سید مصطفی میرسلیم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و رییس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در گفت وگویی به تحلیل تفاهم نامه 25 ساله ایران و چین پرداخت. متن تلخیص شده این گفت وگو را پیش رو دارید:
نگاه شما نسبت به این قرارداد چیست و آیا با آن موافقید یا مخالف؟
به نظر من در دولت یازدهم نوعی بی دقتی نسبت به مساله ما و چین صورت گرفته است چون تمام قبله امید دولت یازدهم امریکا و اروپا بود. وقتی دیدند مذاکرات پیش می رود ذوق کردند که نتایج خوبی به دست می آید و به شرق یعنی به چین بی عنایتی کردند و چینی ها به اندازه کافی هوشمند هستند که متوجه شوند و دیدند انگار دارد از آنها استفاده ابزاری می شود و عنایت خود را از دولت قطع کردند. تا این که رئیس جمهور چین آمد و دیداری با مقام معظم رهبری برقرار شد و در آنجا یک سری نکات اساسی مربوط به همکاری های بلند مدت و راهبردی ما با چینی ها مطرح شد و این اتفاق افتاد و فکر اصلی آنجا مطرح شد. چینی ها که این مطلب را از زبان مقام معظم رهبری شنیده بودند برای اجرایی کردنش اعتمادی به دولت نداشتند؛ چون از دولت خیری ندیده بودند و دیده بودند دارد از چین استفاده ابزاری می شود و هر وقت از امریکا و اروپا عقب می افتد به سراغ اینها می رود و هر وقت آنها در باغ سبز را نشان می دهند چین را رها می کنند و نمیتوان این را علامت کار بلند مدت تلقی کرد. ولی امید دیگری به دست آورده بودند و بعد از این که دیدار با مقام معظم رهبری انجام گرفته بود مسئولیت پیگیری مذاکرات به آقای دکتر لاریجانی که آن موقع رئیس مجلس بود واگذار شد و ایشان به عنوان نماینده مقام معظم رهبری رفت و مذاکراتی انجام داد و مقدمات را فراهم کرد. این کار می توانست خیلی سریع تر به نتیجه برسد و لازم نبود چهار پنج سال طول بکشد تا به تفاهم عمومی برسیم ولی چون دل دولت نبود و توجه، علاقه و امیدش بیشتر به سمت امریکا بود عقب افتاد تا این که واقعیت ها در دوران ترامپ سریع خود را نشان داد و تمام کسانی که عشق، امید و قبله آمالشان امریکا بود فهمیدند سرشان کلاه رفته و نمی شود به هیچ وجه به امریکا اعتماد کرد. مگر کسانی که دستشان در دست امریکا باشد و دلشان برای امریکا بتپد و این افراد هنوز در کشور ما هستند و هنوز این طوری فکر می کنند.
آن مذاکرات که جنبه کارشناسی داشت ادامه پیدا کرد. آماده کردن تفاهمی که به همکاری 25 ساله برمی گردد کاری است که مقداری زمان می برد البته نه به اندازه چهار پنج سال و به نظرم دو ساله میتوانست کارش انجام شود اما به دلیل عدم رغبت دولت عقب افتاد تا این که بعد از کارشناسی هایی که بین دو دولت صورت گرفته بود وزیر خارجه شان آمد و تفاهم نامه کلی را با وزیر امور خارجه به امضاء رساند.
یعنی دولت مخالف بود و مجبور به این کار شد؟
نه، دولت بالاخره متوجه شد منافع مشترک ما ایجاب می کند این کار را انجام دهیم. چون طی این چند ساله از امریکا چیزی جز ضربه ندیدیم و تحریم هایشان خیلی تشدید شد و هفتصد هشتصد تحریم اضافه شد.
ولی بحث دیگری دارد که دولت می خواهد هر جور که هست اثبات کند کار مهمی کرده و آن کار مهم هم همین مذاکرات بوده؛ اشکالی ندارد نقاط مثبت مذاکرات را مطرح کنند ولی نقاط ضعفی که وجود داشته را نمی شود کتمان کرد و گرفتاری زیادی برای کشور درست شده است. یکی از مسائل خیلی مهمی که من برای دولت مطرح کردم این بود شما که می گویید خسارت خیلی زیادی از این تحریم ها دیدیم بگویید در این هشت سالی که امریکا به شما جفا کرد چقدر خسارت دیدید؟! اگر قرار باشد صحبتی انجام دهید مثلا در قالب پنج +یک و نظیر آن باید اینها را مطرح کرد و بگویید بر خلاف مذاکرات کار کردید و به ما خسارت زدید. اول این خسارت را روشن کنید، بعد تحریم ها را بردارید و بعد با هم می نشینیم صحبت می کنیم.
یعنی دولت آقای روحانی بگوید چقدر تحریم ها به کشور ضرر زده است؟
بله.
تحریم ها مگر مال دولت آقای روحانی است؟! از اول انقلاب تا کنون تحریم ها ادامه دارد.
این تحریم، تحریم سوم است که دارد انجام می گیرد.
چرا آقای روحانی بگوید؟ از رئیس جمهور اول تا کنون باید بگویند.
این تحریم ها از نوع تحریم های زمان جنگ نیست و تحریمی که می گوییم تحریم زمان آقای روحانی است یعنی زمان اوباما و ترامپ.
تحریم های 1396 به بعد را می گویید؟
نه خیر.
پس از برجام را می گویید؟
بله، از زمانی که آقای روحانی سر کار آمد و اعتقاد داشت با مذاکره می توانیم تمام مسائل را فیصله دهیم و ما در دنیا کار عادی خودمان را شروع می کنیم و این راهبردها را شروع کرد.
این فکر آقای روحانی نبود و مذاکرات از سال 1381 دارد انجام میگیرد و این گونه نبود که آقای روحانی بگوید من مذاکره می کنم.
مذاکراتی که داشتیم مذاکره مستقیم با امریکا نبود، یک سری مذاکرات داشتیم که در قالب شورای امنیت ملی بود و با این دوره فرق داشت؛ در اینجا مذاکره مستقیم با امریکا را شروع کردند؛ یعنی وزیر خارجه ما با وزیر خارجه امریکا صحبت کردند و تا این حد پیش رفتند. آقا موافق نبود ولی وقتی دولت اصرار کرد گفت بروید و صحبت کنید و ان شاءالله به خیر و صلاح کشور تمام شود. اما دقت کنید. اینها رفتند کار را به جایی رساندند، ولی در نهایت امریکایی ها کلک زدند که باید به کنگره بروند و این را به تصویب برسانند که نکردند و فقط اوباما و وزیر خارجه آن را امضاء کردند برای این که زیرش بزنند و زیرش زدند و زمان ترامپ هم کاغذ را پاره کردند به خاطر این بود که گفتند این قرارداد نیست و فقط یک کاغذ معمولی است و سر ما کلاه گذاشتند. یعنی از ضعف هایی که ایرانی ها داشتند سوءاستفاده کردند برای این که به ضرر ایرانی ها اقدام کنند که کردند. تحریم ها کم نشده و ادامه دارد و همین الآن در دوران بایدن هم تحریم ها به همان شدت هست و بیشتر هم شده و با حالت دندان قروچه و غیظ و کینه دارند به ایران نگاه می کنند.
یعنی منظورتان این است که ناچار شدیم قرارداد ایران و چین را ببندیم؟
نه که ناچار شدیم؛ قرارداد ایران و چین طبق روال طبیعی خودمان بود؛ به جای این که روی امریکا حساب کنیم که می دانیم بد عهد است و به چینی ها بی اعتنایی کنیم، باید روال طبیعی خودش را طی میکردیم.
روال طبیعی یعنی چه یعنی اعتماد به چینی ها؟
بله، البته ما رابطه و مذاکره با چینی ها داشتیم و کار هم می کردیم ولی بلند مدت راهبردی نبود؛ عادی بود. آنچه الان اتفاق افتاده یک کار 25 ساله تعریف شده است که ثبات دارد. یعنی بعد از 25 سال ما به چه برسیم و آنها به چه برسند و منابع بسیار خوبی در آن پیش بینی شده که در مجموع در شرایطی که قرار گرفتیم خیلی این سرمایه گذاری به نفع ماست و ان شاءالله بخشی از گره های اقتصادی که داریم گشوده شود. سرمایه گذاری داخلی ما نه این که بد باشد ولی کفایت نمی کند و کشورهای خارجی هم چون در ایران شرایط سختی است رغبت نمی کنند و از نظر اقتصادی ممکن است هر کسی گرایش نداشته باشد ولی چینی ها گفتند ما برای این کار آمادگی داریم و شما چگونه میخواهید اقدام کنید و ما چگونه می خواهیم اقدام کنیم و یک تفاهم کلی انجام گرفته که البته اگر بخواهد این تفاهم کلی اجرایی شود نیازمند این است که دولت و هر وزارت خانه ای مشخص کند در چه زمینه هایی می خواهد قرارداد منعقد کند. مثلا می خواهند راه آهن درست کنند، سد بزنند، بزرگراه بسازند، کارخانه درست کنند؛ هر کدام از اینها قرارداد است و در هر کدام باید مشخصات قرارداد و منافع دو طرف مورد بررسی قرار گیرد که چه کسی می خواهد چه چیزی بیاورد و چه کسی می خواهد چه چیزی ببرد و در چه محدوده زمانی و مکانی با چه نیروی انسانی با چه انتقال دانش فنی و چه اشتغالی است و همه اینها در نظر گرفته می شود. این تفاهم شامل مسائل جزئی نمی شود و نمی شود برای 25 سال در یک تفاهم نامه کلی برای هر اقدام تصمیم گیری کرد. کلیات را معین می کنند که این کلیات خط راهنما را برای قراردادهای بعدی مشخص می سازد که به طور تخصصی هر کدام از وزارت خانه ها انجام دهند. البته در این چند ماه بعید می دانم دولت به کاری برسد و الآن گرفتاری زیاد دارد و به احتمال زیاد بعید است دولت بتواند به صحنه عملی کردن این تفاهم وارد شود ولی اگر کاری شود خیلی خوب است و ما هم در مجلس پشتیبانی می کنیم و خیلی خوب است و دشمنان متوجه می شوند ما منزوی نیستیم و درها باز است و آنهایی که میخواهند سر ما کلاه بگذارند بدانند نمی توانند ما را در دنیا منزوی کنند.
می توانیم نتیجه گیری کنیم اگر برجام به شکست برسد و آقای بایدن امضا نکند مسئولیتش با دولت است و اگر قرارداد ایران و چین به مشکل برخورد و بوی استثمار از آن آمد مسئولیتش با شما و همفکران شماست چون از این قرارداد خیلی حمایت می کنید؟
چیزهایی که می گویید در این قرارداد ایران و چین نیست و تفاهم با چین یک موضوع روشن است و خیلی دقیق مشخص کرده چه منابعی عاید ما می شود.
می توانیم بگوییم در حقیقت چین دولت ایران را دور زد؟
بله، دولت آقای روحانی با او برخورد ابزاری کرده بود و بینشان شکراب است و هنوز حل نشده و نمی دانم آیا واقعا الآن دولت دوازدهم فهمیده که چه کلاه بزرگی بر سرش رفته یا نه و هنوز می خواهد به سمت امریکا برود؟ بعید می دانم چنین چیزی اتفاق بیافتد. آنهایی که بیشتر با ما راه آمدند و همکاری کردند و می توانند همکاری کنند کسانی بودند که با خبث طینت وارد این صحنه نشدند. به نظر من چینی ها کار خوبی شروع کردند و ما هم استقبال خوبی کردیم و پیشنهادهای خوبی هم مطرح شد که به نفع هردوی ماست که در زمینه اجرایی باید به اندازه کافی دقت کنیم. دقت های حقوقی تجاری خیلی مهم است و اینها در تفاهم نامه نمی آید و باید بند به بندش در هر قراردادی از نظر فنی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی مورد دقت و توجه قرار گیرد.