به گزارش نما در سالهای گذشته اغلب شاهد حضور سیاسیون در هیأت مدیره باشگاه های استقلال، پرسپولیس و دیگر باشگاه های پرطرفدار کشور بودیم که با هدف کسب شهرت برای شرکت در انتخابات شوراها، مجلس و یا حتی فراتر از آن به نحوی وارد کارزار ورزشی – فوتبالی می شدند و با مصاحبه هایی که بعضا موجب برهم ریختگی کلی اوضاع باشگاه شان هم می شد زحمات یک تیم را از بین می بردند.
موج دوم این قبیل مدیران را در سالهای اخیر شاهد بودیم. امثال هدایتی ها و انصاری ها که برای کسب شهرت و خودنمایی میلیاردها پول خود را به فوتبال آورده علاوه بر ایجاد تورمی سرسام آور در بحث قیمت گذاری فوتبالیست ها و سرمربیان، فضای آرام و کم تنش تیم ها را با پرداخت مبالغ هنگفت به برخی ستاره ها برهم می زدند. موضوعات این چنینی در این سالها بارها اتفاق افتاد و موجب می شد تا تعدادی از بزرگترهای تیم با تجمع در دفتر مدیرعامل تقاضای پرداخت همسان با فلان ستاره های تیم شان را داشته باشند.
اما موج جدید این قبیل مدیران در هیأت مدیره باشگاه های سرخابی شکلی تکامل یافته تر از قبل دارد. مدیرانی کم سن وسال، با تجربیاتی که تنها محدود به بیزنس خاصه خودشان می شود تحت عناوینی مانند وارد کننده، صادر کننده و حتی انبوه ساز آمده اند و با ارقامی که در اختیار مدیران باشگاه ها گذاشتند این حق را برای خود قایل هستند که در مسایل فنی تیم هم دخالت کنند. مصاحبه و حرف زدن، یکی از ابتدایی ترین توقعات آنها در ازای مبالغی است که به خزانه باشگاه واریز می کنند! این توقع وقتی بیشتر می شود که باشگاه های وابسته به وزارت ورزش از درد نداری و دست دراز کردن مقابل این قبیل افراد به روزی افتاده اند که حتی مدیران عامل شان برای نشستن روی صندلی مدیرعاملی می پذیرند که هیچ اختیاری نداشته باشند و هر اتفاقی در باشگاه را با کسب اجازه از مدیران متمول حاضر در هیأت مدیره رقم بزنند.
در این بین دو نمونه دم دست مرتبط با احمد مددی و جعفر سمیعی است. مددی در روزهایی که استقلال با سرمربیگری محمود فکری در صدر جدول رده بندی ایستاده وقتی با شایعه جدی دیدار اسماعیل خلیل زاده رییس هیأت مدیره اش با نماینده فرهاد مجیدی مواجه می شود حتی یک کلمه هم حرف نمی زند تا در حمایت از فکری این موضع جدی را بگیرد که همه مدیران استقلال پشت سرمربی تیم هستند! او که خلیل زاده هنوز زیر حکم مدیرعاملی اش را هم امضا نزده به قدری در این روزهای حساس منفعل عمل کرده که حتی کانال و اینستاگرام باشگاه استقلال هم پس از برد غرورآمیز استقلال در خاک تبریز مقابل تیم پرقدرت تراکتور، این پیروزی را به کادر فنی اش تبریک نگفت، چه برسد به حمایت از فکری در قبال شایعه برکناری اش!
در سوی دیگر و باشگاه دیگر وزارت ورزش هم شاهد سکوت ادامه دار جعفر سمیعی هستیم. مدیرعاملی که شاید با تصور دوری از تنش و حرکت به سمت آرامش هیچ واکنشی در قبال رفتارهای رییس هیأت مدیره باشگاهش نشان نمی دهد. حتی حاضر نیست وقتی سرمربی تیمش را تحت شدیدترین فشارها می بیند برای دفاع از او روبروی مخالفان بایستد و هجمه وارد آمده بر تیم پرسپولیس پس از شکست در فینال لیگ قهرمانان آسیا را از روی تیمش بردارد. شاید نتایج پرسپولیس چندان اهمیتی برایش نداشته و او از نشستن روی صندلی مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس تنها بدنبال جمع آوری رزومه ای در این بحث است. چرا که حالا و با کشیده شدن موضوع اختلافات یحیی گل محمدی با وزارت ورزش و رییس هیأت مدیره باشگاه پرسپولیس که مهدی رسول پناه باشد باید به موضوع ورود کند و موضع رسمی اش حتی در مخالفت با سرمربی تیمش را نشان بدهد چون این سکوت نیز به نوعی تفاوتی با تأیید برخی اختلافات ندارد!
اتفاقی که این روزها در دو باشگاه سرخابی رخ داده را می توان در دیگر باشگاه هم مشاهده کرد. نمونه اش باشگاه ذوب آهن! جایی که رسول کربکندی عضو هیأت مدیره باشگاه ذوب آهن اصفهان با ورود به مسایل فنی تیم باعث ناراحتی رحمان رضایی سرمربی این تیم شده است. گویی دخالت در امور فنی به یکی از شرح وظایف های اعضای هیأت مدیره های باشگاه های فوتبالی تبدیل شده که هر بار شاهد ورود این افراد به مسایل اینچنینی هستیم! اتفاقی که در لیگ های مطرح هرگز شاهد آن نیستیم. حتی مصاحبه ای از اعضای هیأت مدیره دیده نمی شود چه برسد به دادن راهکار فنی و ایراد گرفتن از نحوه بازی تیم! قطعا این موضوعات به کمیته فنی مربوط می شود که البته هنوز در فوتبال ایران به این مقوله مهم در فوتبال روز باشگاهی دنیا به چشم "کَشک" نگاه می شود!
چرا فكری و گلمحمدی از سوی مدیران باشگاه قاطعانه حمایت نمیشوند؟/ نقش مددی و سمیعی در التهابات استقلال و پرسپولیس
فضای غیرمعمولی كه در باشگاه های فوتبالی كشورمان حاكم است باعث شده گروهی از مدیران غیرفوتبالی یا حتی فوتبالی با دخالت در امور فنی تمركز مربیان را برهم بریزند.
۱۳۹۹/۱۱/۱