زهرا چيذری- کمتر از یک سال پیش بود که با هزار امید و آرزو زندگی مشترکش را آغاز کرد. انگار شاهزاده خانمی بود که شاهزادهای با اسب سفید رؤیاهایش به سراغش آمده بود و او را از غار تنهاییاش بیرون کشیده و بر تخت سلطنت نشانده بود. از شادی در پوست خود نمیگنجید. همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش رفت. از آشنایی و آغاز عاشقی تا ازدواج و مراسمهای آن و مهریه همه چیز بر وفق مرادش پیش رفت و خود را خوشبختترین دختر دنیا میدانست. اما وقتی وارد زندگی مشترک شد، تازه دستش آمد زندگی زیر یک سقف مهارتهایی میخواهد که او و همسرش فاقد این مهارتها هستند. به همین خاطر هم هنوز جشن سالگرد ازدواجشان را نگرفته بودند که راهی دادگاه شدند تا به جای جشن سالگرد ازدواج، طلاقشان را جشن بگیرند! حالا در ۲۲ سالگی با کمتر از یک سال زندگی مشترک او یک زن «مطلقه» شده بود تا زیر سایه این واژه مسیر زندگیاش به طور کلی تغییر کند و شانس ازدواج مجدد و ساخت یک زندگی تازه برایش با، اما و اگرهایی همراه شود. این چالش، اما تنها مشکل او نبود و در تابستان امسال ۳ هزار و ۶۸ زوج با سابقه زندگی مشترک کمتر از یک سال «مطلقه» شدند تا هم مسیر زندگی این زوجها و به خصوص زنان جوان مطلقه را تحتالشعاع قرار دهد و هم با فرد شدن این تعداد زوج، فرصت فرزندآوری و افزایش جمعیت کشور به تناسب این تعداد طلاق در سال اول زندگی کاهش یابد.
هر چند با افزایش آمار طلاق و جدایی در کشور دیگر نمیتوان همچون گذشته طلاق را یک تابوی اجتماعی دانست و به نظر میرسد تا حدود زیادی قبح خود را در بین خانوادهها و جامعه از دست داده است، اما همچنان طلاق و افراد مطلقه با چالشهای اجتماعی متعددی مواجه هستند و یکی از مهمترین این چالشها موانعی است که بر سر راه ازدواج مجدد زنان و مردان مطلقه قرار میگیرد. اما واقعیت اینجاست که مردان و زنان مطلقه فارغ از سن و سالشان شانس یکسانی برای ازدواج مجدد و ساختن یک زندگی مشترک تازه ندارند. اگرچه زنان و مردان مطلقهای که هنوز فرزندی ندارند راحتتر میتوانند دوباره ازدواج کنند، اما حتی در شرایطی که پای فرزندی در میان نیست باز هم شانس ازدواج زنان و مردان مطلقه با هم برابر نیست و مردان مطلقه خیلی وقتها برای ازدواج مجدد به سراغ دخترانی میروند که قبلاً ازدواج نکردهاند. اما کمتر پیش میآید که یک پسر مجرد برای ازدواج زنی مطلقه را انتخاب کند و چنین اتفاقی اغلب با عدم پذیرش خانواده پسر همراه میشود. در صورت وجود فرزند نیز زنان مطلقهای که حضانت فرزند یا فرزندان خود را پس از طلاق به عهده میگیرند، تقریباً شانسی برای ازدواج مجدد نخواهند داشت، اما مردان مطلقه حتی با وجود یک یا چند فرزند، باز هم برای ازدواج مجدد شانس دارند. این چالش فرهنگی، اما در سطح وسیعتر میتواند جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و به خصوص وقتی با پدیده افزایش طلاق در سالهای نخست ازدواج مواجهیم، در واقع با خیل عظیمی از زنان و مردان جوانی روبهرو هستیم که در زمره مجردان جامعه به شمار میآیند و برای ازدواج و آینده این گروه هم باید فکری کرد چراکه این گروه از افراد در عمل از چرخه فرزندآوری نیز خارج میشوند که این مسئله با سیاستهای جمعیتی کشور در تضاد خواهد بود.
ازدواج و طلاق در آیینه آمار
طبق گزارش منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، تعداد طلاق ثبت شده با مدت ازدواج کمتر از یک سال از ۲ هزار و ۱۹۸ طلاق در بهار سال جاری با رشد ۳۹ درصدی به ۳ هزار و ۶۸ طلاق در تابستان ۹۹ رسیده است.
اگرچه به طور کلی آمار طلاق با مدت ازدواج کمتر از یک سال در شش ماهه اول سال ۹۹ نسبت به سال گذشته کاهش ۱۳ درصدی داشته است، اما مطابق با آمار همین گزارش، تعداد طلاق ثبت شده در بهار ۹۸ با مدت ازدواج کمتر از یک سال ۲ هزار و ۸۷۳ بوده است که با رشد ۱۱ درصدی طی سه ماه به ۳ هزار و ۲۰۹ طلاق در تابستان ۹۸ رسیده است. از این رو روند رشد طلاق با مدت ازدواج کمتر از یک سال از بهار به تابستان که در سال گذشته ۱۱ درصد بوده است و اکنون به ۳۹ درصد رسیده، قابل تأمل است.
همچنین آمار مربوط به طلاق با مدت ازدواجهای بیشتر از یک سال در تابستان ۹۹ نیز نسبت به بهار سال جاری رشد داشته است.
تعداد طلاق ثبت شده با مدت ازدواج یک تا پنج سال از ۹ هزار و ۹۸۲ طلاق در بهار ۹۹ با رشد ۳۷ درصدی به ۱۳هزار و ۶۹۱ طلاق در تابستان ۹۹ رسیده است.
تعداد طلاق ثبت شده با مدت ازدواج پنج تا ۱۰ سال نیز از ۸ هزار و ۵۵۱ طلاق در بهار ۹۹ با رشد ۳۵ درصدی به ۱۱ هزار و ۵۸۸ طلاق در تابستان ۹۹ رسیده است.
کاهش میانگین طول ازدواج به ۱۰ سال
طبق این آمار میانگین طول مدت ازدواج در تابستان ۹۹ قبل از اولین طلاق، ۱۰ سال ذکر شده است.
از سوی دیگر ۳۴ هزار و ۹۱۰ رویداد طلاق ثبت شده در بهار ۹۹ با رشد ۳۷ درصدی تنها طی سه ماه به ۴۸ هزار و ۱۲۲ رویداد طلاق در تابستان ۹۹ رسیده است. در حالی که همین آمار در سال گذشته تنها ۱۵ درصد رشد داشت و اکنون با رشدی بیش از دو برابر مواجه است.
تعداد رویداد ازدواج ثبت شده در بهار ۹۹ نیز که ۱۲۷ هزار و ۴۱۷ ازدواج بود با رشد ۲۶ درصدی به ۱۶۱ هزار و ۵۵۶ رویداد در تابستان ۹۹ رسیده است. از سوی دیگر، اما اگر تعداد رویداد ازدواج ثبت شده در شش ماهه نخست سال جاری را با همین آمار در شش ماهه نخست سال گذشته مقایسه کنیم درمییابیم که به طور کلی تعداد رویداد ازدواج ثبت شده شش ماهه نخست امسال ۲ درصد کاهش داشته است.
نکته جالب توجه دیگر در این آمارها میانگین سنی زوجهایی است که زندگیشان به جدایی ختم شده است. بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال کشور، ۲/ ۱۲ درصد از ازدواجهای صورت گرفته بین سال ۹۱ تا ۹۷ به طلاق ختم شده و ۸/ ۲ درصد از این زوجهای طلاق گرفته فقط یک سال زندگی کردهاند. به تعبیری، میزان طلاق ثبت شده نسبت به ازدواجهای ثبت شده حدود ۲۰ درصد است و میانگین سنی طلاق ۲۵ تا ۲۶ سالگی است.
یعنی امروز جوانانی برای انتخاب گزینه جدایی راهی دادگاههای خانواده میشوند که متولد سالهای ۷۳ و ۷۴ هستند. این بدین معناست که حالا پدیده طلاق به دهه هفتادیها رسیده است و حدود نیمی از نسل ازدواجهای زنان که منجر به طلاق شدهاند، مربوط به زنان دهه هفتادی است.
شانس نابرابر مردان و زنان برای ازدواج مجدد
شانس مردان برای ازدواج مجدد پس از طلاق بیشتر از زنان است. آمارها نشان میدهد در برابر هر ۱۷۹ زن بدون همسر بر اثر طلاق ۱۰۰ مرد به ثبت رسیده است. اغلب این زنان هم در سنین جوانی قرار دارند.
آخرین سرشماری مرکز آمار نشان میدهد که ۳ میلیون و ۸۳۹ هزار و ۸۸۴ فرد بدون همسر هستند که سهم زنان از این تعداد ۸۱ درصد است که ۶۲ درصد آنها در اثر فوت همسر در این آمار قرار گرفتهاند و همچنین ۱۹ درصد زنان مطلقه هستند و همچنین سهم مردان از بدون همسری ۱۹ درصد است که ۱۰ درصد آنان مطلقه و ۹ درصد نیز در اثر فوت همسر در این آمار قرار دارند.
همچنین بر اساس آمارهای ثبت احوال، ۸۵ درصد زنان و ۷۵ درصد مردانی که طلاق میگیرند در سن کمتر از ۴۰ سال قرار دارند. در بین زنان بیشترین سهم (۴۰درصد) مربوط به زنانی است که در دهه سوم زندگی خود هستند یعنی ۲۱ تا ۳۰ سالهها و همچنین بیشترین سهم مردان نیز حدود ۳۹ درصد مربوط به مردانی است که در دهه چهارم (۳۱ تا ۴۰ ساله) زندگی میکردند.
بنابراین با پدیده زنان مطلقه جوانی مواجهیم که شانس ازدواج مجدد و تشکیل زندگی دوباره برای آنها به مراتب کمتر از مردان مطلقه است. این در حالی است که اغلب مردان به خصوص در سنین جوانی به ازدواج مجدد رو میآورند. فضای فرهنگی جامعه هم این مردان را همراهی میکند و با ازدواج مجدد مردان مشکلی ندارد، اما زنان مطلقه هر قدر هم جوان، برای ازدواج مجدد با تابوهای اجتماعی مواجهند و همین مسئله موجب میشود بخشی از زنان تنها و مجرد جامعه زنانی باشند که مدت کوتاهی شوهردار بودهاند و در سنین پایین از همسرشان جدا شدهاند.
با عنایت به این واقعیتهای اجتماعی که در آیینه آمار و ارقام شاهد آن هستیم لازم است تا در کنار برنامهریزی برای ازدواج حدود ۱۳ میلیون جوان مجرد در حال عبور از سن مناسب ازدواج، برای ازدواج و سر و سامان دادن به جمعیت روزافزون زنان بیوه جوانی که برخیهایشان حتی یک سال هم زندگی مشترک نداشتند برنامهریزی و فرهنگسازی صورت بگیرد. زن جوانی که در سنین ۲۰ تا ۳۰ سالگی بهواسطه طلاق و جدایی بیوه شده نباید تا آخر عمر مجرد و تنها بماند و تجرد این زنان تبعات فردی و اجتماعی فراوانی دارد. پس باید در کنار پیشگیری از وقوع طلاق به خصوص طلاقهای زودهنگام برای این بخش از جامعه هم فکری کرد.
نظر کارشناس
آسیبهای اجتماعی در کمین ۷۰۰ هزار زن مطلقه زیر ۵۰ سال
در میان مباحث فرهنگی در کشور بحث خانواده دارای بیشترین اولویت است. خانواده سلول بنیادی جامعه است و اگر آسیب ببیند کل نظام اجتماعی صدمه خواهد خورد، بر همین اساس حفظ و استحکام خانواده بسیار بااهمیت و اثرگذار است.
با وجود این شاهد هستیم که در هفت یا هشت سال گذشته آمار ازدواج سقوط آزاد داشته و حدود ۴۰ درصد کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که جمعیت دمبخت ما نه تنها کاهش نداشته، بلکه افزایش نیز داشته است. از سال ۹۱ تاکنون شیب ازدواج کاهشی بوده و در سال جاری ۵۵۰ هزار ازدواج ثبت شده که نسبت به شش سال گذشته ۳۰ درصد کاهش داشته است، در حالی که جمعیت رو به افزایش بوده و آمار جوانان در سن ازدواج نیز کاهش پیدا نکرده است.
موضوع دارای اولویت دیگر بحث طلاق است که متأسفانه به عنوان یک آسیب جدی در حال تهدید کردن جامعه است. سال ۷۲ در کشور از حدود هر ۱۶ ازدواج یک طلاق ثبت میشد ولی در وضعیت کنونی معادل هر ۳ ازدواج، یک طلاق ثبت میشود که نشاندهنده شیب افزایشی و وضعیت خطرناک است.
طبق آخرین سرشماری، یک میلیون و ۴۰۰ هزار دختر بالای ۳۰ سال در کشور وجود داشته و همچنین ۷۰۰ هزار زن مطلقه زیر ۵۰ سال در کشور هستند که در معرض آسیب جدی هستند و مشکلات بسیاری دارند. از سوی دیگر آمار موالید ما به شدت در حال کاهش است که این موضوع باعث خواهد شد نسبت بازنشستگان نسبت به جوانان روز به روز بیشتر شود.
امیرحسین بانکیپورفرد
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی
کاهش ۴۰ درصدی رضایت از ازدواج در ازدواج دوم
اگر ازدواج دوم از روی ناآگاهی، جبر و فشار انجام شود، شرایط بهتری از ازدواج اول نصیب خانمها نمیشود به همین دلیل توصیه میکنیم تا جایی که امکان دارد در ازدواج اول بمانند و اگر دیگر چارهای نیست آگاهانه طلاق بگیرند.
در صورتی هم که طلاق صورت گرفت، ازدواج دوم باید آگاهانه انجام شود یعنی حتماً باید خانمها و آقایان با روانشناس متخصص صحبت کنند و مشورت بگیرند.
در کشورهای غربی یک خانم پنج بار فرصت ازدواج برابر دارد، اما در ایران نه تنها اینگونه نیست بلکه ازدواج دوم هم برابر صورت نمیگیرد و اصولاً خانمها مجبور هستند با مردانی که همسرشان فوت کرده یا طلاق گرفته یا بچه و سن بالا دارند ازدواج کنند. اگر هم با فرد مجرد ازدواج کنند باید مورد بررسی قرار داد چرا آن مرد تا این سن مجرد بوده و ازدواج نکرده است.
دلیل ازدواج مجدد خانمها فقط مسائل و مشکلات اقتصادی نیست بلکه مطالعات نشان میدهد بسیاری از این خانمها به دنبال بازسازی روابط و ایجاد آشیانه گرم زندگی زناشویی هستند. اما در عین حال معمولاً پس از طلاق، امنیت اقتصادی خانمها به خطر میافتد به همین دلیل برای اینکه بتوانند این امنیت را مجدداً به دست بیاورند تن به ازدواج دوم میدهند.
اگر میزان رضایت از ازدواج اول ۸۰ درصد باشد در ازدواج دوم این رضایت برای خانمها به ۴۰ درصد تقلیل پیدا میکند.
گاهی اوقات خانمها پس از جدایی دچار مشکلات مالی و اقتصادی میشوند بههمین دلیل تن به ازدواجهای عجولانه و نادرست میدهند. تکرار این سیکل معیوب باعث میشود ازدواج دوم هم ناموفق از آب دربیاید با این تفاوت که خانمها این بار سعی میکنند با هر چیزی بسازند تا دوباره مجبور به گرفتن طلاق نشوند و این مسئله منجر به بروز افسردگی، اضطراب، وسواس فکری، پایین آمدن اعتماد به نفس و در نتیجه اختلالات روانتنی برای آنها میشود.
منبع: روزنامه جوان