نسخه چاپی

مرور مهارت‌های ضروری برای حفظ زندگی مشترك

عاشق شدن كاری ندارد، عاشق ماندن هنر است

عکس خبري -عاشق شدن کاري ندارد، عاشق ماندن هنر است

هر قدر هم كه رابطه مثبت و خوبی بین زن و شوهر وجود داشته باشد، گاهی مسائلی پیش می‌آید كه ممكن است زمینه‌ساز اختلاف شود.


بهنام صدقی- حس دوست داشتن و علاقه هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد و هر چه در این دشت بهاری بدویم به انتهایش نخواهیم رسید. حتماً داستان‌هایی از لیلی و مجنون، ویس و رامین، شیرین و فرهاد به گوشتان رسیده یا حکایت‌هایی از ازدواج زنی با مردی معلول یا مردی با زنی کم‌توان و... که همگی وسعت و قدرت عشق را به ما یادآور می‌شوند. به عبارتی دیگر این حس قدرتمند همانند سیمانی سخت مابین آجر‌های آشیانه‌تان قرار می‌گیرد و باعث استحکامش می‌شود.

مهم نیست که همسرتان چه شکل و شمایلی یا توان و ناتوانایی‌هایی دارد، بلکه مهم گرمی احساسی است که در بین‌تان جاری می‌شود. اگر عشقتان این چنین مستحکم و قدرتمند باشد مطمئن باشید هیچ حادثه و حتی شخصی توانایی ویران کردن کلبه ساخته شده از احساستان را نخواهد داشت. البته عوامل درونی و بیرونی زیادی در محقق ساختن این امر دخیل هستند که ما می‌توانیم با مطالعه و فراگیری آن‌ها به راحتی رابطه‌ای مثبت، لذت‌بخش و ماندگار را با شریک زندگی خود برقرار سازیم



درک صحیح از ویژگی‌ها

برای برقراری رابطه‌ای مثبت و ماندگار در یک زندگی مشترک اولین گام شناخت و درکی صحیح از ویژگی‌های یکدیگر است. مسلماً تفاوت‌ها و تفاهم‌های زیادی در بین افراد مختلف وجود دارد که باعث شکل‌گیری ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی هر فردی می‌شود. برای مثال ممکن است فردی علاقه‌مند به گردش و سفر باشد و در نقطه مقابل فردی دیگر در خانه ماندن و نوشیدن قهوه‌ای داغ کنار شومینه را به تفریحات بیرون از منزل ترجیح دهد. اینکه کدام یک از این دو خصوصیات اخلاقی صحیح‌تر هستند، قابل بحث نیست؛ چراکه سلیقه‌ها و خواسته‌ها کاملاً متفاوت از هم هستند. البته باید توجه داشت که تکرار نیز کسل‌کننده است و همیشه متعادل بودن انتخاب بهتری است. برای یک ازدواج موفق داشتن درک و شناختی صحیح از سلیقه‌ها، خصوصیات، ویژگی‌ها، شباهت‌ها و تفاوت‌های یکدیگر کمک بسیار شایانی به هر یک از طرفین در جهت بهبود رابطه خواهد کرد.

تفاوت‌هایی خدادادی

نکته حائز اهمیت و مورد توجه در هر رابطه‌ای این است که به طور کلی زن و مرد دارای تفاوت‌های بسیار زیادی از هم هستند و این خصلت‌ها به طور خدادادی در ذات هر یک از ما از بدو تولد نهادینه شده است. برای مثال زنان دارای روحیه‌ای عاطفی و احساسی‌تر از مردان هستند و همیشه در بحران‌هایی خاص احساسشان غالب بر منطقشان است. اما مردان جدی‌تر و به قول معروف عاقلانه‌تر عمل می‌کنند و کمتر توجهی به احساس خود در زمان تصمیم‌گیری دارند که البته این تضاد همان نقطه جذب‌کننده مرد و زن نسبت به هم است.

زندگی خالی از احساس همانند تابلویی سیاه و سفید است و اگر خالی از منطق و درایت هم باشد، آینده چندان روشنی نخواهد داشت. پس قطعاً این دو چاشنی، هر دو لازمه زندگی‌ای موفق و شاد هستند. باید توجه داشت تفاوت‌های میان زنان و مردان بسیار گسترده و قابل‌تأمل هستند. در این راستا کتاب‌هایی به چاپ رسیده‌اند که می‌توانید با مطالعه آن‌ها تصویری واضح از یکدیگر داشته باشید. پس از شناخت و درک این تفاوت‌ها می‌توانید به دنبال نقاط مثبت و تفاهم‌های مابین خود باشید. بی‌شک لازمه هر عشق پایداری شناختی دقیق از حالات روحی یکدیگر است. یادمان نرود که در نقاشی زندگی این گوناگونی رنگ‌ها در کنار یکدیگر است که زیبایی هر کدام را به تصویر می‌کشد. اگر قرار بود فقط یک رنگ وجود داشته باشد، تابلو دیگر جذابیتی نداشت.


رابطه عشق و معنویت

یکی از عوامل درونی که باعث استحکام قدرت عشق میان زن و شوهر می‌شود، ایمان داشتن و متدین بودن است. با ایمان بودن و تعهد داشتن نسبت به خداوند خویش و دنیای معنویات به ما روحیه‌ای صبور و قدرت تاب‌آوری بالا عطا می‌کند. شخصی که مسلمان و دیندار است، هرگز به خود اجازه نمی‌دهد که از خط‌قرمز‌های موجود در احکام دینش عبور کند. در مشکلات و مسائل مختلف با توجه به دستورات خداوند برخورد کرده و موجب رنجش همسر خود نیز نخواهند شد. صبر و تاب‌آوری ناشی از ایمان، او را مقابل هر مشکل و مسئله‌ای قدرتمند کرده و فردی پخته از او می‌سازد.

برای مثال اگر زن و شوهری پس از ازدواج و شروع زندگی مشترک متوجه ناتوانی ادامه زندگی با یکدیگر به هر دلیلی شوند، اگر افرادی با ایمان و متدین باشند، ابتدا سعی در جوش دادن روابط مابین‌شان می‌کنند و اگر واقعاً این امر محقق نشد و ادامه راه میسر نبود، به صورت توافقی از هم جدا می‌شوند. اما اگر در این شرایطی که ذکر شد طرفین نیز افرادی سست ایمان باشند، به راحتی زمینه برای هر اتفاق سوئی و رفتار ناپسندی فراهم می‌شود. از مشاجره‌های وحشتناک گرفته تا رابطه‌های نامشروع و پنهانی. کسی که عاشق پروردگارش باشد، قطعاً بندگانش را نیز دوست دارد و به آن‌ها احترام می‌گذارد. اگر در زندگی هر لحظه به یاد خداوند متعال باشیم و در آغاز هر کاری از او یاد کنیم، او نیز همیشه نگهبان و حامی ما خواهد بود؛ چراکه مهربان‌ترین مهربانان پروردگار عالم هستی است.


قول‌های پوچ و دروغین!

یکی از عواملی که سبب فروپاشی هر رابطه‌ای می‌شود، دادن قول‌های دروغین است؛ قول‌هایی که در موقعیت‌های مختلف برای اتصال روابط داده می‌شوند، اما هرگز عملی نخواهند شد. زمانی را تصور کنید که با همسرتان در جشن تولد یکی از آشنایان خود هستید. شما از آن جشن نهایت لذت را برده‌اید و پس از متوجه شدن این امر توسط همسرتان، او به شما قول می‌دهد که همانند این جشن را برای شما نیز برپا کند. پس از ماه‌ها انتظار این امر به هر دلیلی محقق نمی‌شود و رؤیای شما نیز از بین می‌رود. بهتر است برای خوشحال کردن شخصی که دوستش داریم هر قولی را ندهیم و او را بی‌جهت در انتظار نگه نداریم. چشم و همچشمی را از زندگی خود حذف کنیم و فرد خوش‌قولی باشیم. بدقولی و بدعهدی یکی از مهم‌ترین دلایل بسیاری از طلاق‌هاست. این امر را جدی گرفته و هرگز قول‌هایی پوچ به یکدیگر ندهیم؛ چراکه این بدعهدی رفته رفته و به مرور زمان اطمینان مابین‌مان را از بین می‌برد و عشق را متلاشی می‌کند.


پرهیز از دهان‌بینی

توجه کردن به سخنان و گفته‌های مردم به تدریج عامل بروز اختلاف و جدایی میان زن و مرد می‌شود؛ چراکه این حرف‌ها هرگز تمامی ندارند و غیر از اینکه گره‌ای از مشکلات باز نمی‌کنند، برعکس گره‌ها را نیز کورتر می‌کنند. هر گاه مشکل و موضوعی در زندگی‌تان رخ داد، آن را در داخل خانواده حل کنید و اجازه خروج و درز کردنش را به محیطی خارج از محیط خانوادگی خود ندهید. در این باب داستان‌ها و حکایت‌های مختلفی نیز از زمان‌های گذشته نقل و بیان شده‌اند که نشان‌دهنده عاقبت توجه به حرف‌ها و سخن‌چینی دیگران است. گاهی دخالت‌های اقوام و آشنایان آنقدر شدید می‌شود که فرصت شروعی دوباره از ما گرفته می‌شود.


مشورت‌پذیر باشید

هر قدر هم که رابطه مثبت و خوبی بین زن و شوهر وجود داشته باشد، گاهی مسائلی پیش می‌آید که ممکن است زمینه‌ساز اختلاف شود. در شرایط عادی به دلیل شناخت مناسب از یکدیگر مسائل به راحتی قابل حل هستند. اما گاهی مسئله‌ای به وجود می‌آید که زن و شوهر به تنهایی قادر به حل و فصل آن نیستند. در این موارد بهتر است برای حل مشکلات از افراد با تجربه کمک گرفته شود. افرادی مانند مشاوران و کارشناسان این حوزه به ما در عبور از این بحران کمک می‌کنند و بهترین گزینه را با توجه به شرایط موجود پیش‌رویمان قرار می‌دهند. البته اگر مشکل آنقدر‌ها هم حاد نبود می‌توانید از پدر یا مادر خود کمک بگیرید و از تجارب آن‌ها استفاده کنید. بهتر است سعی شود در زندگی مشترک در زمان مشکلات از تجارب و توصیه‌های افراد متخصص استفاده شود تا اینکه خطرپذیری کنیم. عشق سرمایه‌ای است که در صورت خطرپذیری ممکن است از بین برود و هرگز بازنگردد.


هم‌کفو بودن مهم است

برای برقراری و حفظ رابطه زناشویی بهتر است فرد انتخابی، هم‌جنس خودتان باشد. عوامل متعددی همچون فاصله طبقاتی، فرهنگی، اجتماعی، عدم‌درکی صحیح از اندیشه‌ها، خواسته‌ها، اعتقادات و... زمینه‌ساز بحث و مشاجره می‌شوند. البته این موارد به خودی خود مشکل خاصی برای فرد ایجاد نمی‌کنند. در حقیقت مسئله زمانی پدیدار می‌شود که دو فرد با دو دنیای متفاوت سعی در ایجاد یک رابطه کنند. به عنوان مثال تصور کنید دختری با سواد و دارای تحصیلات عالی با پسری بی‌سواد ازدواج کند.

در ابتدا ممکن است این موضوع اهمیت چندانی برایشان نداشته باشد، اما پس از چندی پسر احساس کوچکی و حقیر بودن پیدا کرده و همسرش نیز از این وضعیت احساس خجالت و شرم می‌کند. در میهمانی‌ها و مجالس به تنهایی شرکت کرده و به مرور زمان فاصله‌ای جبران‌ناپذیر میانشان ایجاد می‌شود. همچنین اگر فرد فقیری با یک ثروتمند ازدواج کند، نتیجه جز ایجاد حس پوچی و زیر دست بودن، متکی شدن و... چیز دیگری نخواهد بود و یک خلأ همیشگی به مرور در شخص ایجاد می‌شود. گرچه همیشه استثنا‌هایی در همه موارد وجود دارد و با همه این تفاسیر شرایطی خاص سبب استحکام عشق می‌شود، اما بهتر است برای داشتن رابطه‌ای راحت و دوطرفه، شخصی همجنس خود انتخاب کنیم. یعنی فاصله‌ها آنقدری نباشد که بدانیم شاید روزی برایمان مشکل ایجاد کند.


انجام وظایف محوله

پس از شروع زندگی مشترک وظایفی بر اساس شرایط موجود به هر یک از طرفین محول می‌شود. گذراندن امورات زندگی نیازمند مهارت‌هایی است که باید قبل از شروع زندگی مشترک آن‌ها را توسط والدین و مطالعه و تحقیق، آموزش دید. اگر این وظایف به درستی انجام نشوند و همه کار‌ها و مسئولیت‌ها بر دوش یک نفر باشد، پس از مدتی فرد دچار خستگی، روزمرگی و ناتوانی می‌شود و ممکن است از وضع موجود به ستوه آمده و به یکباره همه چیز را رها کند. برای مثال مردان مسئول مخارج خانه هستند و تأمین خوراک و پوشاک بر عهده آنان است. زنان نیز مدیریت داخل خانه و فرزندان را بر عهده دارند. اگر همه این کار‌ها بر عهده یک نفر باشد، برای مثال زن خانه هم کار کند و هم مدیریت داخل خانه و پرورش فرزندان را بر عهده داشته باشد و در مقابل هم مرد خانه از تمامی وظایف شانه خالی کند، دیگر هیچ جمله محبت‌آمیزی اثر نخواهد کرد و دیر یا زود همه چیز از همه پاشیده می‌شود. انجام این وظایف و همراه و هم‌قدم بودن با شریک زندگی خود ریشه عشق را استوارتر کرده و زندگی مسالمت‌آمیزی در کنار یکدیگر به ما هدیه می‌بخشد.

محافظت از عشق

نیاز به عاشق شدن و دوست داشته شدن از نیاز‌های بنیادین و اساسی انسان‌هاست. باید توجه داشت که فرد مورد نظر تمام معیار‌های لازم را برای برقراری و پایداری رابطه داشته باشد. یعنی فاصله‌های فرهنگی، اجتماعی و... زیاد نباشد، خواسته‌ها و اهداف در یک راستا باشند، دین و اعتقاداتی مخالف از هم نداشته باشند. همچنین خلقیات و اخلاقی نزدیک به هم وجود داشته باشد. پس از مطمئن شدن از این موارد نوبت به شروع زندگی مشترک می‌رسد تا در این قالب شرایط برای فراهم شدن دریافت و ابراز عشق فراهم شود. پس از طی کردن این مراحل نوبت به حفظ و نگهداری این حس گرانبها می‌رسد تا برای همیشه بتوانیم از آن بهره‌مند باشیم که البته این امر نیز مستلزم آگاهی، شناخت، خودآگاهی و... است. در واقع عاشق شدن ساده است و مهم عاشق ماندن است. می‌توان با بالا بردن سطح دانش، آگاهی و اطلاعات، عشقی جاویدان را خلق، حفظ و نگهداری کرد. یادمان نرود چنین محیطی که عشق همیشه در آن جاری باشد، بهترین بستر برای رشد و پرورش فرزندانمان خواهد بود.

منبع: روزنامه جوان

۱۳۹۹/۱۰/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...