به گزارش نما به نقل از فارس، مبالغه نیست اگر گفته شود که اصلاحطلبان امارات عربی متحده از جمله اصلاحطلبان کم ادعا و کم جار و جنجالی در میان اصلاحطلبان کشورهای هستند که تنها در پی تحقق برخی خواستهها و مطالبات برحق در حوزههای فرهنگی و تاریخی میباشند.
به عبارت دیگر آنها بیش از هرچیز به اصلاحطلبان اجتماعی بیش از اصلاحطلبان سیاسی شبیه هستند، با این حال به شدت در معرض انواع آزارها و اذیتها از جانب حکومت امارات قرار دارند و اگر هم اکنون آنها دارای خواستهها و مطالبات سیاسی هستند، به دوره اخیر یعنی مرحله پس از روی کار آمدن ولیعهد جدید امارات و دخالت وی در امور سیاسی این شیخنشین بازمیگردد که در استبداد و خود رایی و افراطگرایی سیاسی و امنیتی بیهمتاست. موضوعی که بسیاری از اماراتیها را به تعجب واداشته و موجب شد این سوال را مطرح کنند که چه نیازی به اتخاذ این سیاستهای افراطی و تندرو توسط امارات وجود دارد.
اماراتیها تاکید میکنند که گرایشات و خواستههای اصلاحطلبانه آنچنانی در این کشور مشاهده نمیشود و سقف خواستهها در حدی نیست که تا این اندازه موجب واکنش حکومت شود.
براین اساس برخی ناظران بر این باورند که حکومت امارات در دوره حاکمیت «محمد بن زاید آل نهیان»، ولیعهد ابوظبی و پس از سرنگونی دیکتاتوری «حسنی مبارک» در مصر و مرگ «عمر سلیمان»، رئیس سرویس اطلاعاتی مبارک خود را آماده میکند که تا این شکاف را پر کرده و جای «گنج استراتژیک» منطقه را به جای مصر بازی کند.
اما چرا امارات؟
۱) سالها پیش، امارات یکی از بزرگترین لانههای جاسوسی - اطلاعاتی دنیا بود. این کشور یکی از مهمترین مراکز کنترل و ردیابی و نظارت در منطقه بود. حضور کشورهای غربی به خصوص انگلیس و آمریکا در این کشور برنامهریزی شده بود و امری گذرا نبود. این دو کشور افزون بر آن منافع اقتصادی و سرمایهگذاری عمدهای در امارات داشتند که صرف نظر از ماموریتهای اطلاعاتی و جاسوسی که در این کشور انجام میدادند، نمیتوانستند از آن چشم پوشی کنند.
۲) نسبت ساکنان اصلی کشور تنها ۱۵ درصد کل جمعیت را شامل میشود و این نسبت مدام درحال کاهش است. این موضوع امارات را آماده استقبال و پذیرش مهاجران از نژادها و قومیتهای مختلف میکند.
کم بودن ساکنان بومی به معنی کم بودن درگیری قومی و مطالبات و خواستههای سیاسی کمتر و کنترل ملی و توجه محلی کمتر است، با این حال حکومت امارات حتی با مجموعه درخواستهای اصلاحطلبانه حقوقی هم به صورت امنیتی برخورد میکند. در حالیکه این درخواستها خواستار حمایت کشور از حضور بیش از پیش بیگانگان در امارات است.
۳) گزینهها در راستای کاهش نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه محدود است و آگاهیهای قومی و خواستههای سیاسی (کویت و عربستان سعودی و بحرین) در منطقه همچنان روبه رشد است و حضور جریانهای اصلاحطلب و تاثیرگذاری قومی آنها به شدت حاکمان منطقه را نگران کرده است.
۴) امارات به پناهگاهی امن برای سران سابق امنیتی کشورهای انقلابی تبدیل شده است. این امر به وسیله کارشناسان زبده در زمینه امنیتی و اطلاعاتی محقق گشت و نقشهای از پیش طراحی شده بود.
۵) فراوانی اموال سیاسی و وجود دشمنی آشکار با جریانهای سیاسی اسلامگرا در میان حاکمان فعلی و توانایی بهرهگیری این دشمنیها در توطئه علیه کشورها، همان چیزی که در یمن و سوریه صورت گرفت و هم اکنون در مصر شاهد آن هستیم.
همچنین عاملی که موجب شده تا امارات برای این امر انتخاب شود، اوضاع داخلی جاری در آن است که از جمله به نبود جنگ برسر قدرت در این کشور برخلاف کشورهایی چون عربستان سعودی و احیانا قطر میتوان اشاره کرد.
طبق برخی گزارشها ، هرچند برخی اعتراضها نسبت به رفتار «محمد بن زاید» و سیاستهای افراطی وی در دبی به صورت مخفی صورت گرفته است. اما این اعترضها در حال حاضر به اعتقاد کارشناسان غربی به دلیل وسعت جغرافیایی امارت تاثیری بر ساختار حکومتی آن نمیگذارد.
اما «شیخ خلیفه زاید»، امیر امارات در تصمیم گیریها نفوذ زیادی ندارد و بیشتر حضور وی نمادین و تشریفاتی است و این زمینه را برای ولیعهد بازمیگذارد تا هرآنچه بخواهد انجام دهد.
آیا امارات جانشین مصر دوره مبارك میشود؟
امارات هم اكنون خود را بر ایفای نقش به جای مصر دوره رژیم مبارك آماده میكند، اما واقعا چه چیز موجب گرایش این كشور به سمت ایفای چنین نقشی شده است
۱۳۹۱/۱۰/۹