رضا حقيقي پرسپوليسي شد و عباس محمدرضايي هم استقلالي...! دو بازيكن پديده فجر شهيد سپاسي شيراز كه سر از دو تيم تهراني در آوردند و اين يعني سازندگي در فوتبال كه واژه غريبي شده است!
فوتبال ايران، دهها و صدها رضا حقيقي و عباس محمدرضايي در گوشه و كنار كشور و تهران دارد كه شايد هيچ كس نامي از آنها نشنيده باشد. طيف وسيعي از جوانان مستعد كه چشم به نگاه مديران و مربيان تيمهاي سرشناس دوختهاند. از شمال كشور تا كوير و حتي جنوبيترين نقطه خوزستان و خلاصه در هر شهر و ديار اين مملكت استعدادي وجود دارد ولي كو چشم بينا؟
بسياري از آنان حتي توقع ميليوني و زيادي ندارند و با اندك توجهي ميتوانند بزرگي پيشه كنند ولي اساساً هيچ كس نميتواند يا نميخواهد اين مسأله را بپذيرد.
انگار تمامي مديران و مربيان كارهاي مهمتري دارند و وقتي باقي نميماند تا در راه سازندگي و كشف استعدادها تلف شود!
متأسفانه براي كشوري با اين وسعت و پتانسيل فراوان نيروي انساني خيلي بد است كه همه اركان فوتبال آن حاضري خور شده باشند اما اين واقعيتي غيرقابل انكار است. يكبار ديگر حرفهاي خود را مرور ميكنيم و به ابتداي مطلب برگرديم. بلافاصله پس از آن كه پرسپوليسيها توانستند با دوندگي فراوان – به قول محمد رويانيان – رضا حقيقي را جذب كنند، استقلال هم دست به كار شد تا با استخدام عباس محمدرضايي ديگر پديده شيرازيها از رقيب سنتي خود عقب نماند!
حتي اگر در چنين شرايطي آن همه زحمات مديران و مربيان سازنده باشگاه فجر شهيد سپاسي را ناديده بگيريم و يادي از خدمات اين افراد بي ادعا نكنيم، آيا درست است كه چشم بر روي حقايق ببنديم؟
تصورش را بكنيد كه اگر پرسپوليس و استقلال به جاي هزينه چند صد ميليوني يا شايد هم ميلياردي(!) براي استخدام دو پديده فجر شهيد سپاسي شيراز، خود دست به كار شده و اين بودجه را هزينه سازندگي و تيمهاي پايه خود ميكردند، چه اتفاقي ميافتاد؟
ترديدي نيست كه در صورت صرف اين هزينه، هر دو باشگاه صاحب چند رضاحقيقي و عباس محمدرضايي ميشدند. آنگاه دو باشگاه پرسپوليس و استقلال هم بالاخره سهمي در سازندگي فوتبال كشور به خود اختصاص ميدادند اما هيهات!
متأسفانه اين تصورات همگي خام است و خيالي باطل. اين روزها همه تيمها نتيجهگرا شدهاند و بر همين اساس مديران و مربيان نيز وظايف خود در راه بازيكن سازي از ياده بردهاند در چنين شرايطي طبيعي است، جوانان ما مقابل كره جنوبي تحقير شوند و شكست سنگين 4 بر يك را پذيرا شوند!
تيم اميد ما افتضاح به بار بياورد و تيم ملي بزرگسالان نيز براي نخستين بار در مقابل ازبكستان و لبنان با شكست مواجه شود!
خنده دارتر آنجايي است كه AFC هم به دليل زحمات در بخش فوتبال پايهاي به ما جايزه ميدهد و... بگذريم كه بايد هم گذشت!
روزنامه شما
واژه ای كه در باشگاه های ما غریب است
این روزها همه تیمها نتیجهگرا شدهاند و بر همین اساس مدیران و مربیان نیز وظایف خود در راه بازیكن سازی از یاده بردهاند در چنین شرایطی طبیعی است، جوانان ما مقابل كره جنوبی تحقیر شوند و شكست سنگین 4 بر یك را پذیرا شوند!
۱۳۹۱/۹/۱۵