با وجود سپري شدن يك هفته از شكست پروژه تحريم و شركت خاتمي در انتخابات، اين شوك بزرگ همچنان محل بحث و مجادله محافل ضدانقلاب است.
به گزارش کیهان، گويانيوز در اين زمينه نوشت: اپوزيسيون و مخالفان جمهوري اسلامي در شرايط فعلي هيچ راهي ندارند جز پذيرش واقعيت ها. واقعيت اين است كه رژيم بعد از انتخابات يكدست تر شده و ما براي چندمين بار از خودمان مي پرسيم كه چه بايد كرد؟ شايد راي دادن خاتمي پاسخي به اين سوال بود؛ آب باريكه اي براي روز مبادا كه بلافاصله با علائم مثبت رژيم و استقبال كيهان و حداد عادل مواجه شد. حداد گفت خاتمي كار درستي كرد كه در انتخابات شركت كرد و اين موضوع در جايگاه اصلاح طلبان تاثيرگذار است. اما موضع كيهان جالب بود. كيهان نوشت كه خاتمي براي خروج از كانون فتنه و بن بست خودساخته، با شجاعت آماده برداشتن گام هاي بعدي باشد و بداندكه دشمنان نظام بدهكار او هستند و نه او بدهكار آنها.
گويانيوز مي افزايد: با توجه به شروطي كه رژيم براي بازگشت خاتمي در نظر گرفته، مي بينيم كه دغدغه آنها كندن خاتمي از اپوزيسيون است. كيهان از خاتمي مي خواهد مثل طعمه و قرباني دشمنان نظام عمل نكند. خاتمي با شركت در انتخابات به جمهوري اسلامي راي داد و كيهان هم با تمام تندي ها، اين بار عكس العمل نرم از خود نشان داد و از اين كار استقبال كرد. در اين فضا مخالفان بايد بدانند از هركس اندازه خود وي و نه بيش از اندازه ظرفيت وي، توقع داشته باشند و به همان اندازه از او پشتيباني كنند. البته مخالفان عاقل نظام نبايد با خاتمي قهر و او و اصلاح طلبان را به آغوش رژيم برانند همچنان كه با هر فرد يا گروه منتقد و مزاحم درون رژيم نبايد قهر كرد.
گويانيوز مي افزايد: با مسائل پيش آمده، حتما بايد رابطه مريد و مرادي، و عشق و عاشقي را از فضاي سياسي حذف كنيم تا از نااميدي و دلخوري و باختن روحيه و از همه بدتر تحليل اشتباه اوضاع سياسي كه سمي مهلك است، در امان بمانيم. ما بايد از تحليل هاي دل بخواهي، خيالي و آرزومندانه جداً پرهيز كنيم و به واقعيت با همه تلخي اش بنگريم لذا در جهت هدف سرنگوني نظام مي بايست از هر پلي بگذريم حتي پل اصلاح طلبان.
اين سايت اينترنتي در مطلب ديگري تصريح كرد: خاتمي مي گويد نبايد دنبال قهرمان بود. با اين وصف بايد به حال نيروهاي سياسي كه همواره به خاتمي به چشم قهرمان مي نگرند تاسف خورد، نيروهايي كه هيچ برنامه اي از خود ندارند. آيا خاتمي از سال 76 بر سر قول هاي خود پايدار مانده است؟ تناقض گويي هاي او مانند 14 سال گذشته همچنان ادامه دارد. يك روز شعار حفظ نظام به هر قيمت را مي دهد و يك روز تغيير آن را مجاز مي داند! خاتمي در 14 سال گذشته به يك معزل [معضل!] بزرگ براي اتحاد مخالفان تبديل شده است. او هيچ گاه به نفع مخالفان حركت نكرده بلكه در خدمت نظام بوده است.
يك نويسنده ديگر گويانيوز هم در مطلبي شبه طنز نوشت: من اگر 40 پرس ديگر چلوكباب برگ و چنجه به اين باجناق شكموي خودم بدهم باز هم مي گويم نوش جانش، مي خواستم باهاش شرط نبندم. خب فكر نمي كردم آقاي هاشمي در انتخابات شركت كند. باجناق مي گفت رفسنجاني حتما شركت مي كند. آقا بحثمان شد. هزار تا دليل آوردم، زير بار نرفت. اين بگو، آن بگو، شرط بستيم رفت. نيم ساعت بعدش آمد گفت خاتمي هم شركت مي كند! گفتم غيرممكنه. گفت شرط. گفتم پنجهزار دلار! راستش من كه شكمم را براي چلوكباب چنجه حسابي صابون زده بودم گفتم حالا كه اين باجناق ما ديوانه شده و از ماجرا هم پرت است و پولدار هم هست، شب عيدي ما هم به يك نوائي برسيم. اما ناكس گدا گفت نه، يك سيخ كوبيده اضافه! بعد از ظهر روز انتخابات آقاي باجناق ذوق زده زنگ زد كه من امروز يك سيخ كوبيده اضافه هم افتاده ام! (چي؟ دوباره بگو؟) گفت خاتمي هم رفت راي داد...
باجناق صاحب مرده چه خنده اي مي كرد و كوبيده اضافه را مي خورد، با پياز! كاش پنجهزار دلار را باخته بودم.
مجتبي واحدي مشاور فراري كروبي اما در گويانيوز تأكيد كرد رأي دادن خاتمي هديه غيرمترقبه او به حاكميت و اقدامي مشكوك بوده است. وي تصريح مي كند كه اين سوژه بايد به بايگاني سپرده شود، هرچند كه حاميان خاتمي نمي گذارند.
واحدي اضافه مي كند: اقدام خاتمي نياز به بررسي بيشتر ندارد. شايد او در حال تشكيل جبهه اي جديد از كساني است كه ادعاي جنبش سبز درباره غيرقابل اعتماد بودن حكومت براي برگزاري انتخابات آزاد را باور ندارند. پس بهتر است او را آزاد بگذاريم كه آنچه را به صلاح خود، يارانش و جمهوري اسلامي است انجام دهد.
روزبه ميرابراهيمي روزنامه نگار زنجيره اي فراري نيز با تخطئه خاتمي نوشت: خاتمي مي گويد من راي دادم تا بگويم برانداز نيستم و اين يعني اينكه كساني كه راي نداده اند برانداز هستند از جمله بازداشت شدگان و... اين اقدام خاتمي بازي در زمين حاكميت بود. او عملاً به ضرر تغيير خواهان عمل كرد و فرصت سركوب تحريم كنندگان را فراهم نمود.
پايگاه اينترنتي ايران امروز نيز در مطلبي به قلم محسن حيدريان- از اعضاي مركزيت حزب توده كه با كا گ ب و سپس سرويس هاي جاسوسي آمريكا و انگليس همكاري داشته- نوشت: انتخابات نشان داد دورنماي تغيير نظام از طريق محاصره مدني [ تحريم] فقط يك خواب و خيال است و تصوير روشني از تحريم وجود ندارد. اشتباهي را كه اصلاح طلبان در آغاز درباره هاشمي كردند، اين بار فعالان جنبش سبز نبايد درباره خاتمي بكنند. ميانجي گري ميان جنبش سبز و حكومت از طريق كساني چون خاتمي، بستر ضروري براي هر اقدام علني و موثر سياسي است. ما فعلاً در اين مرحله نيستيم.
اما كاربران شبكه بالاترين تلقي هاي ديگري دارند. يكي از همكاران بالاترين مي نويسد: از نظر من خاتمي باطل شد. باور نمي كردم كه خاتمي راي بدهد. او تحريم كرده بود. بازهم دروغ! دلم گرفت! او عاقلانه رفتار كرد يا قمار كرد؟ فهميديم هر كس فكر خود هست به قول معروف؛ هر كه به فكر خويشه، كوسه به فكر ريشه. آقاي خاتمي يادت باشد تو باطل شدي! چه بلايي سر ما آوردي!
بخشي از همكاران اين شبكه ضدانقلابي نگرانند كه موسوي هم به سرنوشت خاتمي دچار شده و به سوي نظام برگردد. يكي از اين نويسندگان با اشاره به شايعه اينترنتي مبني بر اينكه موسوي گفته من رأي ندادم، مي نويسد: وقتي موسوي مي گويد: «من راي ندادم» ارزش خودش را تا حد يكي از افراد متزلزل پائين مي آورد زيرا اگر هم اين حرف را نمي زد همه فكر مي كردند و انتظار داشتند كه راي نداده باشد. او ناخودآگاه عملي از خود را به مقايسه و قضاوت عموم مي گذارد كه پيش از هر چيز خبر از بار فكري او مي دهد. اعلام اينكه «من راي ندادم» مي تواند عمل يا تصميمي مهم باشد، اما براي يك بچه كه در شك و ترديد بسر مي برد اما آقاي موسوي خود را از اين هم پائين تر مي نماياند و اين نشان از نداشتن اراده و بنيان فكري قوي است. و اين است دليل بر باد رفتن پتانسيل عظيمي كه از بدحادثه به دنبال چنين فردي به راه افتادند و خاموش شدند.
بالاترين مي افزايد: مثال آوردن و مقايسه كردن، دو روش براي نشان دادن اهميت يا برتري چيزي بر چيز ديگر است. وقتي دو چيز به لحاظ كم و كيف (اندازه و چگونگي) نزديك به همديگر باشند به طوري كه تشخيص برتري يكي بر ديگري مشكل باشد به روش مقايسه يا مثال روي مي آوريم اما، هرگز دو چيز بسيار متفاوت را با همديگر مقايسه نمي كنيم. مثلاً آقاي موسوي را نبايد با ننه بنده مقايسه كرد. اما متأسفانه آقاي موسوي خود چنين مقايسه اي انجام داده است. مقايسه دو نمونه بسيار متفاوت نه آنكه خنده دار و تمسخرآميز خواهد بود بلكه نوعي اهانت و كج فكري را نيز در خود حمل مي كند. مثلاً كسي بگويد «اتومبيل فراري سريع تر از الاغ حركت مي كند» يا «قله اورست بلندتر از بام خانه ما است» و يا اينكه وقتي علي كريمي بنا به مناسبتي چند دقيقه اي با بچه هاي فلان دبستان بازي مي كند بگوئيم «علي كريمي خيلي بهتر از بچه هاي دبستان فلان بازي مي كرد». از اين مقايسه ها چه برداشتي مي شود؟ ما بايد بدانيم آنچه به آن دل بستيم، نه شمشيري بلكه چوبدستي پوسيده اي بيش نبود.
«بالاترين در تحليل ديگري پرسيده است: آيا موسوي مي خواهد از جنبش سبز خداحافظي كند و به خاتمي بپيوندد. سايت كلمه مي نويسد «موسوي در ديدار با فرزندانش همكاران را به صبر و بازگشت به خدا توصيه كرد و گفت در راه حق صبر و گذشت هر دو باهمند». بعد از راي دادن آقاي خاتمي در 12 اسفند و توجيهات ايشان درباره مصلحت انديشي و غيره، اين بار آقاي موسوي صحبت از گذشت در راه خدا كرده است! من به خوبي شرايط حصر را درك مي كنم اما گذشت از چي آقاي موسوي؟ آيا مي خواهيد پشت ما را خالي و با رژيم كنار بياييد و مصالحه كنيد؟! اين خيانت است. اين آخرين فرصت شماست كه با ما براي براندازي بمانيد. دوستان بوي توطئه مي آيد.اتفاقاتي در حال وقوع است كه نشان از كنار آمدن موسوي و كروبي و اصلاح طلبان با حاكميت دارد. به نظرم موسوي با اين صحبت هايش مي خواهد مخالفان را بسنجد.
خاطرنشان مي شود چهارشنبه گذشته نيز سايت روز آن لاين به قلم هوشنگ اسدي نوشته بود «اتحاد بي سابقه ما از حساس ترين جا شكسته است. جبهه ما با حركت دادن يك مهره [خاتمي] ضربه كاري خورده و ما مانده ايم و دريغي ديگر. امروز محمد خاتمي و فردا؟ همين فردا اگر موسوي و كروبي زير فشار بشكنند و يا انديشه دگر كنند چه كنيم؟».
بالاترين در همين زمينه تحليلي آميخته به ناراحتي و طعنه منتشر كرده و مي نويسد: پس از افتضاح شركت خاتمي در انتخابات بهترين راه براي جمع و جور كردن اين خرابكاري اين بود كه خبري از ميرحسين و همسرش داشته باشيم و در آن هر دو تاكيد كنند كه راي نداده اند و تأكيد بر صبر و گذشت! ما را دعوت به پايداري كرده اند مگر ما داريم مانند مردم سوريه در خيابان كشته مي دهيم كه دعوت به پايداري شده ايم! در خانه هايمان نشسته ايم و با پايداري و صبر به دروغ هاي اصلاح طلبان حكومتي گوش مي دهيم! واقعاً خدا صبرمان دهد! گذشت مان هم لابد بايد شامل سيدخندان تداركات چي شود كه رفت راي داد! مبارزه سختي هم كه كرديم اين بود كه راي نداديم! دستكم وجدانمان راحت است كه مبارزه كرده ايم و به هم تبريك گفتيم!
گفتني است تمامي اين اظهارنظرها و ابراز عصبانيت ها از سوي ضد انقلابيوني است كه از كشور گريخته و به آمريكا و اروپا پناهنده شده اند. از اين روي عصبانيت آنها را بايد به حساب عصبانيت مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل- يعني مديران اصلي فتنه 88- از شركت خاتمي در انتخابات دانست كه آن را تحريم كرده و قرار بود در آن شركت نكند. اين واكنش هاي خصمانه مي تواند- و شايد توانسته است- كه معيار ديگري براي تصميم خاتمي به شركت در انتخابات و برداشتن گام هاي بعدي براي خروج كامل از حلقه فتنه آمريكايي اسرائيلي 88 باشد.
این چه بلایی بود؟ امروز خاتمی، حتما فردا هم موسوی و كروبی
۱۳۹۰/۱۲/۲۰