذاری و بعدی تحلیل بازار است. من خودم هم این موضوع را شنیدم و اگر کسی واقعا می خواهد در این نهادها باشد باید این مدارک را داشته باشد. امیدوار هستیم در سال های بعد شرایط اخذ این مدارک بهتر شود اما چون اطلاعات ویژه ای ندارم نمی توان چیز خاصی درمورد آن عرض کنم.
به نظر من مردم فروش شرکت را که گزارش ماهانهاش همواره در کدال می آید نگاه کنند و روند آن را ببینند و اگر متوقف شد علتش را پیدا کنند و پیگیر فروش باشند. بنابراین مهم ترین عامل P/S یا فروش است. به طورمثال می گویند ارزش بازار شرکت هزارمیلیاردتومان است و باید سالانه ۳ هزارمیلیادرتومان فروش داشته باشد
تحلیل بنیادی، تکنیال، تابلوخوانی و اخبار کدام بیشتر کار ما را راه می اندازد؟ به عنوان یک فرد تازه وارد
ممکن است من یک ماشین داشته باشم و بگویم بین بنزین، روغن و لنت کدام را انتخاب می کنید؟ هرکدام از این ها را ماشین نداشته باشد یا ضعیف داشته باشد یک آسیب جدی یا حادثه ای در مسیرش وجود دارد بنابراین تمام این ها را نیاز داریم و نمی توانم به هرکدام وزن ویژه ای بدهم. برخی یک دوره ای را می گذرانند و اطلاعاتی به دست میآورند و فردایش تحلیل کردن را آغاز می کنند. شروع به خط کشی می کنند و صورت مالی را می خوانند. اما تحلیلشان که شکست می خورد می گویند این کارها را به درد نمیخورد. این نقطه جایی است که تازه یادگرفته ای و زبان تحلیل را فهمیده ای. زمانی که یک نفر راجع به ترازنامه و ردیف ارزی صحبت می کند یا راجع به نرخ بهره و اندیکاتور در تکنیکال و رفتار حقوقی صحبت می کند، تازه ادبیات داستان را فهمیده ای.
اینجاست که تازه باید تحلیل خوب دیگران را از تحلیل نادرست تشخیص دهی. اصطلاحا سره را از ناسره تشخیص دهی. لزوما اینجا نقطه ای نیست که شما تحلیل کنید من می گویم حالا باید تحلیل بخوانی. شما فرض کنید تمام کلاس های آشپزی دنیا را رفته اید یا تمام کلاس های کارگردانی دنیا را رفته اید، فردا صبحش نباید فیلم بسازی و توقع داشته باشی فیلمت اسکار بگیرد. تازه نوبت این است که به عنوان دستیار چندم فیلم های دیگران را ببینی و تجربه کنی و کم کم به میدان بیایی. ما نباید فکر کنیم که اندیکاتور را یادگرفتم و تمام شد. نه! این آغاز راه است. اکنون باید بفهمید علی خان پایه درست می کوید یا اشتباه می کند. بنابراین باید استفاده از اطلاعات و پشت دست دیگران حرکت کنی. همانطور که پشت صحنه بودی و دستیار کارگردان شدی. اشغر فردهادی هم روز اول فیلم جدایی نادر از سیمین را نساخته است.
متاسفانه بازارهای مالی به شدت گول زننده هستند و می گویند تکنیکال سلاح و شمشیرت است، بنیادی تابلو خوانی هم سپر توست، برو به میدان و بجنگ. رفتار حقوقی ها، جامعه، بازارگردانها و رفتار صندوق ها وسیاست مداران خیلی ریزه کاری دارد و اکنون می گویم من، علی خوانپایه بعد از این سال ها در بسیاری از مواقع نمی توان رفتارها را تحلیل کنم. من هنوز صورت مالی بانک ها و بیمه ها را نمی خوانم. چون می گویم انقدر ردیف های پیچیده ای دارد که من متوجه نمی شوم. یک کارشناس بانکی باید بگوید که ردیف مطالبات مشکوک الوصول یا درآمدهای ناشی از تسعیر ارز چیست. ببینید چه پیچیدگی هایی دارد! من نمی توانم به راحتی بگویم که این بانک سپرده می گیرد و سپرده می دهد، پس جریان نقدی مثبتی است. واقعا به این نیازداریم که تحلیل خوب دیگران، سایت های خوب مربوطه و تحلیلگران خوب را بشناسیم و یک درصدی را به آن تحلیل اختصاص دهیم.
خوزه مورینیو گفته است که «با یک خط حمله قوی یک بازی را می بری، با یک خط دفاع قوی یک جام را می بری.» بنابراین یعنی که تو باید کم گل بخوری. اکنون این رویکرد در اکثر نقاط دنیا مشهود است. بحث این است که می گوید اگر یک گل یا دوگل خوردی باید دفاعت را ببندی و محکم کنی. تیم خوب گل کم می خورد. یعنی ضرر زیاد نمی کند. برخی در قله سهمی را می خرند و ضررشان ۱۰ درصد تا ۶۰ درصد پیش می رود و دیگر نمی توان آن را کنترل کرد. باید دفاعتان را محکم ببندی. برخی به شوخی به من می گویند که تو مث کارلوس کی روش دفاعی هستی. اما من اینطور تعبیر می کنم که اول باید گل نخوری و سرمایه ات را حفظ کنی و بعد می توانی وارد بازار شوی.
این که ما تکنیکال، بنیادی و تابلوخوانی و روانشناسی بلد هستیم باید درکنار شناخت محیط باشد. من گاهی می گویم حمایت محکمی که شکسته می شود نقطه خروج است. نصفش را باید خروج زد
آیا در بازار ایران که با هم صف فروش است می توان این کار را کرد؟
بله می توان این کار را کرد. به طورمثال سهم را انتخاب می کنم و می گویم سایپا که در صف فروش می رود، این صف قفل می شود. پس اگر فهمیدم که به صف فروش می رود یا صف خرید یعنی رفتار را می شناسم. به طورمثال ممکن است بگویم در گروه فلزات فولاد مبارکه همیشه اجازه خروج می دهد. کندتر از سایپا در گروه خودرویی هاست. اما اجازه خروج می دهد. اگر در سایپا رفتی پس بدان که ممکن است نتوانی حد ضررت را کنترل کنی. با قسمتی از داراییات برو که بتوانی کنترل کنی. اگر حد ضرر خوردی پس دیگر امید نداشته باش. کسانی که در صف میلیاردی نشسته اند تو نیز در صف میلیاردی بنشین.
یعنی داستان این است که مدام می گوید بر می گردد، مدام امید می دهد، امید می دهد اما این امید در بازارهای مالی معنایی ندارد. ما حدسی می زنیم و به این حدسمان وزنی می دهیم. علی خان پایه تحلیلگر است و ۱۰ تا تحلیل می کند، اگر تحلیلگر خوبی است ۷ تای این پیش بینی هایش درست از آب در می آید. بنابراین در آن ۳ تای دیگرکه منفی می خورد نباید ۴۰ درصد ضرر کنید. یک مثال می زنم: شما ۱۰۰ میلیون در بازار بورس می آوری، پولت می شود ۵۰ میلیون تومان. حال چنددرصد باید سود کنی که دوباره پول شما سرجایش برگردد؟ باید ۱۰۰ درصد سود بگیری. گرفتن سود صدردرصد خیلی سخت است. شما سهم را هزارتومان می خری و سهم ۵۰۰ تومان می شود. این مسیر برگشت تا هزارتومان پوست آدم را برای نجات می کند. خیلی کار سختی پیش رو داریم. بنابراین قدم اول گل نخوردن است. یعنی بعد از اینکه تحلیل دیگران را شنیدی، رفتار سهم را شناختی به یک درصدی برس و با تمام سرمایه ات وارد بورس نشو. تو که می دانی شرایط اینطوری است. چرا ۳۰۰ میلیون تومان اصل دارایی ات را به سهامی اختصاص می دهی که ممکن است به این شکل قفل شود.
تعداد سهم هایی که نقدشوندگی بالایی دارند کم است، متاسفانه چند سهام بیشتر وجود ندارد. مثل فولاد و فملی، نظر شما در این باره چیست؟
تحلیل سره از ناسره همین است. متاسفانه تعداد بسیار زیادی از افراد در بازارهای مالی شکست می خورند. ما باید سهمی را انتخاب کنیم که کارشناسی شده باشد. زمانی که سهمی رفتار خوبی ندارد چرا من باید به آن ورود کنم؟ تمام اینها از ندانستن است. من مردم را مقصر نمی دانم. من خودم و افرادی که بسیار بالاتر از من هستند را مقصر می دانم. ما همگی مردم هستیم و اگر حال همسایه و فامیل ما خوب نباشد حال ما نیز خوب نیست. ما آگاهی لازم را به مردم ندادیم. برخی سایت ها را ببینید. مدام در قله گفته اند فلان سهم طلاست، فلان سهم بلاست.
هر سهمی که در بازار ترند شد به مردم ضربه بزرگی زد. سهمی که در گروه غذایی ترند و شلوغ شد از دست رفت. چه اتفاقی درمورد شستا افتاد؟ من یبار یک تحلیلی درمورد شستا کردم و دیدم که کاملا برخلاف تمام تحلیلگران است. یعنی جایی که بسیاری از تحلیلگران می گفتند ۶۵۰۰ برای شستا عالی است من می گفتم بالا است. راجع به ایرانخودرو و شاخص ۲ میلیون و ۱۰۰ هزارتایی گفتیم بحران می شود مستنداتش هم هست. گفتیم که ما می توانستیم آهسته و پیوسته حرکت کنیم. ماشینی که با سرعت ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت حرکت می کند احتمال حادثه برای آن بسیار زیاد است. اکنون هم می توان کمک کرد. حال که این اتفاق افتاده است هنوز هم می توان کف بازار را ساخت.
یکی از ایندکسها P/S یا همان (PRICE) به (SALE) است که بسیار مهم است. به طوری که شرکت ها ثبات فروش داشته باشند خرید آن سهم جذاب خواهد شد
برگردیم به تحلیل های خودمان. کسی که می خواهد به بازار ورود کند کدام اصل تحلیل بنیادی کاربردی و تعیین کننده تر هستند؟
تمام این ها از فروش نشات می گیرد. به این معنا که می گوید چه شرکتی خوب است؟ شرکتی که جنسش را خوب می فروشد و اقبال برای جنسش زیاد است. بازار داخل را دارد و آن را بزرگتر می کند و اگر بازار خارج را ندارد، بازاریابی می کند و صادرات انجام می دهد و این توان را دارد که قیمت خود را افزایش دهد و تنوع محصول ایجاد کند. بنابراین یکی از ایندکسها P/S یا همان (PRICE) به (SALE) است که بسیار مهم است. به طوری که شرکت ها ثبات فروش داشته باشند. به طورمثال یکی از گروه هایی که می توانیم بگوییم ثبات دارند دارو یا غذایی هستند. ما نمی توانیم بگوییم یک کارخانه غذایی که با اصول درست کار می کند به مشکل خواهد خورد. این شرکت ها باید توان افزایش قیمت، فروش بیشتر در کشور و صادرات را داشته باشد و این چتانسیل ها را به اجرا تبدیل کند.
به نظر من مردم فروش شرکت را که گزارش ماهانهاش همواره در کدال می آید نگاه کنند و روند آن را ببینند و اگر متوقف شد علتش را پیدا کنند و پیگیر فروش باشند. بنابراین مهم ترین عامل P/S یا فروش است. به طورمثال می گویند ارزش بازار شرکت هزارمیلیاردتومان است و باید سالانه سه هزارمیلیادرتومان فروش داشته باشد. اگر امسال نمیفروشد باید سال آینده بفروشد. یعنی P/S مساوی سه منطقی است. بسیاری از محصصولات دارویی، غذایی و سیمانی و حتی گروه برق قیمت هایشان پایین است و توان افزایش قیمت را ان شاالله زمانی که مردم توانش را داشته باشند، باید در خود ایجاد کنند. با اینکه من با اقتصاد آزاد موافق هستم اما کاملا مخالف هستم که در این شرایط و با این قدرت خریدی که مردم دارند قیمت برق، دارو، سیمان و ... یا حتی قیمت بنزین را افزایش دهیم. اما این موارد مصرفی مردم است و امکان افزایش قیمتشان وجود دارد با توجه به اینکه ممکن است شرایط رکودی در پیش داشته باشیم.
اگر شرکتی فروش دارد و می تواند آن را گسترش دهد شرکت خوبی است، شما می توانی با این شرکت ۵۰ سال سهامداری کنی و برنده خواهی شد اما اگر اینطور نباشد یک جریانی در شرکت می آید و می رود
بنابراین مالکیت P/E که اکنون خیلی درمورد آن صبحت می شود مانند این فاکتور P/S مهم نیست؟
اکنون یک شرکتی P/E خوبی دارد اما E آن ناشی ازفروش دارایی است. فرض کنید این شرکت می گوید من در شیراز یک زمین دارم و به کارم نمی آید، این زمین را می فروشد و تقسیم می کند. شرکت ها معمولا هلدینگ هستند و سودشان تلفیقی است بنابراین می گوید این سود ناشی از فروش سهام ما در شرکت بانک ملت بوده است. این مولفه تکرار شونده نیست اما زمانی که کسی بیسکوییت می فروشد اگر توان فروش بیسکوییت های بیشتری با قیمت بالاتر و صادرات را داشته باشد. اما گاهی ممکن است E یک شرکت ناشی از فروش دارایی های آن ها باشد. بنابراین فروش بسیار مهم است و شرکتی که فروش نداشته باشد زیان وارد کردن به سهامدارش دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. یک روز ترند بازار است و راجع به آن بحث می کنند ارزشش بالا می رود اما به زودی سقوط می کند. درنتیجه باید سهمی را نگه داشت...
کسی به من گفت سهم فولادم را نگه دارم؟ به او گفتم من فولادم را ۲۰۰ تومان خریدم اما نمی دانم تو چند خریدی اما سهم در گذر زمان بالغ می شود. مانند زمین است. بنابراین اگر شرکتی فروش دارد و می تواند آن را گسترش دهد شرکت خوبی است، شما می توانی با این شرکت ۵۰ سال سهامداری کنی و برنده خواهی شد اما اگر اینطور نباشد یک جریانی در شرکت می آید و می رود.
درباره تحلیل تکنیکال صحبت کنیم. فیبوناچی، الیوت، روند، ایچی موکو، کلاسیک. کدامشان تعیین کننده تر هستند؟
به نظر من مهم ترین عامل روند است. یعنی ما در نظر بگیریم در روند صعودی، خنثی یا نزولی ورود کرده ایم. اگر در روند صعودی ورود می کنیم احتمالا شانس موفقیت ما بیشتر است، اگر در روند نزولی هستیم بدانیم و آگاه باشیم که اگر کف حمایتی ما شکست باید سرمایه خود را نجات دهیم و هیچ راهی وجود ندارد. روند های نزولی کف های پایین تر، سقف های پایین تر و مدام کف و سقف پایین تری می زند بنابراین روند بسیار مهم است. اما تحلیل تکنیکال ۲۰ درصد موفقیت ماست. اگر بخواهیم سهمی به موفقیت بدهیم با توجه به این که تحلیل تکنیکال به نوعی براساس روانشناسی بازار است اما روانشناسی و جامعه شناسی ما مهم تر از تمام این هاست.
متاسفانه یا خوشبختانه ما یک مشکلی داریم که به آن می گوییم درز اطلاعات. اکنون هم مد شده است که برخی می گویند سهم رانتی یا اطلاعات رانتی
شما الیوت را هم قبول دارید؟
بله. اما به نظر من در تمام این ها روندها از همه مهم تر هستند. کانالیزاسیون و رعایت خطوط روند و حمایت مقاومت بازار.
روند با استفاده از فیبوناچی به دست می آید؟
خیر با استفاده از کانالیراسیون و خطوط روند. یک نکته ای را بگویم که چرا من به تحلیل تکنیکال در بازار وزن کمی می دهم؟ به دلیل اینکه بازار ما مثبت و منفی ۵ است و بسیاری از الگوها شکل نمیگیرد. اکنون عمق بازار بسیار کم است ما سهم هایی داریم که ۱۰ درصد آن ها در بازار بورس وجود دارد و ۹۰ درصد شرکت دست بازیگران است و سهامداران عمده می توانند حتی روندها را بسازند. به همین دلیل می گویم که می توانند کف بازار را بسازند یا رها کنند. می توانند فشار فروش بگذارند و از طرف دیگر ممکن است ۱۱ میلیون از ۱۲ میلیون تقاضای صف فروش خود سهادار عمده باشد و صف بچیند و اردر ترس ایجاد کند و مردم را به آن جا بکشد و درنهایت می بینیم که روند شکسته شد!
در بازار جهانی اما اینطور نیست و می توانیم بر تکنیکال تکیه کنیم؟
بله ممکن است بتوانیم بیشتر بر تکنیکال تکیه کنیم. هرچند در بازارهای جهانی هم به طورمثال می گویند پوند به دلار یا ین را خریدی و گفتی کف ۱۳۵ محکم است حتی موسسات بانکی بزرگ دنیا مانند فارکس که در بازارهای جهانی فعال هستند چنان فشار فروشی می آورند که ۱۳۵ را می شکند و یک دفعه کف را ۱۳۴ می کند و حدد ضرر سهامدار فعال می شود و به سمت بالا حرکت می کند. می گویند حمایت تا زمانی حمایت است که شکسته نشود، زمانی که شکسته شود مقاومت است.
بحث بعدی اخبار است. کسانی که می خواهند اخباری که بر روی سهم تاثیر می گذارد را پیگیری کنند کجا منبع است؟ کدال است یا بازهم منابع دیگری وجود دارد؟
متاسفانه یا خوشبختانه ما یک مشکلی داریم که به آن می گوییم درز اطلاعات. اکنون هم مد شده است که برخی می گویند سهم رانتی یا اطلاعات رانتی. اول این که گفتن آن نیاز به فرهنگ سازی دارد. کلمات رانت، ربا و رشوه از اساس کلمات بدی است امام متاسفانه در فضای مجازی بسیار راحت از آن استفاده می کنند. این درز اخبار به بیرون به معنای رانت اطلاعاتی است. ما خیلی وقت ها می گوییم فلان سهم افزایش سرمایه دارد اما هنوز هیچ اطلاعاتی روی کدال نیامده است و همه هم می دانند که افزایش سرمایه دارد. اما بعد از اینکه خبرش می آید برعکس می شود و سهم می ریزد. چرا باید قبل از اینکه اطلاعایه ای روی کدال برود، دست تمام اعضا باشد؟ یک عده از قبل داشتند، عده ای دیگر بعد از اتفاق باخبر شدند. بنابراین خبر به یک خبر سوخته تبدیل می شود. یعنی ما باید رفتارمان نسبت به اخبار دانسته و از سر آگاهی باشد.
یکی از همکاران شما با من صحبت می کرد و گفتم بررسی اخبار اقتصادی خودش یک علم است. یعنی واجب است که خبرنگاران ما در این حوزه وارد شوند و تدریس کنند. خبر اقتصادی خیلی مهم است و با اخبار دیگر متفاوت است. زمانی که می گویند بنگاه خبری؛ ما از کسی که خبر می دهد پول نمی گیرم اما این اخبار بازارها را جهت می دهد و پشت آن ها منافع اقتصادی وجود دارد. به نظر من چون ما درز اطلاعات داریم بسیاری از اخبار می سوزد. یک عبارتی هست که می گویند با شایعه بخر با خبر بفروش! در بازار می گویند زمانی که شایعه سهامی آمد بخر، خبرش که آمد بفروش و فرمولش این است. به طورمثال خبری در رسانه های می آید که می گوید در فولاد یا دارو افزایش قیمت داریم؛ ممکن است همه بدانند. یک عده از ابتدا می دانند، به تدریج این دامنه گسترده می شود و درنهایت زمانی که خبر در رسانه ها کار می شود تازه داستان برعکس می شود. به هرحال سایت کدال مرجع خوبی است. این سایت عمومی است و اطلاعیه هایی که در کدال قرار میگیرد مهم تر است.
آیا اکنون موج ورود به فارکس را منطقی می بینید؟ اکنون بسیاری از افراد داخل کشور می گویند که می خواهیم درآمد دلاری کسب کنیم و در فارکس فعالیت کنیم. این کار چقدر خطرناک یا چقدر خوب است؟
یک نکته را یادآور شوم. بازار ما ۳ ساعت و نیم است و این حجم از فشار بر ما وارد می شود. بازار فارکس اما یک بازار ۲۴ ساعته است. به شدت خشن است و لوریج دارد و نیازبه آموزش بسیار شدید دارد. لوریج به معنای اهرم است. یعنی شما هزاردلار بگذار و ۱۰ هزار دلار معامله کن. به این معنا که ریسک سهامدار به شدت بالاست. ممکن است شما ۳ درصد ریسک کنی اما همین مقدار ۳۰ درصد سرمایه شما باشد! تعداد معاملات بالا و تجربه بسیار زیادی نیاز دارد. ازطرفی نیاز به ربات و کارهای بسیار دارد. این بازار را ساده نگیریم. قشر ضعیف در بازار بورس چزانده می شود، به بازار دلار می رود و می سوزد. دوباره به بازار فارکس می رود و می سوزد و تبدیل به یک موجود بازنده می شود. آنجا که تاکید کردم گل نخوریم. زمانی که مدام گل بخوریم سرمایه ذهنی و اعتماد به نفس را از دست می دهیم و به یک بازنده تمام عیار تبدیل می شویم. عملکرد ما نباید اینطور باشد که از این بازار به بازار فارکس برویم و فکر کنیم راه نجاتمان آنجاست. هربازاری ویزگی های خودش را دارد.
ضمن اینکه این کارگزاری های خارجی در داخل کشور دفتری ندارد و برای شما در عمل هیچ تضمین ویژه ای وجود ندارد. من خودم به شدت به بازارهای جهانی علاقه مند هستم، مطالعه و تحقیق می کنم و شاید هم تجات کنم اما می خواهم به مردم بگویم که این بازارها یک کار ۲۴ ساعته است. همین بازار بورس کشور خودمان با اینکه ۳ ساعت باز است اما یک کار ۲۴ ساعته سخت است. در بازار فارکس باید این را فراموش کنی که ریال را تبدیل به دلار یا دلار را به ریال تبدیل می کنی. اما یک ضرر کوچک ۱۰۰ دلاری برای مردم ما نزدیک به ۳ میلیون تومان تمام می شود! به هیچ وجه اگر آموزشی حرفه ای بازار فارکس را ندیدیم و تجربه نداریم وارد آن نشویم. فرض کنید اگر بازار داخلی نیاز به هزار ساعت آموزش دارد، فارکس نیاز به ۱۰ هزار ساعت آموزش داریم.
تاثیر بازارگردانی در نمادهای بورسی چیست؟ به راحتی می توان یک نمادی را وارد به صف فروش یا خرید کرد؟
نقش بازار گردان یا market maker نقدشوندگی است نه ترندسازی و روندسازی. یعنی اگر سهمی نمیارزد امکان نقدشوندگی را ایجاد کنیم یا برعکس. یعنی هر زمان سهامدار خرد خواست خارج شود بتواند سهامش را نقد کند. بازار گردان یا market maker یعنی بازارساز. بازار را می سازد، روند و کف بازار را می سازد و اجازه نمی دهد سهم با شیب ۶۰ درجه نزول کند و به آرامی کنترل می کند که مهم ترین دارایی ما که اعتماد است از بین نرود. اگر بازارگردان به درستی کار کند سهامدار اگر حد ضررش فعال شد به راحتی با سرمایه اش خارج شود و دنبال فرصتی جدید باشد نه اینکه ما آن را به زور نگه داریم و بگوییم بمان و به زور ۳۰ درصد ضرر کن. اکنون طوری شده است که حرکات شارپی است. ما باید کف بازار را بسازیم و به مردم آموزش بیشتری دهیم و بگوییم این یک بازار پرریسک است اما درآمدهایی هم دارد. اگر قرار است market maker انجام شود باید فقط ایجاد نقدشوندگی کنند. دخالت مستقیم در روند ضربه می زند.
سهام شرکتها امانتهایی هستند که حقوقی ها می توانند برندشان را با آنها بسازند. اگر سهامشان به مردم ضرر بزند که بعضا ۳۰۰ هزار سهامدار یا ۲ میلیون سهامدار دارند، انتظار داشته باشند که فروش شرکتشان به مشکل بخورد
در مقایسه دوران شاپور محمدی و قالیباف اصل کدام را بهتر می بینید و خدماتشان چه بوده است؟
اگر بخواهیم طبق شاخص بگوییم می توان گفت که دوره دکتر قالیباف اصل دوره بسیار خوبی بوده است. من او را می شناسم. فرد بسیار مردمی و و دلسوزی است. نمی توانیم مقایسه کنیم چون حرکت، نرخ ارز و شاخص و تورم متفاوت بوده است اما به نظر من بازده در دوره شاپور محمدی بهتر بوده است. مدیریت قالیباف اصل همچنان پابرجاست و ما می توانیم انتظارات بیشتری از او داشته باشیم از لحاظ بازده ریالی. اما از لحاظ اینکه بتواند ارکان بازار را مدیریت کند من مطمئن هستم که او تمام تلاشش را می کند. حتی با حقوقی ها جلسه گذاشت و از آنها قول گرفت که بتوانند از بازار دفاع کنند.
ما یکسری ارکان حقوقی و سهامداران بزرگ و حقیقی هایی که شاید ۴۰۰ میلیارد در بازار بورس پول دارند و برخی از شرکت ها که مدیرش یک فرد است اما عکس العمل خوبی نداشته اند، درنهایت جدای از اینکه مسئولان در وضعیت فعلی موثر هستند یا خیر، اعضای بازار هم رفتار خوبی نداشته اند. اگر این رفتار را با سهامدارت کردی و او محصول آن شرکت را در فروشگاهی دید و پشتش را به آن کرد و نخرید نباید از آن ها ناراحت شد. سهام امانتهایی هستند که حقوقی ها می توانند برندشان را با آنها بسازند. اگر سهامشان به مردم ضرر بزند که بعضا ۳۰۰ هزار سهامدار یا ۲ میلیون سهامدار دارند، انتظار داشته باشند که فروش شرکتشان به مشکل بخورد.
بازار ما ۳ ساعت و نیم است و این حجم از فشار بر ما وارد می شود. بازار فارکس اما یک بازار ۲۴ ساعته است. به شدت خشن است و لوریج دارد و نیازبه آموزش بسیار شدید دارد. لوریج به معنای اهرم است. یعنی شما هزاردلار بگذار و ۱۰ هزار دلار معامله کن
دامنه نوسان، حجم مبنا، بازار یک طرفه چه زمانی قرار است اصلاح شود و بازار ما به سمت یک بازار جذاب و پرسودی حرکت کند که از هرطرف آن بتوان درآمدزایی کرد؟
تازمانی که نتوانیم به مردم آموزش دهیم، احتمال ضربه نیز وجود دارد. ممکن است دامنه نوسان را باز کنند و چند روزی خوب باشد. مگر دامنه نوسان در سیمان باز است؟ سیمان می تواند با افزایش دلار افزایش قیمت دهد؟ اکنون هر تن سیمان ۲۷۰ تا ۳۰۰ هزارتومان است که می شود ۱۰ دلار اما سیمان در دنیا بین ۵۰ تا ۶۰ دلار است. همین برقی که در تهران مصرف می کنیم را در استانبول مصرف کنیم قبض ۳۰ هزارتومانی تهران در استانبول ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان می شود. ما محدودیت های خاص خودمان را داریم. با اینکه من موافق باز شدن دامنه نوسان هستم اما بیاییم جنس شرکت را در بورس کالا هم آزاد بفروشیم.
اکنون ذوب آهن هر تن میلگرد را در بورس کالا ۹ میلیون تومان می فروشد. اگر بخواهی برای ساختمان خودت میلگرد بخری باید ۱۴ و نیم پول بدهی. آیا دامنه نوسان باز است؟ اکنون پراید بیش از ۱۰۰ میلیون تومان است آیا سایپا قیمت پراید را در صورت مالی خود همین قیمت می آورد؟ اگر ظرفیت این کارها نباشد ضرر است. اکنون بازار را دو طرفه کنیم یک عده فروشنده می شوند و بازار با به پایین میکشند. زمانی که آموزش نباشد همین است. ما باید همه را به رعایت اخلاق دعوت کنیم و یادشان بیاندازیم که قسمتی از مردم هستند. ابزارهای زیادی وجود دارد اما متاسفانه اینجا نوسان قوی از ضعیف است و نوسان قوی از ضعیف ظلم است.
من نوسان گیری بلدم و خودم هم نوسان گیر هستم. اما می گویم زمانی که نوسان قوی از ضعیف تو یک بلوک ۲۰ درصدی است و یک بنده خدایی ۲۰ میلیون تومان سرمایه زندگی اش را به بورس آورده و تو از این نوسان میگیری مصداق این است که یک کشتی گیر ۱۳۰ کیلویی را برابر یک کشتی گیر ۴۰ کیلویی قراردهی و با این کار شکست این بنده خدا را تضمین کرده اید. اکنون کار از قانون گذشته است و بحث رعایت اخلاق حرفه ای است. اخلاقی که بدانی این سهامداران حقیقی همین مردم، دوست، فامیل و همسایه من است که چند روز دیگر می خواهم از آنها رای بگیرم! دراین شرایط نیازمند رعایت اخلاق و حمایت نهادهای امنیتی هستیم. اگر کسی رنج منفی ازمردم می کشد نهادهای امنیتی باید جدای از قانون با او برخورد کنند یا حداقل معرفی شود. بعضی مواقع برخورد پلیسی واجب است. ما نمی توانیم به یک راننده بگوییم خواهشان پشت چراغ قرمز بایست! اگر دوربین نداشته باشد ممکن است خیلی از افراد از چراغ عبور کنند. نهادهای امنیتی باید ورود کنند؟
به نظر شما تغییرات فوری موردنیاز بورس درحال حاضر چیست؟
هیچ تغییری. چون اکنون در وضعیت بحران هستیم. هرچقدر که تغییر ایجادکنیم ضربه بیشتر می شود. اکنون دامنه یک روزه را اجرا کردند و گفتند اگر امروز خریدی فردا نمی توانی بفروشی. از همان روز بازار واکنش نشان داد. ما نمی توانیم به ساطور جراحی کنیم.
در مقطع فعلی هیچ کاری نکردن بهترین استراتژی است. ما در بازار می خریم و می فروشیم و نگهداری می کنیم. اما گاهی وقت ها نگاه می کنیم. یعنی اگر سرمایه ات سهام است، سهام بمان. اگر ریالی هستی، ریال بمان. سکه ای، سکه بمان
بنابراین راهش چیست؟
راهش این است که از بازار حمایت کنیم. حمایت اخلاقی تمام اعضای بازار اعم از حقیقی ها، حقوقی ها، ساطزمان دولت و مجلس محکم پای این بازار بایستیم. زیرا اکنون زندگی بسیاری از خانواده ها به این بازار بسته است. راهش حمایت با تمام وجود است. اگر راهش این است که ۱ درصد از منابع صندوق توسعه را اختصاص دهند، این کار را انجام دهند. این صندوق برای مردم است و بالاتر از امید در جامعه چیزی نداریم اگر مردم ناامید شوند کار خیلی سخت خواهد شد. اگر نیاز است باید منابع صندوق توسعه را تزریق کنند و کف بازار را بسازند.
اگر کسی رنج منفی ازمردم می کشد نهادهای امنیتی باید جدای از قانون با او برخورد کنند یا حداقل معرفی شود. بعضی مواقع برخورد پلیسی واجب است. ما نمی توانیم به یک راننده بگوییم خواهشان پشت چراغ قرمز بایست! اگر دوربین نداشته باشد ممکن است خیلی از افراد از چراغ عبور کنند. نهادهای امنیتی باید ورود کنند
*یک درصد از منابع صندوق توسعه مبلغ زیادی نبوده حدود ۱۶ هزارمیلیاردتومان است و این میزان ارزش یک یا دو روز بازار سرمایه است
همان هم موثر است. سخنگوی دولت گفته بود که این کار حتما اجرایی می شود. درست است عددش زیاد نیست اگر لازم است ۵ درصد تزریق کنند یا وام داده شود. اگر لازم است بانک ها دوباره به بازار برگردند و شرایط را درست کنند و اگر لازم است با متخلف بدترین برورد ممکن شود. کسی که از در این بازار رنج منفی می کشد دارد ارز ۴۲۰۰ تومانی می گیرد و محصل تولید می کند و به قیمت آزاد می فروشد و مابه التفاوت آن را به اقتصاد برنمی گرداند. اما نمی داند که به همین مردم نیاز دارد و همین ها هستند که باید محصولاتش را در فروشگاه بخرند. واقعا باید بر اخلاق حرفه ای کار کنیم. کاسبان قدیمی این اخلاق را به خوبی رعایت می کنند با اینکه می دانستند ممکن است با حساب دفتر ضرر کنند اما این گردش را متوقف نمی کردند. بنابراین فقط و فقط باید حمایت کنیم و هر تغییری ضربه زننده است. در کنار این کارها نباید هیچ مصاحبه ای هم انجام شود. باید در سکوت نشان دهیم که حمایت می کنیم و این زمانی رخ می دهد که ببینیم کف بازار بر شاخص یک میلیون و ۵۰۰ هزارواحد ساخته شود.
*حمایت دولت از بورس به نفع بازار بود یا به ضرر؟ این حجم از سهامداران جدیدی که وارد شدند و بازار عمق بیشتری گرفت، آیا به ضرر بود یا خیر؟
من مطلبی را خوندم که آقای رئیسی گفته بود هیچ بانکی حق ندارد که یک کارگاه را به دلیل بدهیاش ببندد. هم اکنون ما کارخانه هایی داریم که با یک سوم ظرفیت کار میکنند. بنابراین باید از بازار سرمایه در شرایط فعلی حمایت شود. ما تحت تحریم و فشار هستیم. به نظر من نباید از لیدرها و سهم های بزرگ حمایت شود باید از کف بازار و سهم های کوچک حمایت شود. باید از کف بازار به تدریج سهم های کوچک را بسازیم و آن زمان به ارامی سهم های بزرگ هم ساخته می شوند. حمایت از کف بازار و سهم های ۲ الی ۳ هزارمیلیادرتومانی به آرامی کف سازی می شود. این سهم ها اصلاح شدیدی هم داشته اند. هرچقدر سمت سهم های بزرگ سرمایه ببریم آن ها به قدری بزرگ هستند که تفاوت آنچنانی ندارد.
*اکنون بازار با یک تردیدی روبروست و منتظر است که انتخابات آمریکا انجام شود؛ اکنون بهترین استراتژی که یک سهامدار خرد می تواند انجام دهد، چیست؟
هیچ کاری نکردن. ما در بازار می خریم و می فروشیم و نگهداری می کنیم. اما گاهی وقت ها نگاه می کنیم. یعنی اگر سرمایه ات سهام است، سهام بمان. اگر ریالی هستی، ریال بمان. سکه ای، سکه بمان.
*اما اکنون بازار پشت سر هم منفی می خورد!
زمانی که به یک ددلاینی نزدیک می شویم باید دیدمان را بلندمدت کنیم و تا زمان عبور از این ددلاین کار جدیدی انجام ندهیم. به نظرمن هرکاری هم که انجام می دهیم باید ریسکش را قبول کنیم. نه که در ذهنمان. باید یک تخته ای بر دیوار داشته باشیم و بنویسیم که من با قبول ریسک انتخابات در آمریکا و احتمال ریزش ۲۰ درصد بیشتر در بازار ورود می کنم. بنابراین هرکاری که می کنم باید با خودم شفاف باشم و مسئولیتش را بپذیرم. من نزدیک به یک هفته است که می گویم نمی توانیم بگوییم فولاد مبارکه نقریبا با کف ۱ و ششصدی با کف ۱ و چهارصدی خود فاصله زیادی دارد. من می گویم در گران ها نخرید و در ارزان ها هم صبوری کنید. اکنون واقعا کار از کار گذشته است و نمی توان کار جدیدی کرد. پیشنهاد من این است که مردم سرمایه زندگی و شغلشان را حفظ کنند تا یک الی ۲ سال بتوانند دوام بیاروند تا ان شاءالله شرایط خوب شود.
*تاثیر توافقات سیاسی با چین یا آمریکا اگر اجرایی شود در بورس چه تاثیری دارد و در کدام صنایع بیشتر است؟
من سه گزینه را درنظر می گیرم. بدبینانه، معمولی و خوش بینانه. اتفاقی که اکنون در بازار بورس ما افتاده است یک گزینه بسیار بدبینانه است. یعنی شما هیچکس را نمیدیدی که قبل از ریزش دو میلیون و ۱۰۰ هزارواحدی، حتی خودم هم همان محدوده را مقاومت می دیدم و تحلیل کردم، بنابراین هیچکس را نمی دیدیم که کف بازار را کمتر از یک میلیون و ۷۰۰ هزارواحد بداند. اکنون اما کف بازار یک میلیون و ۳۰۰ است بنابراین ممکن است تحلیل هم برعکس است. به نظر من هراتفاق سیاسی دراین شاخص پیش خور شده است. بعضی می گویند کف بازار یک میلیون و ۲۰۰ هزارواحد است تو که این مقدار را تحمل کردی آن را هم تحمل خواهی کرد و این واقعیت بازار است. این اتفاق و ریزش همان گزینه خیلی بدبینانه است. اما ما باید از لحاظ امنیتی شاخص ۱ میلیون و ۵۰۰ الی ۴۰۰ را به دلیل حفظ امید نگه داریم.
معمولا دور نخست ریاست جمهوری ها شرایط رکودی را شاهد هستیم و این اصل در اکثر مواقع چنین بوده است. دولت تدبیر و امید هرروز به پایان راهش نزدیک می شود و احتمالا ما یک شرایط رکودی خواهیم داشت و دراین شرایط گروه های غذایی و دارویی می تواند بهترین گزینه برای سرمایه گذاری باشد. من این گروه را در این شرایط بهترین گروه می دانم
*سوال آخر این است که رابطه دلار و بورس ایران دقیقا چیست؟ اکنون چرا انقدر دلار افزایش دارد اما بازار ریزشی است؟
بازار بورس یک بازار لگر و تاخیری است و بازار دلار لیدر است و همیشه این چنین بوده است که بازار دلار به جلو می دود و بازار بورس آن را دنبال می کند. به طورمثال نرخ های جهانی افزایش پیدا می کند و مس از ۴ هزارو ۵۰۰ دلار، ۷ هزار دلار می شود اما فملی بعدش حرکت می کند. بازار سهام در یک مقطعی خیلی به جلو دوید اما در دو الی سه ماه گذشته بازار دلار به جلو رفت و بورس اما دنبالش نرفت.
دو دلیل داشت. آن زمان می گفتند که بازار سهام رشد دلار را پیشخور کرد. من اعتقادم این است که بازار سهام و بازیگران بزرگ دلار بالای ۳۰ هزارتومان را باور ندارند و اگر باور داشتند این اتفاقات نمی افتاد. فرض کنید شما اکنون از بازار دلار جا مانده ای اما چرا در بازار بورس سهمی را نمی خری؟
یکی از اصلی ترین دلایل رشد شاخص در در ونزوئلا یا سومالی دلاراست و بازارشان به دنبال دلار می دوند. ونزوئلا ۶۰ شرکت دارد اما مانزدیک به به ۷۰۰ شرکت در بازارمان داریم اما چرا از دلار جا می مانند؟ چون بازار سهام دلار ۳۰ هزارتومانی را باور نکرده است. بهتر است بگوییم بازار سهام برگ بایدن را بازی می کند که بایدن به میدان بیاید.
*بهترین صنایعی که قرار است در آینده رشد کنند کدام گروه هستند؟
معمولا دور نخست ریاست جمهوری ها شرایط رکودی را شاهد هستیم و این اصل در اکثر مواقع چنین بوده است. دولت تدبیر و امید هرروز به پایان راهش نزدیک می شود و احتمالا ما یک شرایط رکودی خواهیم داشت و دراین شرایط گروه های غذایی و دارویی می تواند بهترین گزینه برای سرمایه گذاری باشد. من این گروه را در این شرایط بهترین گروه می دانم.
*اگر نکته پایانی هست بفرمایید
ما ز یاران چشم یاری داشتیم. فقط کمک کنیم بازار حفظ شود و امید به مردم برگردد. امیدوار هستیم وضعیت سایر بازارها نیز خوب شود و رونق باشد و با انتخابات جدید شاهد اتفاقات خوبی باشیم.
منبع: سایت خبری بازار
سهامداران در شرایط فعلی هیچ كاری نكنند
علی خوانپایه، یكی از فعالان قدیمی بازار سرمایه به سهامداران خرد بورس پیشنهاد می كند كه در شرایط فعلی كه شاخص هرروز درحال افت است بهترین كار هیچ كاری نكردن است.
۱۳۹۹/۸/۷