حسین سروقامت- در جهان امروز سبک زندگی (Lifestyle) بسیار مهم شمرده میشود؛ مجموعهای از منشهای ذاتی ما و همچنین روشهایی که برای ادامه حیات برگزیدهایم. بحث سبک زندگی در بسیاری از سخنان رهبر فرزانه و از جمله بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در مهر ماه ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسانشمالی سؤالات مهمی را در این خصوص مطرح نموده و آسیبشناسی آنها را خواستار شدند. در پاسخ به این مطالبه اساسی هر هفته یکی از این سؤالات را مطرح نموده و به بررسی پاسخ پرداختهایم. تاکنون ۳۰ سؤال را طرح و بررسی کردهایم و، اما سؤال سی و یکم: «چرا در بین بسیارى از مردم ما مصرفگرایى رواج دارد؟ آیا مصرفگرایى افتخار است؟ مصرفگرایى یعنى اینکه ما هرچه گیر مىآوریم، صرف امورى کنیم که جزو ضروریات زندگى ما نیست؟»
مصرفگرایی یعنی چه؟
مصرفگرایی در فرهنگهای گوناگون تعاریف مختلفی دارد. مصرفگرایی گاه همانگونه که مقاممعظم رهبری تعبیر کردهاند، صرف کردن همه درآمد در اموری است که جزو ضروریات زندگى نبوده و با حذف آنها لطمهای به زندگی وارد نمیشود. گاهی نیز مصرفگرایی مصرف بیش از اندازه است. بیماری اقتصادی شایعی که نه تابعی از درآمد شخص، بلکه تابعی از نظام تولید و عرضه بیش از تقاضاست. نوعی نظام اقتصادی و اجتماعی که همواره و در همه شرایط خرید بیش از نیاز کالا و خدمات را تشویق و ترویج نموده و به اشاعه مصرف دامن میزند. مصرفگرایی همچنین به خرید کالاهای غیرضروری از یک سو و دورریز کالاهای زائد از سوی دیگر نیز اطلاق میشود. رویهای که به تغییر الگوی مصرف کالا و خدمات در میان مردم انجامیده است. اسراف و تبذیر را جایگزین قناعت و صرفهجویی کرده و مانع توسعه و پیشرفت کشور شده است. شاید در یک تعریف منطقی و دوراندیشانه بر هم خوردن تعادل اقتصادی و چرخه عرضه و تقاضا و همچنین ناهمخوانی تولید و مصرف به سود مصرف و زیان تولید را نیز بتوان به مصرفگرایی تعبیر کرد.
چرا و چگونه مصرفگرا شدهایم؟
اکنون این سؤال مهم مطرح میشود که چرا مردم به مصرفگرایی روی آورده و جامعه را به مجموعهای مصرفزده تبدیل میکنند؟ از حدود ۸۰ سال قبل با افزایش صادرات نفت و درآمد دولت، ضعف تولیدات داخلی، واردات کالای ارزانقیمت از خارج کشور و... مصرفگرایی در ایران آغاز شده و روزبهروز گسترش یافته است. این روند پس از وقوع انقلاب اسلامی فراز و فرودهایی داشته، اما هیچگاه به کلی به بوته فراموشی سپرده نشده، بلکه در بعضی بخشها افزایش چشمگیری نیز داشته است. سرعت تحولات در دنیا که بهگونهای شگرف بر تحولات کشور ما نیز اثر گذارده، یکی از دلایل مصرفگرایی است. از قرن ۲۱ به قرن سرعت یاد میکنند. اقتضای عصر ارتباطات، رسانه، اینترنت، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی حرکت کند و بطیء نیست. در این عصر نیازهای مردم بیش از حد گسترده و زمان آنان فوقالعاده کم شده است، بنابراین ترجیح میدهند به جای آنکه خود به تولید روی آورده، نیازهای خویش را تأمین کنند، آنها را به صورت حاضر و آماده تهیه کنند. تفاخر، به هم نازیدن و مباهات از امور دیگری است که به مصرفگرایی دامن میزند. اینکه من لباسی داشته باشم که دیگران نداشته باشند، خودرویی سوار شوم که سایرین از داشتن آن محرومند و غذایی بخورم که گیر هر کسی نمیآید، از نشانههای بارز مصرفگرایی است. برخی افراد پیوسته دنبال این هستند که از سایرین متمایز بوده و یک سر و گردن بالاتر باشند. آنان معمولاً از سطح درآمد بیشتری نسبت به دیگران برخوردار هستند و در نتیجه قدرت خرید بالاتری هم دارند. وجود چنین افرادی بهویژه اگر سطح ارتباط گستردهای نیز با مردم داشته باشند، به رواج مصرفزدگی کمک شایانی میکند. دسترسی گسترده به کالا، تبلیغات بیشمار، جذابیت فضای خرید و شبکههای ارتباطی و مجازی نیز از دیگر عواملی هستند که ناخودآگاه بازار مصرفگرایی را داغ کرده و زمینه را برای مصرف بیشتر فراهم میکنند. هایپر مارکتها، مالها و فروشگاههای زنجیرهای بسیار بزرگ نیز در ترویج مصرفگرایی در میان آحاد مردم اثرگذارند. شما وقتی همراه خانواده به یکی از این فروشگاهها سر میزنید، مطمئناً نمیتوانید به خرید کالاهای ضروری بسنده کرده و از کنار سایر اجناس بگذرید. تبلیغات اغواکننده، تخفیفهای چشم پر کن و بستهبندیهای جذاب از عوامل مهمی به شمار میآیند که خواسته یا ناخواسته شما را به سمت خرید بیشتر سوق میدهند. بهویژه آنکه شما با اقتصاد بیماری همچو ایران سر و کار داشته باشید که نهتنها روزبهروز، بلکه ساعت به ساعت قیمت اجناس به صورت تصاعدی بالا رفته و دائماً شما را با هراس فقر درازمدت مواجه میکند! از برخی صفحات اینستاگرامی نیز میتوان بهعنوان عامل مهم دیگری نام برد که در ایجاد تب مصرفزدگی نقش بسزایی ایفا میکند. در این شبکه مجازی آنچه بسیار چشمگیر است، تولید نیست، بلکه مصرف است. افرادی در این فضاهای پر زرق و برق برجسته میشوند که گوی سبقت در مصرف را از دیگران ربوده و کاری کنند که سایرین به گرد پای آنان نیز نرسند.
مسیر از مصرف به تولید را طی کنیم
تغییر نگاه ما از مصرف به تولید راهی سخت، اما پیمودنی است! ما میتوانیم به انحا و وسایل گوناگون نگاه خویش را به مقوله مصرفزدگی تغییر داده و برای تأمین نیازهای خویش دست به تولید بزنیم. همچنین میتوانیم به جای تفاخر به مصرف، آن هم از نوع کالاهای خارجی از جمله کالاهای برند، به تولید و مخصوصاً تولید ملی افتخار کنیم. به گمان من گام نخست برای شروع چنین تغییری طرح یک پرسش بنیادین از خویشتن است. «من باید به چه چیز مصرفزدگی افتخار کنم؟» آیا افتخار کنم که من به قدر کافی پول دارم که اجناس برند خارجی بخرم و دیگران چنین امکانی ندارند؟ خود اذعان میکنید که چنین چیزی افتخاربردار نیست. در جامعهای که بسیاری از افراد در تأمین نیازهای اولیه خود ماندهاند، چنین امری اگر عار نباشد، افتخار نیست. آیا افتخار کنم که به جای آنکه برای کشورم هزینه نموده، چرخهای اقتصادی مملکتم را راه انداخته و به معیشت کارگران کشورم کمک کنم، پول خود را به جیب سرمایهداران خارجی میریزم؟ گمان میکنم با اندکی تأمل با من هم عقیده باشید که این امر خلاف مصلحت کشور بهویژه در اوضاع بحران اقتصادی است. آیا افتخار کنم که من اهل مصرف هستم و اهل تولید نیستم؟ عقل سلیم و منطق درست کدامیک از این دو گزینه را تأیید میکند؟ اینکه من تنپروری پیشه کرده و از دسترنج دیگران استفاده کنم یا خود در مسیر تولید گامی برداشته و ثمره عملی برای خودم، خانوادهام و کشورم داشته باشم؟ هر بخش از این موارد را که بسنجید، به خوبی درمییابید که مصرفزدگی افتخار ندارد و آنچه مایه مباهات است، مولد بودن، قناعت ورزیدن و از دسترنج خود خوردن است.
الگوی مصرفزا را اصلاح کنیم
میزان مصرف اغلب اقشار جامعه جز گروههایی از کشاورزان، باغداران، دامداران و صنعتگران از تولیدشان بیشتر است. اسراف و تبذیر همچون آفتی کمرشکن بنیان اقتصادی جامعه را سست و ضعیف کرده و به نوعی ولخرجی و ولنگاری اقتصادی مبدل شده است. شماری از مسئولان کشور به رفاه و تجمل روی آورده و خط سیر زندگی خویش را به طور کامل از مردم جدا کردهاند. شکاف اقتصادی بین فقرا و اغنیا زیاد شده و چشمانداز دقیقی برای اصلاح آن وجود ندارد. صرفهجویی در زندگی مردم نهادینه نشده است. ما بلد نیستیم از همان بودجه مختصری هم که داریم، درست و بجا استفاده کنیم. اغلب ما کارآمد و ثمربخش هزینه نمیکنیم و از مدیریت عاقلانه و مدبرانه هزینهها سررشتهای نداریم. تحقق این امر بدان معناست که ما حتی در صورت فقدان درآمد کافی بلد باشیم بهینه مصرف کرده و از هدررفت مال جلوگیری کنیم.
تولید، برکت و بهره اقتصادی
من در این مقال میخواهم نمونههایی از مولد بودن را برشمارم که توسط خانوادههای ایرانی قابلاجراست. شیوع بیماری کرونا با وجود آسیبهای بسیارش مصرفگرایی را تقلیل داده و بسیاری از مردم را با فرهنگ مولد بودن آشتی داده است. کرونا همچنین موفق شده نقش کارآفرینی را در خانوادههای ایرانی برجستهتر کند. این بیماری علاوه بر این توانسته است تجملگرایی را در سطوحی از جامعه که ارتباط کمتری با یکدیگر دارند، تا حد قابلتوجهی پایین آورد. کرونا بر درآمد بخشهای عمدهای از جامعه اثر گذارده، رویکرد جدیدی را در رغبت به فعالیتهای معیشتی داخل خانه بهوجود آورده است. شرکت خانوادههای ایرانی در بازارچههای محلی و ارائه محصولات خویش، روی آوردن به فعالیتهای گوناگون کشاورزی، کاشت سبزیجات در حیاط منزل و خودکفایی در استفاده از محصولات خودکاشته، استفاده از امکانات خرید و فروش کارهای دستی در فضای مجازی، همکاری با بازارهای کسب و کار خانگی و محلی اینترنتی و پرورش پرنده در فضای پرت خانه از جمله بخشهایی است که میتواند رویکرد مناسبی در جهت مولد بودن به شمار آید. مولد بودن در حیطهای گستردهتر میتواند به تولید فکر و ایده خوب، پرورش نسلی کارآمد، ایجاد فضای نشاط و شادی در جامعه، امیدآفرینی و پرهیز دادن از بسط روحیه یأس و ناامیدی نیز اطلاق شده، دنیا را جای بهتری برای زندگی قرار دهد.
منبع: روزنامه جوان