اعتراض سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی ایران به تفاوتهای موجود در نگاه مسئولان ورزش کشور نسبت به رشتههای ورزشی بار دیگر ثابت کرد که آقایان وزارتنشین و کمیته ملی المپیک هر چقدر هم که سعی کنند کار خود را درست نشان دهند باز هم از گوشه و کنار مشخص میشود که تا چه حد به یک رشته خاص علاقه دارند و چگونه بقیه رشتهها حتی رشته پرعنوان و مدالی، چون کشتی را فدای علاقه خود میکنند.
آقای خاص کشتی ایران هرچند سعی کرد بیشتر نگاه خود را معطوف به این کند که آقایان مسئول المپیکی فکر نمیکنند، اما باز هم مجبور شد به رشته مورد علاقه آنها حمله کند. محمد بنا درست میگوید؛ چطور هر وقت صدای اعتراض یک ورزشکار یا اهالی رشتههایی که برای کسب سهمیه المپیک آماده میشوند به گوش میرسد آقایان دم از بیپولی و شرایط سخت اقتصادی و تحریمها میزنند، اما تا دلتان بخواهد در رشته مورد علاقهشان بریز و بپاش و پول بیتالمال و مردم را مفت خرج میکنند. چطور میشود برای یک رشته خاص شکست خورده که نه میداند المپیک چیست و نه قهرمانی در آسیا، همه چیز وجود دارد، اما وقتی پای خرج برای کسب مدال المپیک به میان میآید همه چیز برای بقیه در حد حرف است.
شاید این بخش حرفهای محمد بنا تکراری باشد و قبلاً هم شنیده باشیم، هرچند که حتی این تکرارها هم باعث نشده آقایان حداقل قدری هم که شده به خودشان بیایند و ذرهای امور را اصلاح کنند، ولی وقتی سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی از تفاوت قائل شدن بین خارجیها و ایرانیها حرف میزند، آن وقت دیگر موضوعی تازه بیان شده تا ثابت شود اوضاع تا چه میزان خراب است و آقایان تا چه حد بیتوجه و ناکارآمد هستند.
به قول بنا برای کشتی، تکواندو، کاراته و وزنهبرداری که امیدهای کسب مدال در المپیک هستند، هزینه نمیکنید، باشد. فقط نزدیک المپیک سروکلهتان پیدا میشود و سلام علیکی میکنید و میروید، این هم باشد، اما حداقل این همه تفاوت بین دستمزد یک مربی ایرانی و خارجی قائل نباشید. چرا یک مربی که باید شاگردانش را برای حضوری مقتدرانه در المپیک آماده کند، ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان حقوق بگیرد، در حالی که یک بلژیکی آمد و با تیم ملی فوتبال فقط باخت و رفت، اما میلیاردمیلیارد از پول بیتالمال را بالا کشید و رفت. تازه فعلاً نمیگوییم که مربیان ایرانی شاغل در همین فوتبال هم دستکمی از این بلژیکی ندارند و از باب علاقه زائدالوصف آقایان مسئول ورزش قراردادهای آنچنانی میبندند و فقط میبازند.
محمد بنا میگوید امیدوار است که حداقل تا المپیک این نوع نگاه عوض شود و اتفاق خاصی بیفتد. هرچند که باید امیدوار بود، اما وقتی حتی با شنیدن این اعتراضها هم همین حالا تمام هوش و حواس مسئولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک معطوف به فوتبال است، آیا میتوان امید به بهبود وضعیت داشت. اصلاً میتوان به آدمهایی که تمام هموغمشان فوتبال است، امید داشت که نیمنگاهی هم به بقیه بیندازند. اصلاً برای آنها اهمیتی دارد که مثلاً فلان مربی المپیکی چقدر حقوق میگیرد یا اینکه فلان ورزشکار در این شرایط سخت چگونه روزگار میگذراند.
حرفهای محمد بنا چیز جدیدی نیست، اما حرفهای دردآوری است که این روزها زیاد شنیده میشود. حرف از تبعیض، حرف از تفاوت قائل شدن و حرف از بیتالمالخوری و ریخت و پاش برای یک رشته خاص، حرفهایی که برای شنیده شدنش نه فقط محمد بنا که کل ورزش باید همصدا آنها را فریاد بزنند، اما تصورمان این است که حتی آن زمان هم کار بهجایی نخواهد رسید که این خانه از پایبست ویران است و آقایان نه چیزی میبینند و نه صدایی میشوند. آنها فقط خوب یاد گرفتهاند که با دستدرازی به بیتالمال و پول مردم برای فوتبال خرج کنند، حالا هر که هرچه دلش میخواهد بگوید و فریاد بزند.
مظلومیت بیپایان المپیكیها
فریدون حسن
۱۳۹۹/۱۰/۱۶