به گزارش نما، روزنامه کیهان درستون ویژه خود نوشت:
حلقه انحرافي به كار كدام هدف فتنه گران مي آيد؟!
روزنامه ايران در مطلبي سفارشي براي اسفنديار رحيم مشايي مدعي شد كيهان در نفي وي با جريان هاشمي و خاتمي همسو شده است.
اين روزنامه در واكنش به يادداشت اخير مديرمسئول كيهان (... ولي هرگز نمي بارد!) كه به تحليل و نقد حكم اخير رئيس جمهور براي مشايي پرداخته بود، مدعي شد: آيا مردم حساسيت هاي خود را از دست داده اند؟ چرا هيچ كس به خيابان نمي ريزد و فرياد مرگ بر منحرفان را سر نمي دهد، ملت 9دي را چه شده است؟
اين روزنامه مي افزايد: نگاهي به سخنراني هاي رهبرانقلاب طي سال هاي 89 تا 91 نشان مي دهد كه ايشان مجموعا 92 بار از لفظ «انحراف» و «منحرف» استفاده كرده اند اما اصولگرايان حتي نتوانسته اند يكي از جملات رهبرمعظم انقلاب را به عنوان شاهد ادعاهاي خود بكار گيرند.
نويسنده با كتمان حمايت 7 ساله كيهان از مواضع اصولي دولت، رأي ملت به شعارهاي عدالت خواهانه احمدي نژاد را عامدانه به نفع اسفنديار رحيم مشايي مصادره مي كند و سپس مي نويسد: امروز با عظمت يافتن جبهه «نه به احمدي نژاد» و تقويت اتحاد احزاب سياسي در نفي اسفنديار رحيم مشايي به بهانه انحراف، شعار بالقوه اتحاد عليه مشايي در افكارعمومي پديد آمده است!!
روزنامه ايران سپس بي آن كه درباره ادعاي مشايي مبني بر پايان دوره اسلامگرايي توضيح دهد، شيوه دايمي محافل ضدانقلاب در حمله به كيهان را در پيش گرفته و مدعي شده كه كيهان داراي ظرفيت منفي بين مردم است! اما در عبارات بعدي منظور خود را روشن مي كند: «طبقات متوسط به بالا و روشنفكران و تحصيل كردگان جامعه كه خاطره خوشي از كيهان ندارند، مدت هاست حركت خود به سمت اسفنديار رحيم مشايي را آغاز كرده اند»!
دست اندركاران روزنامه ايران كه مدت هاست به جاي حمايت از اصولگرايي و روندهاي اصولگرايان در دولت، منحصراً تبديل به ارگان حلقه انحراف شده اند، در مغالطه ديگري نوشت: قياس [؟!] محمود احمدي نژاد با سيدمحمد خاتمي شايد اعصاب مديرمسئول كيهان را آرام كند اما دستاوردي براي كيهان ندارد چرا كه امروز اين كيهان است كه در كنار سيدمحمد خاتمي و جريان فتنه در برابر محمود احمدي نژاد ايستاده است. از آنجايي كه پروژه بني صدريزاسيون و عزل احمدي نژاد با تدبير اخير رهبرمعظم انقلاب سوخته است،
به نظر مي رسد تأكيد بر گزاره هايي چون ناكارآمدي دولت و بزرگنمايي معضلات و نابساماني هاي اقتصادي ابزار بهتري براي ضربه زدن به دولت است اين روزنامه در پايان نوشت: شريعتمداري و اصولگرايان همچنين در مبارزات خود با جريان انحرافي بايد بكوشند مرزبندي و فاصله گذاري مناسب را با آقاي هاشمي مورد توجه قرار دهند تا «انحراف» براي مردم باورپذيرتر شود شريعتمداري بايد به هاشمي رفسنجاني خاطر نشان كند نيازي نيست به شيوه كنوني فرياد بزند كه درهاي دولت وحدت ملي به روي همه اصولگرايان باز است و فقط محمود احمدي نژاد در آن جايي نخواهد داشت!
درباره مغالطه ها و فعل وارونه هاي روزنامه ايران چند نكته شايان توجه است:
1- مردمي كه حماسه 9 دي را آفريدند همپاي حوصله و صبوري مقتداي انقلاب صبر كردند تا منافقين فتنه گر باطن خود را بيرون ريختند. اكنون نيز آنچه همين مردم غيور را درباره انحرافات امثال مشايي به صبوري وامي دارد، مصالح مهم كشور است و اتفاقاً يكي از كاركردهاي حلقه انحراف، حاشيه سازي براي غفلت از اين مصالح مهم است.
2- اينكه رهبر معظم انقلاب در نامه 27 تير ماه 88 به رئيس جمهور تصريح كردند: «انتصاب جناب آقاي مشايي به معاونت رئيس جمهور برخلاف مصلحت جنابعالي و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگي ميان علاقمندان شماست. لازم است انتصاب مزبور ملغي و كأن لم يكن اعلام گردد» و مخالفت صريح معظم له با ادعاي دوستي با مردم(!؟) اسرائيل بيان كاملاً روشني است. اينكه انتصاب آقاي مشايي «موجب اختلاف و سرخوردگي ميان علاقمندان رئيس جمهور است»، آيا به اندازه كافي گويا نيست» باز هم دقت كنيد؛ انتصاب مشايي موجب سرخوردگي علاقمندان رئيس جمهور است.
غير از اين مباحث، انتقاد رهبر معظم انقلاب از برخي رويه هاي باستان گرايانه و ضد فرهنگي نيز انتقادهاي صريح و روشني است و البته مقتداي انقلاب همواره چه در اين دولت و چه در دولت هاي قبلي اصرار داشته اند حرمت رؤساي دولت محفوظ بماند، هرچند كه گاه خود افراد حرمت قانوني و شرعي جايگاه خود را حفظ نكرده اند.
3- معلوم نيست شعار مورد ادعاي حلقه انحرافي عليه مشايي در كدام پستوي حلقه انحرافي گفته شده است. اما امروز مسلم است كه نشريات زنجيره اي و عوامل فتنه به اقدامات ضد فرهنگي امثال «چشم اسفنديار كابينه» خوشامد مي گويند كه آخرين آن در روزنامه زنجيره اي اعتماد از سوي يكي از حاميان آقاي هاشمي چاپ شده است، همان طور كه مواضع وي درباره حجاب و... مورد استقبال همان محافل قرار گرفت.
آيا مي توان نقش حلقه انحراف در واگذاري قرارداد 400 ميليارد توماني تالارهاي بين المللي كيش را به خانم پانته آ فيوضي ناديده گرفت يا ملاقات كذايي با مه آفريد خسروي در هتل لاله و بده بستان هاي بعدي از جمله در زمينه واگذاري پروژه آزادراهي در رامسر و... را كتمان كرد؟! يعني نقش آفريني در سوءاستفاده هاي عديده معنايي جز همراهي با «چپ و راست و كارگزاري» ادعايي دارد؟
4- نكته درخور توجه در مطلب سفارشي به روزنامه ايران آن است كه در جاي جاي آن اسفنديار مشايي محور قرار گرفته و از رئيس جمهور به عنوان يك عضو حاشيه اي ياد شده است و انگار نه انگار كه حلقه انحرافي حيات انگلي دارد و اگر احمدي نژاد نبود، از اين حلقه و رانت هاي كلان اقتصادي كه در اختيار دارد نيز خبري نبود. از اين روي، انتقادها به آقاي احمدي نژاد است كه چرا حلقه انحرافي را با پيوست هاي آنچناني در كنار خود جاي داده است وگرنه مشايي و دار و دسته اش عددي نيستند كه انتقادها متوجه آنها باشد.
5- مكتب اهل بيت به ما آموخته كه افراد را با اصول و حق بسنجيم و نه برعكس. احمدي نژاد به اعتبار زاويه گرفتن و مواجه شدن با برخي رويكردهاي معارض انقلاب، ميان مردم آبرو پيدا كرد و نگراني كيهان و ساير نيروهاي حزب اللهي آن است كه حلقه انحرافي خدمات او را پيش پاي فرصت طلبي ها و انحرافات و قدرت طلبي هاي خود قرباني كند. به زعم كيهان، اتفاقاً يكي از پروژه هاي همين جريان هل دادن آقاي احمدي نژاد به سمت مسيري است كه امثال خاتمي و بني صدر رفتند و بنابراين بايد خطر حلقه انحرافي را علي الدوام گوشزد كرد.
كيهان همين رويكرد خيرخواهي و هشدار را نسبت به آقاي هاشمي نيز دارد و ضمن انتقادهاي جدي به برخي رويه هاي وي از جمله ادعاي دولت وحدت ملي- در عين حفظ همراهي با جريان فتنه- از تذكر و هشدار و خيرخواهي دريغ نورزيده است. اين قاعده دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منكر است كه سرزنش ملامت گران و منافقان، ترديدي در ضرورت آن ايجاد نمي كند.
مشت آهنين حماس موجب شد رهبران عرب احساس قدرت كنند
«اسرائيل اين بار مشت آهنين حماس را در غزه احساس كرد».
هفته نامه فرانسوي نوول ابزرواتور با درج اين تحليل درباره جنگ 8 روزه غزه نوشت: موشك هاي مقاومت اسلامي براي اولين بار به تل آويو و بيت المقدس رسيدند. اين پديده نوظهور منجر به آتش بس شد و همچنين منجر به آن شد كه رهبران عرب احساس قدرت كنند. هيچگاه جنبش هاي عربي كه كنترل نوار غزه را از سال 2005 تاكنون برعهده دارند، تا اين حد قدرتمند ديده نشده بودند. بعد از يك هفته جنگ حماس پيروزي كامل خود را جشن گرفت.
هفته نامه نوول ابزرواتور در ادامه گزارش خود به نقل از طاهر نونو، سخنگوي يكي از جنبش هاي اسلامي نوار غزه نوشته است: «براي اولين بار اسرائيل حاضر شده است قرارداد صلحي با شرايطي كه فلسطيني ها مشخص كرده اند را بپذيرد. حتي بخشي از مردم كه همچنان دلخوش به روند صلح بودند و فكر مي كردند كه استراتژي مقاومت جواب نمي دهد، از اين پيروزي استقبال كردند. در حال حاضر مقاومت از حمايت همه برخوردار است. چرا كه نشان داده با اين روش و نه با مذاكره، ما مي توانيم خواسته هايمان را به گوش آنها برسانيم.»
هفته نامه نوول ابزرواتور در ادامه با اشاره به ابراز شادي و خوشحالي رهبران فلسطيني از طيف هاي مختلف از نتايج جنگ هشت روزه حماس و اسرائيل، نوشته است: «همه آنها حق دارند كه شاد باشند، چند هفته پيش آنها نواري باريك را بر روي زمين رهبري مي كردند كه فراموش شده بود، منزوي بود و از همه دنيا جدا شده بود، اما اكنون خيلي ها از آنان حمايت مي كنند.»
هاشمي را قبول نداريم ولي به او نياز داريم!
عضو پاريس نشين گروهك ملي- مذهبي مي گويد فضايي كه ممكن است هاشمي از درون حاكميت براي اپوزيسيون بسازد، نقدتر از حركت اپوزيسيون يا اقدام خارجي است.
تقي رحماني كه قريب يك سال است به فرانسه گريخته، در مورد نقش هاشمي براي اپوزيسيون جمهوري اسلامي نوشت: محوري ترين نكته نسبت ما با هاشمي است. اگر ما اهدافي داريم و بدون هماهنگي با هم در مسيري مي رويم بايد با روشن كردن آن بتوانيم به راهي كه مي رويم ياري رسانيم.
در عين حال دچار توهم هم نشويم. چرا كه در مورد امر راهبردي اين تاثير قدرت نيرو و فرد است كه تاثير مي گذارند نه حقانيت ما؛ هاشمي در صحنه سياست موثر است، اگرچه تعيين كننده نيست. پس ما حضور وي را پررنگ نكرديم بلكه با گشودن آن مي توانيم توان برخورد مناسب با صورت مسئله را پيدا كنيم.
وي مي افزايد: موضوع دوم آن است كه ما به فضاي باز نياز داريم. اين فضا را چگونه مي توان به دست آورد؟ فضا را بايد يا اپوزيسيون بسازد يا خارجي يا اين كه كشمكش داخل حكومت به انجام رساند. به نظر مي رسد كه سومي دست به نقدتر است. اپوزيسيون به تنهايي نمي تواند چنين كند. پس تدبير آن است كه رصد كنيم آنچه را كه در حكومت مي گذرد.
هاشمي خواسته و ناخواسته چنين مي كند. اين را هم به ميل ما نمي كند كه ما آن را پررنگ كنيم يا كم رنگ؛ پررنگ- كم رنگ كردن هم امري ارادي نيست. در عوض باز كردن موضع هاشمي ما را هوشيارتر مي كند. هوشياري كه بزرگان ما كمتر داشتند.
تقي رحماني خبر داده: در سال 84 از سوي طرفداران هاشمي به ملي- مذهبي ها پيشنهاد شد كه در دور اول از هاشمي حمايت كنند اما نكردند و از معين حمايت كردند تا جبهه دموكراسي و حقوق بشر درست شود. اما ديديم كه توان اصلاح طلبان توان تشكيل جبهه نبود. در نتيجه فشار بر ما به غايت رسيد و جبهه هم تشكيل نشد. چون برآورد اصلاح طلبان از خود ذهني بود. آنان برآورد نادرستي داشتند كه آقاي معين در دور اول با 17 ميليون رأي رئيس جمهور است.
عضو جريان نفاق كه سالهاست با حزب مشاركت تعامل نزديكي دارد، همچنين نوشت: ما به فضاي باز نياز داريم و هاشمي در اين راه با ما همراه است با هر نيتي كه دارد. او اسطوره نيست. در عين حال بر محدود شدن حاكميت باور دارد. واقعيت تلخ اين است كه در كشمكش ها فردي بالا مي آيد كه پاي در قدرت داشته باشد. تقدير ما اين بود كه يكي جلو بيفتد و قدرت داشته باشد تا جلوه كند (نمونه آن آقاي موسوي و كروبي و...) و ماجرا ايجاد كند، بعد بقيه مخالف موافق به دنبال ماجرا مي روند. مگر جنبش سبز چنين نبود؟ لازم است نيروها با هم كنار بيايند.
وي در پايان نوشت: پس مسئله ما هاشمي نيست، مهم نحوه برخورد با ماجرا و اصحاب قدرت است. خطر هم هاشمي نيست، بلكه اين است كه مخالفان با نيروهاي هم قد خود كنار نمي آيند اما ناشناخته قدرتمند را دنباله رو مي شوند. به اطراف خود نگاه كنيد. دموكرات هاي واقعي، چه قدر ثروت و نفوذ مردمي و امكانات دارند. پس مطابق توان خود حركت كنيم تا بعداً زماني موثر شويم.
آقاي نتانياهو! تو ورّاجي كردي تودهني را ايران زد
يك روزنامه صهيونيستي، عقب نشيني حقارت آميز بنيامين نتانياهو بعد از ماه ها پرگويي عليه ايران را مورد سرزنش قرار داد.روزنامه يديعوت آحارونوت در مقاله اي اين پرسش را مطرح كرد كه «چرا كسي اين روزها خبري از تهديدات عليه ايران نمي شنود در حالي كه تا دو ماه پيش حمله به ايران گوش جهانيان را كر كرده بود؟»
به گزارش خبرگزاري قدس افيعاد كلاينبرگ نويسنده تحليل يديعوت آحارونوت با طرح اين سؤال كه «آيا اخيرا كسي تهديدي بر عليه ايران شنيده است؟» مي نويسد: تنها چند ماه پيش تهديدات نتانياهو بر عليه ايران و حمله به تاسيسات اتمي اين كشور گوش جهان را كر كرده بود و حتي سياستمداران نيز با توجه به شدت تهديدات اقدام نظامي اسرائيل بر عليه ايران را قريب الوقوع مي پنداشتند.
وي با بيان اين كه تجربه نشان داده اسرائيل هر زمان بيشتر تهديد مي كند بيشتر آسيب مي بيند، مي افزايد: تهديدات نسنجيده رهبران اسرائيل و اين بار از سوي نتانياهو سبب شد تا جمهوري اسلامي از آن به عنوان يك فرصت استفاده كرده و از جنگ 8 روزه غزه نيز بدون كمترين هزينه بيشترين بهره برداري را نمايد، به طوري كه با شگفتي هرچه تمام تر ادعاي تهديدات ايران ناپديد شده و كمترين اثري از آن در سخنان نخست وزير و ساير مسئولان به گوش نمي رسد.
اين تحليلگر صهيونيست در ادامه مي نويسد: ارتقاي فلسطين در مجمع عمومي سازمان ملل و اجماع جهاني به نفع فلسطين از يك سو، تصميم عجيب نتانياهو براي ساخت شهرك هاي جديد و اجماع جهاني برعليه اسرائيل نيز سبب شده است تا جويندگان «تهديدات اسرائيل» بر عليه ايران با قطعيت به هيچ نتيجه اي نرسند.
يادآور مي شود پس از جنگ 8 روزه و با راي مجمع عمومي سازمان ملل كه تنها 7 مخالف داشت، فلسطين به عنوان ناظر سازمان ملل پذيرفته شد. و در كمتر از 10 روز قطعنامه اي در مجمع عمومي- باز هم صرفا با مخالفت 7، 6 كشور- به تصويب رسيد كه خواستار بازرسي از تاسيسات اتمي رژيم صهيونيستي بود. اين دو اتفاق، انزواي هرچه بيشتر رژيم اشغالگر قدس را در سطح جهاني نشان مي دهد.
سيرك دلقك هاي كپك زده
آخرين نشست طيفي از گروهك هاي ضد انقلاب در «پراگ» به جاي نزديك تر شدن محافل اپوزيسيون باعث اختلافات شديدتر شده است. اين نشست از سوي برخي سران گروههاي سلطنت طلب (نظير شهريار آهي و رضا خادم و..) برگزار شده بود.
پايگاه اينترنتي سكولاريسم نو در واكنش به نشست مذكور نوشت: اپوزيسيون راست و ارتجاعي رژيم اسلامي، شامل رژيم سابقي ها، توده اي ها و اكثريتي هاي همكار رژيم اسلامي(!) و قلچماق هاي باند قوم گرا (تجزيه طلب) يكسالي است كه در تكاپوي آلترناتيوسازي افتاده اند. آنها به صرافت دست و پا كردن يك نوع دولت در تبعيد افتاده اند. در استكهلم نيروهاي چپ آبرويشان را ريختند و اجلاسشان را به يك افتضاح بدل كردند.
سازمان دهندگان، از جمله شهريار آهي شاه پرست، به توجيه و دست و پا افتادند و قول دادند كه از اين به بعد شفاف تر عمل كنند. اسم خود را «اتحاد براي دموكراسي» گذاشته اند. از ماهيت تك تك شان مي توان حدس زد كه چه سرنوشت و چه آينده سياهي براي كشور وچه بساط لفت و ليسي را براي خويش دارند در سر مي پرورانند.
نويسنده خاطر نشان كرد: پس از استكهلم در بروكسل جمع شدند و در تاريخ 17 و 18 نوامبر در شهر پراگ گرد آمدند. در گشت پراگ اختلافشان عيان شد. ظاهرا اين جريان آنقدر دموكرات است كه حتي بيانيه نهايي نشست را نه تنها در اختيار شركت كنندگان نگذاشت، بلكه متن آن را نيز به راي نگذاشته است. اين هم از تمرين دموكراسي «اتحاد براي دموكراسي». بدنبال اين گشت و تفريح دو روزه در شهر پراگ، برخي حاضران به بيانيه اعتراض كرده اند.
سكولاريسم نو در پايان نوشت: گروه موسوم به اتحاد براي دموكراسي جمعي از مرتجعين كپك زده هستند كه در اين ميان بدنبال آب و ناني براي خود مي گردند. اين گشت و گذارهاي توريستي-سياسي هم فال است و هم تماشا. هر چند ماه يكبار به يكي از شهرهاي اروپا سفر مي كنند و مجاني به تفريح و عيش و نوش مي پردازند و ضمنا تلاشي مذبوحانه براي سري در سرها درآوردن نيز انجام مي دهند. اينها ذره اي اعتبار و آبرو در ميان مردم ندارند. كسي جديشان نمي گيرد.
در دوران سوسيال ميديا، در فيس بوك و سايت هاي اينترنتي با چاپ عكس رنگي خودي نشان مي دهند، خود را در آب نمك مي خوابانند تا شايد اگر دري به تخته خورد بتوانند كار آب و نان داري براي خود دست و پا كنند اما اين اپوزيسيون دست ساز دلقك هيچ بختي در ميان مردم ايران ندارند.
هاشمی را قبول نداریم ولی نیاز داریم!
۱۳۹۱/۹/۱۶