محمدصادق عابدینی- سریال «احضار» شبکه یک سینما تا به اینجای کار پربحثترین مجموعه نمایشی ماه رمضان امسال بوده است و آمارها از صدرنشینی یک هفتهای این مجموعه در تعداد بینندگان حکایت میکنند، احضار چرا پربیننده شده است؟
سازندگان احضار مدعی هستند که این مجموعه ترسناک نیست، اما اصرار آنها بر داشتن تعلیق در موسیقی و ارتباط با ارواح، نشان میدهد دست کم آنها دوست داشتهاند آنچه میسازند نشانههایی از ژانر وحشت داشته باشد و در این بین شعار مقابله با عرفانهای دروغین را نیز بدهد. برای این کار حتی در لوگوی سریال از «چشم جهانبین» استفاده شده است.
ترساندن و ترسیدن باستانی
آکادمی فیلم نیویورک معتقد است، ترساندن یکی از قدیمیترین سرگرمیهای بشری از زمان باستان تاکنون است و برای همین هیچ جای تعجب ندارد که چرا اینقدر زود ژانر وحشت پا به عرصه سینما گذاشت. سینمای وحشت اکنون با بیش از یک قرن حضور بر پرده سینماها، به عنوان یک ژانر جنجالبرانگیز موفقیتهای زیادی را به خود اختصاص داده است.
اولین فیلم سینمایی که میتوان از آن به عنوان «فیلم ترسناک» نام برد در سال ۱۸۹۸ ساخته شد.
در این فیلم برای اولین بار مسئله «ارواح» و «تجسم شیطان» مطرح شد؛ چیزی که این شبها بینندگان مجموعه تلویزیونی «احضار» از شبکه یک سیما نیز با آن روبهرو هستند، اما تفاوت آنچه در سینمای جهان بر سر گونه «سینمای وحشت» رخ داد، کاملاً با نسخهبرداری سینما و تلویزیون ایران متفاوت است. در اوایل قرن بیستم، یعنی حدود سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰، فیلمنامهنویسان هالیوودی سراغ رمانها و نولهای مشهوری، چون «خون آشام» و «فرانکشتاین» رفتند که همگی بر مبنای ایجاد ترس در خواننده نگاشته شده بودند و از این جهت سینمای وحشت وامدار تجربیات و دستاوردهایی قوی است که نویسندگان پیش از ظهور سینما در قالب داستانهای ترسناک به دست آورده بودند.
این پایه قوی باعث شد در همان سالها فیلمی با عنوان «مطب دکتر کالیگاری» (۱۹۲۰) ساخته شود که «راجر ایبرت» منتقد سرشناس هالیوود آن را اولین فیلم به معنای واقعی ژانر وحشت نامگذاری کرد، اما در ایران با آنکه ادبیات کلاسیک ایرانی سرشار از داستانهای غول، جن و پری است، ولی وجهه حماسی و عاشقانه داستانهای ایرانی بر وجهه ترسناک داستان چربیده و هیچ کس از مواجهه رستم با غول نمیترسید.
شاید همین سابقه باعث شد تا در شکلگیری سینمای وحشت در ایران نیز فیلمسازان ایرانی در دام داستانهای عاشقانه بیفتند. داستان مجموعه «احضار» نیز تا اینجا در همان مسیری رفته است که داستانهای قدیمی رفتهاند و اگرچه از تیتراژ آغازین تلاش میشود حس ترس به مخاطب القا شود، ولی بیننده این شبها با دور شدن از ماجرای احضار روح، بیشتر دنبال این است که چطور دست خواستگار دغل باز «مائده» رو میشود و آیا پسر زن مسافرکش میتواند با «زهره» ازدواج کند؟!
«احضار» یک هفته در صدر
مجموعه تلویزیونی «احضار» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا افخمی، هفته اول ماه رمضان را با صدرنشینی در تعداد بینندهها پشت سر گذاشت.
ملاک این صدرنشینی تعداد بازدیدهای سریال در اپلیکیشن «تلوبیون» بود که در آن احضار مجموعه مناسبتی شبکه اول سیما با بیش از ۲ میلیون و ۷۳۷ هزار بار تماشا بالاتر از مجموعههای «بچه مهندس ۴» و «یاور» در مقام اول قرار داشت.
اگرچه این آمار را نمیتوان به معنای واقعی نشاندهنده میزان بینندگان احضار دانست و بسیاری از مردم بدون مراجعه به اینترنت و با تماشای مستقیم مجموعهها از تلویزیون آنها را دنبال میکنند، ولی فاصله معناداری که «احضار» با دیگران داشت، قطعاً تصادفی به دست نیامده است.
گویا هنوز هم مردم به عادت باستانی ترساندن و ترسیده شدن علاقه دارند با آنکه عملاً موضوع ترسناک سریال جای خود را به وجه طنز داده است و گفتوگوی روح یا شیطان حاضر در سریال با کاراکترها به غیر تلاش بازیگر برای بازی با لحن و تُن صدا، هیچ وجههای از سینمای وحشت را با خود به همراه ندارد.
وجه غالب دیگر در سریال «احضار» استفاده از بازیگران ناشناخته است؛ آدرینا صادقی و مینو آذرمگین، هر دو به واسطه حضور در احضار پار به عرصه حرفهای بازیگری گذاشتهاند و نواقص بازیگری آنها به خصوص در قسمتهای ابتدایی مجموعه به چشم میخورد، ولی به مرور بینندهها با درگیر شدن به ماجراهای عاشقانه فیلم مثل اصرار بیمورد مائده برای رو کردن دست خواستگارش و تلاش زن مسافرکش برای آشنایی پسرش با «زهره» مسئله ناتوانی بازیگران گمنام کمررنگ شده است.
«احضار» میراثدار کارنامه افخمی
آکادمی فیلم نیویورک در تحلیل ژانر وحشت در سینما به وضعیت فعلی فیلمهای ترسناک میپردازد و به این نکته اشاره میکند که فعلاً سینمای وحشت در حال بازسازی نمونههای مشهور قدیمی است و همین موضوع یعنی نداشتن ایدههای جدید برای ساخت فیلم، آینده سینمای وحشت را غیرقابل پیشبینی کرده است.
مجموعه «احضار» نیز همین وضعیت را دارد. افخمی، تلاش کرده است از مجموعههای قبلی خود برای ساخت «احضار» وام بگیرد. افخمی از ایده ورود شیطان و گمراه کردن مردم توسط او که پیش از این در «او یک فرشته بود» و «اغما» (سریالی به کارگردانی سیروس مقدم و نویسندگی افخمی) آن را به کار گرفته بود، استفاده کرده است.
همچنین ارتباط با ارواح که در مجموعه «۵ کیلومتر مانده تا بهشت» محوریت داستان بود، این بار هم در «احضار» استفاده شده است. افخمی در «احضار» به دنبال مرور آثار گذشته خود است و ممکن است پس از این مرور به یک بنبست ذهنی در داستانپردازی برسد و همان طور که امریکاییها برای ژانر وحشت در سینماها آینده خوبی را پیشبینی نمیکنند، افخمی نیز بعد از «احضار» دیگر نتواند به گونه سینمای وحشت دوباره ورود پیدا کند!
منبع: روزنامه جوان