اگرچه لیبرالهای داخلی کشورمان عمدتاً در کنشگری حکومتی از دیکتاتوری ترامپی تبعیت میکنند، ولی در رفتار سیاسی از شعارهای وارونه دموکراتیک و حقوق بشری بایدنی الگوبرداری میکنند. بدیهی است که نتایج انتخابات امریکا بهدلیل شرارت جهانی و اهرمهای قلدری و سلطه این رژیم، دارای پیامد است و مورد توجه طرفهای گوناگون جهانی قرار میگیرد، ولی آنچه تقریباً از سوی کشورهای دیگر مبنای واکنش به روند انتخابات امریکاست، اینکه منافع ملی و امنیت ملی خود را ارتقا دهند. بد نیست بدانیم که ۷۰ درصد لابیها و گروههای صهیونیستی در امریکا از حزب دموکرات و بایدن حمایت داشتهاند و این رویه همواره در رفتار انتخاباتی ایالات متحده ثابت بوده است. بخش مهمی از حمایتهای مالی و تبلیغات انتخاباتی حزب دموکرات و بایدن از سوی جرج سوروس یهودی تأمین شده که سلطان رسانهای و انقلابهای مخملی در کشورهای جهان است و کانال اصلی حمایت از فتنه ۸۸ و لیبرالهای داخلی در ایران نیز میباشد. البته بخش بدنامتر لابی و شخصیتهای صهیونیست همانند شلدون آدلسون، صهیونیست کازینودار و قمارخانهدار امریکا، از ترامپ و جمهوریخواهان حمایت میکند و این حمایتها بهطور مجانی به اجرا درنمیآید و کارکرد خود را در نوع رویکرد و سیاستهای حکومتهای امریکا نشان میدهد. تجربه ایران در قبال امریکا و حکومتهای آن در ۴۰ سال گذشته و کارنامه دو حزب و بهویژه دموکراتها، مسئلهای نیست که با شعبدهبازی رسانهای و تحریف در افکار عمومی ایران، بتواند از ظرفیتسازی یک قمار از پیش باخته جدید را رقم بزند. تجربه برجام و بیفرجام بودن آن از یک جهت اهداف کلان و ریلگذاری شده در ساختار برجام که از یک نظام خلعسلاح و تجربه شده با اتحاد شوروی تبعیت میکند و در یک روند پلکانی برای حذف مؤلفههای قدرت ایران و نهایتاً براندازی و استهاله انقلاب اسلامی برنامهریزی شده است، از سوی دیگر و عدم پایبندی دموکراتها و اوباما و سپس ترامپ به تعهدات خود در توافق هستهای سه سرفصل روشن هستند که شادمانی برای پیروزی هر یک از کاندیداهای انتخاباتی امریکا و خصوصاً بایدن که به پایان مسیر پیروزی نزدیک میشود، اگر احمقانه نباشد، تعمدی برای به خسارت واداشتن بیشتر نظام و مردم نجیب ایران ارزیابی میشود. همان قلمها و حلقومهایی که اعتراف کردند وظیفه زیباسازی برجام را عهدهدار بودند، امروز هلهلهکنان برای شرطی کردن افکار عمومی کشور و به گروگان گرفتن اقتصاد و معیشت مردم و کشور، بر طبل تحریف حقایق میزنند. دنیای سیاست، از توهمات و سفسطههای رؤیایی خارج است و ماهیت ایالات متحده که برخی در آرزوی تغییر سیاستهای دولت جدید امریکا هستند تا بار دیگر به ماجراجویی و استقبال از قمار منافع ملی بروند، به مفهوم این است که از حاشیه صبوری نظام سوءاستفاده میکنند. حاصل دوستی با جان کری و اکنون با بایدن، در اقتصاد و معیشت کشور و مردم، همین شرایطی است که مردم و کشور با آن مواجه هستند و شاید ادامه این دوستی و اعتماد، فرجام خطرناکتری برای کشور نیز در برداشته باشد. شاید ضروری است که برای خوشرقصی تعمدی و شادیهای تحریفکننده افکار عمومی که تاراج کشور و جیب مردم را نشانه رفته است، حدومرزی اعلام شود. نمیتوان اجازه داد که گلابی برجام در بذر اختلاسگران سیستماتیک و رها شده، بار دیگر میوه تلخ و ویرانگر جدیدی در کام مردم که در انتظار پایان یافتن چندماه زمامداری لیبرالها هستند، سرازیر شود. این یعنی سیاست باید از پشتوانههای تجربه شده، عبرت بگیرد، بهرهمند شود و بلوغ خود را با عقلانیت پرهیز از ریسکهای غیرقابل تحمل و خسارتبار تضمین نماییم.