نسخه چاپی

محمدرضا باهنر:

نباید مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاری باز بدارد/ دولت مگاپروژه‌ها را كلید بزند

عکس خبري -نبايد مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاري باز بدارد/ دولت مگاپروژه‌ها را کليد بزند

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: دولت سیزدهم باید نشان دهد كه غیر از اداره روزمره كشور می‌خواهد چند كار هدف‌دار، نو و پربهره انجام دهد. این حس باید در جامعه اتفاق بیفتد.

به گزارش نما، بیش از ۳ماه از دولت سیزدهم به ریاست آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی می‌گذرد. انتظارها از این دولت به دو جهت زیاد است؛ اول اینکه این رئیس جمهور با شعار تحول و قوی کردن ایران وارد عرصه انتخابات شده و به پیروزی رسید. و از نگاهی دیگر نیز کشور در وضعیت نابسامانی از لحاظ اقتصادی قرار دارد و سیاست‌های اشتباه اقتصادی،‌فرهنگی و اجتماعی از سویی و عملکرد بد دولت سابق از سویی دیگر وجهی از نارضایتی را در جامعه شکل داده است. مردم گله‌مندند و انتظار عمل و تغییر دارند.

پرونده «دولت موفق» در پی آن است که با انجام مصاحبه با صاحبنظران و کارشناسان حوزه‌های مختلف به بررسی عملکرد دولت سیزدهم تاکنون پرداخته و از سویی دیگر نیز به بایسته‌های عملکردی دولت برای بهبود اوضاع و پیشرفت.

محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی، نظراتی دارد.

باهنر معتقد است که کارهای روزمره و مشکلات جاری نباید دولت را از انجام کارهای زیربنایی باز بدارد و بر این اساس انجام چندین پروژه عظیم را کلید حل برخی مشکلات می داند.

این نایب رئیس اسبق مجلس نقدهایی به رویکردهای دولت دارد و برای مثال علیرغم حمایت از دیدارهای مردمی رئیس جمهور، اما اقدام و حل مشکلات را نیز مهم می‌داند.

گفت وگو با محمدرضا باهنر که در دفتر جامعه اسلامی مهندسین انجام شد، به شرح ذیل است:

نباید مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاری باز بدارد/ دولت مگاپروژه‌ها را کلید بزند

آثار اقدامات دولت قبل به زودی قابل رفع نیست

* نگاهی به کارنامه دولت سیزدهم در چند ماهی که گذشت خواهیم داشت. بحث هایی که مطرح می شود و بعضاً صحبت‌هایی که چه مشفقانه و چه منتقدانه و چه مغرضانه در مورد دولت مطرح می شود این است که دولت سیزدهم کار را با یک سری مشکلات مثل تحریم، وضعیت نابسامان شاخص اقتصادی و ... شروع کرد اما کم‌کم انتقادها علیه دولت آغاز می شود. به نظر شما اساساً زمان مناسب برای شروع انتقاد علیه دولت، بررسی کارنامه دولت چه زمانی است و چه زمانی خروجی واقعی دولت چه دولت فعلی و چه دولت های سابق و آینده می تواند بیرون بیاید تا بتوانیم بگوییم دولت چگونه عمل کرده است؟

باهنر:‌ گاهی تحولات را نقطه ای دنبال می‌کنیم در حالی که این تحولات فرآیندی و طولانی است. یک نقد به خود، جبهه خودمان و دوستان خودمان و طرفداران دولت سیزدهم این است که ما در اواخر دولت قبل ظرف ۵-۶ ماه آخر و پایانی دولت قبل در صحبت‌هایمان وعده و وعید زیادی دادیم و گفتیم تمام گرفتاری‌ها مربوط به دولت دوازدهم است و اگر این دولت برود و دولت دیگر بیاید، مشکلات حل می شود.

شاید این انتظار را خودمان به وجود آوردیم و تهییج و تحریک کردیم اما طبیعی است که آثار کارهای انجام شده به این سرعت و به این زودی قابل رفع نیست. اصولاً قائل به این نیستم که دولتی که سر کار می آید یک کارنامه موفق ۵۰ روزه – ۱۰۰ روزه داشته باشد. البته معتقدم دولت های قبلی هم همین گونه بودند. دولت‌های قبلی هم یک سری مشکلات و گرفتاری هایشان تلنبارهای اشتباه رفتن‌ها و خطا کردن‌های دولتهای قبل از آنان است و بسیاری از موفقیت ها هم اینگونه است.

اگر بخواهیم نقد درست بکنیم، باید نقد عالمانه و عادلانه باشد. در سال ۱۳۹۷، چهلمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی را جشن گرفتیم. در آن سال آرزو داشتم بتوانیم یک کارنامه عادلانه و عالمانه از عملکرد نظام جمهوری اسلامی را به نسل های بعد از انقلاب عرض کنیم که به نسبت هم خوب بود. هم رسانه ملی و هم رسانه‌های مجازی و رسانه‌های مکتوب و خبرگزاری‌ها در مجموع خوب عمل کردند و کارنامه خوبی را ارائه دادند. واقعیت قضیه ظرف این ۴۰ سال بسیار کار شد و به تعبیر مقام معظم رهبری طومار کارهای انجام شده، بسیار بلند و بالا است. این کارها را چه کسی انجام داده؟ بالاخره ۱۰-۱۱ دولت و ۸-۹ مجلس بود که ۱۰ سال در محضر حضرت امام (ره) بودیم و باقی مقام معظم رهبری با اقتدار و درایت و دور اندیشی و عمق نگری، مسئله کلی کشور را اداره کردند و این پیشرفت‌ها مجموعه کار اینها بود.

اینکه بخواهیم دولت‌های گذشته را که یکی چپ، دیگری راست و دیگری تندرو و کندرو و ... نام ببریم. مثل دولت زمان دفاع مقدس که مقام معظم رهبری رئیس جمهور بودند و آقای موسوی نخست وزیر بودند. دولت های مرحوم هاشمی و دولت های آقای خاتمی، دولت های آقای احمدی نژاد، دولت های آقای روحانی و دولت فعلی مجموعه کارهای انجام شده توسط همین دولت ها انجام شده است. طبیعی است که هرکدام از دولت ها نقاط ضعف و نقصی و یک موفقیت‌هایی دارند. ما مطلق نگری را باید مقداری کنار بگذاریم. نکته بعدی اینکه این کارها عموماً فرآیندی هستند و در برخی از این مسیرها که قطار از ریل خارج شده، باید با تدبیر و درایت و با حوصله به ریل اصلی بازگرداند.

برخی اصلاحات اساسی نیاز به شجاعت و خرد جمعی دارد

طبیعی است و ممکن است یک دولت کم کارکرتر یا پرکارتر، یکی جوان تر و دیگری پیرتر، یکی تجربه بیشتر و یکی انرژی بیشتر داشته باشد و هر کدام از دولت ها را در قالب نقد نگاه کنیم، نقد های زیادی دارند. کما اینکه اگر بخواهیم دولت فعلی را نقد کنیم، می توانیم به راحتی نقد کنیم. اما مطلق نگری نباید داشته باشیم.

زمانی که خدمت آقای رئیسی رئیس جمهور و آقای مخبر معاون اول رسیدم و صحبت کردم، گفتم که اینقدر مسائل روزمره و مشکلات روزمره وجود دارد که وقتی مسئولین روی صندلی مسئولیت می نشینند فرصت فکر کردن به اصلاحات اساسی را پیدا نمی کنند. برخی اصلاحات اساسی نیاز به شجاعت، تهور و خرد ورزی و خرد جمعی دارد. اینکه یک نفر فکر کند می‌تواند انجام دهد، ممکن نیست بلکه تیم ها و کارگروه ها مهم هستند.

* به نظر می رسد که بیشتر از هزینه ها می ترسند چون برای مثال در مورد موضوع بنزین در زمان آقای روحانی جدی ترین کار این بود که پیوست درست نداشت و نتایج خوبی نداشت.

باهنر: اوایل ریاست جمهوری آقای خاتمی گروهی را به نام «ساماندهی اقتصاد کشور» دعوت می کردند. در آن جلسات مرحوم عظیمی، پژویان و طبیبیان و ... و بنده بودیم. جلسات متعددی بود و بسیار با دقت و جدیت گوش می‌داد و نوبت می‌داد و مسائل مهم را یادداشت می کرد. یک بار زمان گرفتم و گفتم که آقای خاتمی، حتماً سوالی در ذهن شما هست که بحث هایی که به این خوبی انجام می شود، چرا همه یادداشت نمی‌کنند؟ چرا شما یادداشت می‌کنید اما بقیه یادداشت نمی‌کنند؟ پاسخم این بود که همه این حرف ها را ۵-۶ بار و همیشه و در برنامه دوم و سوم و چهارم شنیدیم و همه تزها قابل تأمل است اما اگر دنبال این هستید که یک راه حل اقتصادی داده شود که همه اقشار جامعه از این راه حل سود ببرند و کسی ضرر نکند، شارع مقدس و خدای متعال این طور راهی را خلق نکرده است. هر تصمیم اقتصادی که گرفته شود، یک عده سود و یک عده ضرر می کنند. باید ببینیم نتیجه این کار و بهره‌مندی این کار بیشتر نفع است یا ضرر؛ وگرنه هیچ راه حل اقتصادی وجود ندارد که اشکال نداشته باشد. کما اینکه در طنزها مشهور است که اگر یک سوالی را از ۱۰۰ دکتر اقتصاد بپرسید و آنها را جدا از هم بنشانید، ۱۰۰ جواب متفاوت می‌شنوید. اینها مسائل ریاضی نیست. در ریاضی همیشه دو در دو چهار می‌شود ولی علم اقتصاد یک علم توامان است.

اگر بخواهم به سوال شما بازگردم که دولت فعلی آیا در کارهایش موفق بوده است یا خیر؟ بله؛ دو سه کار است که دولت فعلی خیلی موفق عمل کرده است مثل بحث کرونا. یعنی واقع قضیه با تغییر دولت اتفاق بسیار مهمی افتاد. واردات و خریدهای واکسن ها گسترش پیدا کرد. کرونا الان نزدیک به دو سال است که آمده و در ظرف ۳-۴ ماه دیدیم که واکسیناسیون به مرحله ۷۰ درصد رسید و امیدواریم شر این ویروس کرونا کم شود.

هرچه جلوتر می رویم، کرونا شناخته شده‌تر می‌شود. در روزهای اول بسیاری از عزیزان را از دست دادیم و مرحوم شدند بدون اینکه کرونا را بشناسیم و نمی دانستیم با آن چه کار باید بکنیم. واکسن‌های مطرح در دنیا از نظر کارآمدی، درست یا غلط بودن برای ما مشخص نبود. امید زیادی به واکسن‌های تولید داخل داشتیم و یک زمانی فکر می کردیم واکسن داخلی می‌تواند جواب ۸۰ میلیون آدم را بدهد. بعد از مدتی متوجه شدیم که واکسن هست خوب هم هست و جوانان کار کردند (واکسن برکت و ... داریم) اما اینها ۱۰ تا ۱۲ درصد جمعیت را می‌تواند پاسخ دهد، اما پاسخگوی ما از نظر حجم نیست. بنابراین واردات انجام شد.

در رابطه با مسئله پیوستن به شانگهای هم باید بگویم مسیر پیوستن ایران به شانگهای در دولت‌های قبل پیگیری شده بود و در این دولت خوشبختانه با پیگیری ویژه به سرانجام رسید به عبارت ساده تر تیر خلاص را دولت سیزدهم زد.

در گذشته، شانگهای دلخوری‌های جدی از ایران داشت

نباید مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاری باز بدارد/ دولت مگاپروژه‌ها را کلید بزند

* تیرخلاص مجوزی بود که آنها باید می‌دادند. از جنبه این که دولت مستقر ایران را دولتی ببینند که نگاه به شرق دارد.

باهنر: مسئله پیوستن به شانگهای اگر بخواهیم بگوییم چند ساعت فرد مذاکره شده، از هزار واحد ۵۰ واحد در دولت جدید انجام شده و ۹۵۰ واحد در گذشته انجام شده است. دلخوری‌ها و دلگیری‌هایی بوده و در گذشته شانگهای دلخوری‌های جدی از ایران داشت اما نگاه دولت را بررسی می‌کردند.

نباید مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاری باز بدارد

نکته دیگر که در دولت فعلی در خوف و نگرانی هستم، مسائل روزمره (سیل، زلزله، مرگ و میر بر اثر کرونا، تجمع در اصفهان، گرانی‌ها، خشکسالی، نهاده های دامی و ...) است و نباید بگوییم این مسائل قبلا نبوده و در دولت قبل هم وقتی آقای روحانی دولت را از آقای احمدی نژاد تحویل گرفت، ۴۲ درصد تورم و ۵ درصد رشد منفی اقتصادی بود. این مسائل روزمره همیشه وجود دارد. نگران این هستم که این مسائل روزمره بعضی از این عزیزان را از انجام اصلاحات ساختاری باز بدارد. اصلاحات ساختاری، خطیر و تصمیماتش سهمگین است که باید مدبرانه و با خردورزی و نرمی باشد.

مثلاً بنزین را از هزار و ۵۰۰ تومان به سه هزار تومان رساندند. در دولت آقای احمدی نژاد که قرار بود هدفمندی یارانه‌ها کلید بخورد، حداقل سه دفعه رئیس جمهور وقت با مردم زنده صحبت کرد. در مجلس برای هدفمندی یارانه‌ها حدود صد اقدام را لیست کردیم. یک سری اقدامات پیشینی بود و یک سری در حین اجرا و یک سری اقدامات پسینی بود. اینها را لیست کردیم، فعل و فاعل و زمان اجرا را مشخص کردیم و به اصطلاح تک تک این اقدامات تیک می‌خورد. از این صد اقدام، شاید ۶۰ اقدام اتفاق افتاد تا گفتند بنزین از امشب سهمیه بندی شود. دولت دوازدهم نشستند، بحث کردند و تصمیم گرفتند اما هیچ اقدامات پیشینی انجام ندادند.

آقای روحانی گفتند صبح جمعه خبردار شدم که بنزین گران شده است. این حرف آقای روحانی را تکذیب نمی‌کنم چون شاید درست گفته، اما با این لحن گفتن به مردم، به آنها برخورد. در حالی که در سیستم نظامی زمان حرکت را مثلا «ساعت سین روز ر» می‌گفتند. بنده هم معتقدم اگر قرار است بنزین از هزار و ۵۰۰ به سه هزار تومان برسد «ساعت سین روز ر» دارد. این ساعت را از نظر فنی در کل کشور ۵ نفر بیشتر نباید بدانند. اینکه نمایندگان مجلس بگویند که باید از یک ماه قبل به ما بگویید که بنزین گران می شود یا خیر، درست نیست و نباید گفته شود.

* حتی برخی فضای رسانه‌ای از روز قبل اطلاع داشتند اما از اطلاع رسانی منع شده بودند.

باهنر: از نظر فنی «ساعت سین روز ر» نیاز نیست به همه و در جلسه هیئت دولت گفته شود. اگر یک جا این مسئله لو برود خطرات دیگری وجود دارد. ملت بشکه‌های بنزین جمع می کنند و صف می کشند، خطرات جانی و زیست محیطی دارد و طبیعی است که از نظر فنی باید ۵-۱۰ نفر از این ساعت خبر دار باشند که چه ساعتی است. حتی فروشندگان پمپ بنزین هم نباید بدانند که در چه ساعتی این کار انجام می‌شود. اما با این لحن درست نیست. در دولت قبل‌تر سه دفعه رئیس جمهور به صورت زنده و مستقیم با مردم صحبت کرد و منافع و مضار را گفت.

در زمانی که بنزین ۱۵۰۰ تومان بود، می گفتم که اگر کسی حاضر است بنزین خود را از پالایشگاه بگیرد، حواله می‌نویسم که بنزین را رایگان دریافت کند. یعنی قیمت حمل بنزین در سراسر کشور از ۱۵۰۰ تومان در لیتر بیشتر بود. یک لیوان آب که می خواهید بخرید، به قیمت بنزین است. اینکه می‌بایست اصلاح می‌شد، کسی در آن شک نداشت اما اقدامات پیشینی، در حین اجرا و پسینی دارد. در دولت فعلی این نگرانی وجود دارد که مسائل روزمره آقایان را از مسائل اصلاح ساختاری باز بدارد.

*مثالی در خصوص اقدامات زیربنایی بفرمایید.

باهنر: وزیر صمت در زمان وزیر شدن می‌گوید که ان‌شاءالله تولید خودرو را در سال به سه میلیون می‌رسانم و یک میلیون را صادر می‌کنم. صادر کردن یک میلیون خودرو بسیار زیربنا و اصلاح تکنولوژی و اصلاح فناوری می‌خواهد. با همین دلار ۲۸ هزار تومان و قیمت پراید ۱۴۰میلیون تومانی که به ۲۵ هزار دلار می رسد، با ۵ هزار دلار در دوبی خودروی خوب می دهند. بعد می خواهیم این ماشین را صادر کنیم و چقدر بفروشیم؟ می خواهیم پراید و پژو را صادر کنیم و بفروشیم؟ به کجا می‌خواهیم صادر کنیم؟ جاهایی که صادر می کنیم چقدر می فروشیم؟ در سوریه ماشین پراید را چند می فروشید؟

یا مثلا جریان آب زاینده‌رود که درگیر آن هستیم، حرف مردم هم حق است. اگر وزیر نیرو بگوید که تا دو ماه آینده مشکل حل می شود. آقای وزیر! شما فکر می کنید دولت‌های قبلی می توانستند ظرف دو ماه حل کنند و حل نکردند و گذاشتند که شما حل کنید؟ من فقط آب را بگویم. استان چهارمحال و بختیاری می‌گوید که آب در حوزه این استان پایین می ریزد و منشأ تمام این آب ها استان چهارمحال و بختیاری است. خوزستان می گوید تمام آب در کارون می آید و حق آبه کارون برای ماست. اصفهان می‌گوید آب زاینده رود از زمان مرحوم مجلسی، حق‌آبه اصفهانی‌ها مشخص بوده و گفتند این مقدار برای اصفهان است. اصفهان گفته چرا باید بخشی به یزد و بخشی به کرمان برای آب آشامیدنی برود. یعنی ۵ استان مدعی صد درصد آب زاینده رود هستند و این مسئله‌ای نیست که آقای وزیر تصمیم بگیرد که دو ماه دیگر آن را حل کند!

یا مثلا می گویند باید فلان کارخانه با ۷۰۰ نیروی بیکار شده راه بیفتد. می‌گوییم چگونه راه بیفتد؟ می گویند بانک به آنها ۵۰۰ میلیارد تومان وام بدهد تا بتوانند حقوق کارکنان خود را بدهند. شما می توانید سه ماه حقوق را با این وام بدهید، سه ماه بعد را چه می کنید؟ سه ماه سوم چه می کنید؟ مهم‌ترین جزء برای یک بنگاه و کارخانه، مشتری برای کالایش است. تا تولید و مشتری نباشد یک بنگاه سرپا نمی ماند.

در قدیم و در زمانی که فیلم های الکترونیکی نبود، در زمانی در دنیا دو بنگاه کداک و آکفا بود که فیلم تولید می‌کردند. الان کجا هستند؟ رفته اند و به جای آن اپل و غیره آمده است. اینکه نمی‌شود مثلا یک کارخانه خوشنام قدیمی، زمانی یخچال تولید می‌کرد و الان خوابیده و بنده دستور می دهم راه بیفتد. آن کارخانه باید مشتری داشته باشد، باید یخچالش به روز باشد و فناوری نو داشته باشد. کارخانه را با زور اسکناس و پول و وام نمی توان راه انداخت. کارخانه باید راه بیفتد و مشتری داشته باشد.

*در حوزه لوازم خانگی، تولیدات خوبی داریم که با برندهای دیگر رقابت می کند.

باهنر: الان کارخانه در ایران داریم که تولیدات خوبی برای لوازم خانگی می کند اما کارخانه ای قبلا هم خوشنام بوده است و از قدیم ۳۰ تا ۵۰ سال در ایران کار کرده است. اما الان نمی توانیم بگوییم که یک کارخانه با تکنولوژی از رده خارج شده باید با دستور راه بیفتد.

برخی کارخانه‌ها اگر توجیه اقتصادی ندارند، تعطیل شوند

نباید مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاری باز بدارد/ دولت مگاپروژه‌ها را کلید بزند

* چیزی که باعث این وضعیت شده این است که نگاه تحولی در کار وجود ندارد. چطور اینهمه کارخانه به روز لوازم خانگی داریم و این‌ها از کار افتاده است؟

باهنر: اولین اصل تجارت و بنگاه داری این است که مشتری داشته باشد. مشتری به دنبال رقابت می رود. تولید باید بتواند در قیمت، کیفیت و در سرعت تولید رقابت بکند. هر بنگاهی که بتواند در این موارد رقابت کند، برنده است. اگر کسی نتوانست بدود، نمی توان او را سوار موتورسیکلت کرد تا برنده شود. مسابقه دو است و باید بدود تا برنده شوند. اگر کسی نمی‌تواند در این مسابقه برنده شود، یا باید از مسابقه حذف شود یا باید تمرین، ورزش و نرمش کند تا بتواند در رقابت‌های بعدی شرکت کند. ممکن است ۱۰ هزار، ۱۵ هزار و ۲۰ هزار کارخانه نیمه تعطیل داشته باشیم. بعضی‌ها را می توان راه انداخت اما به این معنا نیست که می توان ۱۵ هزار کارخانه را راه انداخت و بالاخره یک سری از این کارخانه ها اگر واقعا توجیه اقتصادی نداشته باشند باید تعطیل شوند. اصلا دوران آن گذشته است و یا باید تکنولوژی آن اصلاح شود.

فرض کنید یکی از مقامات بگوید به استان‌های مرزی دستور داده ایم و ان شاءالله باید صادرات غیر نفتی را به ۵۰ میلیارد دلار برسانیم. با دستور که ۵۰ میلیارد دلار صادرات صورت نمی گیرد. این صادرات باید کیفیت و قیمت و رابطه اقتصادی داشته باشد. اگر یک سیم خاردار دور کشور ببندیم، اینکار را نمی‌توانیم انجام دهیم. یک دلار در سیستم بانکی نمی توانیم جابجا کنیم. اگر نتوانیم دلار جابجا کنیم، چه کار باید کنیم؟ ۵ هزار میلیارد دلار یک جا و ۳ هزار میلیارد دلار در جایی دیگر و ۲ هزار میلیارد دلار در جایی دیگر قفل می شود و بعد می گوییم چرا قیمت دلار اینقدر است. این مسائل باید مدیریت و اصلاح ساختار شود.

مثلا فرض کنید سواحل مکران؛ مقام معظم رهبری ۱۰-۱۲ سال است دستور داده اند که سواحل مکران باید احیاء و راه اندازی شود. برخی کشورها در دنیا صد کیلومتر ساحل به آبهای آزاد دنیا دارند و تمام اقتصاد کشورشان را با آن صد کیلومتر اداره می کنند. کشور ایران در جنوب دو هزار و ۵۰۰ کیلومتر ساحل به آبهای آزاد دنیا و خلیج فارس و دریای عمان دارد.

این نکته بسیار دقیقی است و حضرت آقا دستور دادند که این سواحل باید احیا شود. یکی از علت هایی که این سواحل احیا نمی شود این است که استاندار سیستان و بلوچستان می گوید من انجام می‌دهم، هرمزگان و مناطق آزاد هم می‌گویند که من باید انجام بدهم. نیروهای نظامی هم حتما می‌گویند کسی حق نزدیک شدن ندارد و من خودم باید آن را اصلاح کنم. معلوم نیست که صاحب و ولیّ این کار چه کسی است. دولت باید بنشیند، یک ساختار درست کند و یک اختیار متمرکز بدهد و فردی عادل، متدین و پاک دست و کاربلد بیاورد. نه اینکه این فرد فقط جوان و انقلابی است بلکه باید پاک دست، کاربلد و متدین و اختیار داشته باشد. اصل ۲۷ و ۱۳۷ قانون اساسی می گوید رئیس جمهور و دولت می توانند اختیارات خود را به فردی بدهند. فردی را بیاورند و اختیارات هم بدهند که قرار نباشد فردا هرکسی چیز دیگری بگوید.

سواحل مکران می تواند ۱۰ میلیون جمعیت را در خود جای بدهد

واقعاً از بن دندان معتقدم و اثبات می کنم که سواحل مکران می تواند ۱۰ میلیون جمعیت را در خود جای بدهد. ما می‌توانیم چند شهر ۷۰۰-۸۰۰ هزار و دو سه میلیون نفری در آنجا داشته باشیم. چند میلیون شغل می‌توان ایجاد کرد و چقدر می تواند برای کشور درآمد ایجاد کند. این کار باید کلید بخورد و راه بیفتد. بحث بنده این طور پروژه‌هاست. در یک کلام مگاپروژه‌ها.

مثال دیگر مصرف انرژی است؛ سالیانه ۱۵۰ میلیارد دلار در کشورمان به قیمت جهانی، انرژی مصرف می شود. این ۱۵۰ میلیارد دلار کاش تولید و رفاه می‌شد ولی محیط زیست را آلوده می کند و تصادف‌های جاده‌ای را زیاد می‌کند.

می توان با یک مدیریت درست و خردمندانه ظرف ۵ سال ۳۰ درصد مصرف انرژی را صرفه جویی کرد. در ازای ۱۵۰ هزار میلیارد دلار صد میلیارد دلار انرژی صرف کنیم و ۵۰ میلیارد دلار را ذخیره کنیم. یا سرمایه بیاوریم یا تکنولوژی بیاوریم یا چیزهای دیگر بیاوریم.

اما در مورد مدیریت مصرف انرژی نیازمند یک فکر متمرکز، خرد جمعی و یک اقدام طولانی مدت هستیم. بعضی هستند می‌گویند بنزین را لیتری ۲۰ هزار تومان کنید، مشکل حل می‌شود. بله؛ ما هم می‌دانیم ترکیه بنزین لیتری ۲۰ هزار تومان است اما ایران نباید بنزین لیتری ۲۰ هزار تومان باشد و حتماً مسیرها و راه‌های روشنی دارد که می‌توانیم این انرژی را صرفه‌جویی کنیم و استفاده بهینه از انرژی بکنیم.

دولت ۱۰مگاپروژه را کلید بزند

نباید مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاری باز بدارد/ دولت مگاپروژه‌ها را کلید بزند

این مسئله مصرف بهینه انرژی در کشور است و مگا پروژه می شود و ظرف ۷ تا ۱۰ سال پاسخگو است. از این مثال ها حداقل ۱۰ مورد را می توانیم بیاوریم. با آقای مخبر صحبت کردیم و به جناب آقای رئیسی پیغام دادیم که در ضمن اینکه به مسائل روزمره می رسند، یک سری کارگروه داشته باشند و ۱۰-۱۲ مگاپروژه را شروع کنند که در کشور بین جوانان بیکار، مهندسان و فارغ التحصیلان بیکار و کارآفرینانی که نمی‌دانند چه کنند یک امید زنده شود و همه احساس کنند که یک سری کار جدید انجام می‌شود.

جمع بندی این است که دولت سیزدهم باید نشان دهد که غیر از اداره روزمره کشور می خواهد چند کار هدف دار، نو و پر بهره انجام دهد. این حس باید در جامعه اتفاق بیفتد.

*در حال حاضر آن چیزی که جامعه می‌خواهد و بعضاً رسانه‌ها به آن می پردازند، مسائلی مثل قیمت دلار و مرغ و تورم و ... است. البته ریشه در مسائل ساختاری دارند ولی الان این را دولت چه کند؟ یعنی توازن را چطور برقرار کند که زیر بار فشار روانی تبدیل به یک دولت شکست خورده در کوتاه مدت نشود؟

باهنر: بعضی کارها ممکن نیست. زمانی کشور ما سالی ۵۰-۶۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت. الان این درآمد در حال حاضر روی ۴-۵ یا ۵-۶ میلیارد آمده است. یک کشور ۸۰ میلیونی نه بلکه یک خانه که حقوق آن خانه ۸ میلیون تومان داشته را در نظر بگیرید؛ به او بگویید که به شما دو میلیون حقوق می دهیم، همه خانه و زندگی اش به هم می ریزد. باید خانه و زندگی اش را بفروشد. باید بچه ها را از مدرسه بگیرد و به مدرسه دیگر بفرستد. نباید بچه ها را به دانشگاه بفرستد. به بچه ها بگوید امسال کفش نیست و....

همین که دلار ۵۰ هزار تومان نشد کار بزرگی است

این اتفاق افتاده و اصلاً بحث ندارم ما باید در مقابل تحریم مقاومت کنیم، اما این مقاومت‌ها خرج دارد. ممکن است بتوان قیمت دلار را با سرکوب کنترل کرد. ۵ میلیارد دلار به بازار بریزد و قیمت دلار را از ۲۸ هزار تومان به ۲۰ هزار تومان بیاورد اما ماندگار نیست. یک زمانی آقای همتی رئیس بانک مرکزی دولت سابق و کاندیدای ریاست جمهوری در یکی از بحث‌هایش گفت که با وضع موجود همین که ما اجازه ندادیم دلار به ۵۰ هزار تومان برسد باید به ما ای والله بگویید. من این حرف را علیرغم اینکه مردم نمی پسندند قبول دارم. همین که دلار ۵۰ هزار تومان نشد کار بزرگی است. در حالی که با درآمد ۸۰ میلیارد دلاری که ۵ میلیارد دلار می شود، چه اتفاقاتی می افتد؟

اگر بخواهیم قیمت‌ها کنترل شود و اشتغال راه بیفتد، باید یک کار بکنیم و آن هم این است که مصرف مساوی یا کمتر از تولید شود، در حالی که مصرف ما سه برابر تولیدمان است.

یا باید تولید را افزایش دهیم و یا مصرف را کم کنیم

* بنابراین باید تولید را افزایش دهیم

باهنر: یا باید تولید را افزایش دهیم و یا مصرف کاهش پیدا کند و در غیر این صورت نمی‌شود و راه حل ندارد. نمی توانیم بگوییم که ما مصرف می کنیم و تولید نمی کنیم و قیمت ها هم باید اصلاح شود. این ریاضی است و اقتصادی نیست. دو دو تا با زور ممکن است پنج یا شش شود اما هشت تا نمی شود.(باخنده)

بنابراین در رابطه با مسئله قیمت ها، یک سری کارهای موقت و مسکّن را ممکن است انجام داد اما اینها مشکل را حل نمی‌کند. مرغ گران می شود، مرغ در بازار بریزند و یا از خارج وارد کنند و یک مقدار قیمت پائین بیاید اما تا زمانی که تولیدمان به اندازه مصرفمان نشود و از مصرفمان سبقت نگیرد، داستان همین‌گونه است.

۵۰ درصد مشکلات کشور را بدون رفع تحریم می‌توان حل کرد

* در خصوص بحث واکسن در دولت قبل در چند ماه آخر شاهد بودیم که می گفتند به دلیل تصویب نشدن FATF و اعتماد نداشتن به ما و .... است، دیدیم که حل شد. بعضاً این نگاه در دولت وجود دارد که بسیاری از مشکلاتی که ما تصور می کنیم بسیار بزرگ هستند و قابل حل نیستند، به این شکل قابل حل است. نظر شما در این خصوص چیست؟

باهنر: در زمان دولت آقای احمدی نژاد و آقای روحانی گفتم. همین الان تحریم ها (با افراط و تفریط که بگوییم تحریم ها هیچ اثری ندارد، حرف درستی نیست). تحریم‌های خارج با اقتصاد داخل اگر بخواهیم سهم عادلانه به آن بدهیم، معتقدم ۵۰ درصد مشکلات کشور را حتی بدون رفع تحریم ها می توان حل کرد، اما صد درصد نمی شود و ۵۰ درصد باقی می ماند و ۵۰ درصد را می توان حل کرد. مثلاً سواحل مکران راه بیفتد. سواحل مکران مدیریت می خواهد، شهرسازی و... و تکنولوژی جدید و سرمایه می خواهد. صد میلیارد دلار باید خرج شود که در سال بعد صد میلیارد دلار سود بدهد.

اگر قرار باشد یک نفر را مسئول سواحل مکران کنیم اما بگوییم با خارج هیچ تفاهمی نمی توانیم بکنیم، سواحل مکران راه نمی‌افتد. باید به هر دو سهم عادلانه و عالمانه داد. تحریم‌ها حتماً مشکل ایجاد کرده و دشمن هم کینه‌توز است و مدرن کار می‌کند و نقطه‌زنی می‌کند. یعنی اگر یک بانک در هند در خارج از چارچوب پروتکل‌هایش به ایران پولی را منتقل کند، با نقطه می زنند و جریمه می‌کنند.

کشورهای بسیار دوست ما هم اینگونه است. کشور الف بگوید آن طرف صد واحد و این طرف ۵ واحد تجارت دارم. من نمی‌توانم صد واحد را فدای ۵ واحد کنم و برای اینکه صد واحد را نگه دارم، ۵ واحد را رها کنم. اگر توانستم زیرمیزی کمک می کنم اما اینکه رسماً سینه سپر کنند؛ اشتباه است (البته در دراز مدت ضرر می‌کنند).

اگر اروپا بخواهد اروپا شود باید روبروی آمریکا بایستد

کشورهای اروپایی درست است که اگر الان برخلاف تصمیمات امریکا عمل کنند باید یک سری هزینه کنند اما اگر اروپا بخواهد اروپا شود باید شروع کند. مشکل آنها این است. اگر قرار باشد اروپا در مقابل ایالات متحده، اروپا شود باید روبروی ایالات متحده بایستد. ایالات متحده رو به افول است و اروپا اگر بخواهد اروپا شود باید ایستادگی کند و از منافع اقتصادی صرف نظر کند تا آینده داشته باشد. این را متوجه نمی شوند و یا نمی فهمند یا منافع امشب را در نظر می گیرند یا بعضاً دچار مشکلاتی هستند که ما داریم. به جای اینکه به سراغ اصلاح ساختارها بروند، به دنبال امشبشان هستند. مشکل ما هم همین است. چون به دنبال منافع کوتاه مدت هستیم، ساختارها را اصلاح نمی کنیم. باید به دنبال اصلاح ساختار ها و اصلاح روابط بروند و بفهمند که اروپا می تواند به تنهایی اروپا باشد. کما اینکه چین ۴۰ سال است که اقتصاد خود را شروع کرده و دیری نمی پاید که از آمریکا از نظر اقتصادی هم جلو می زند. با قدرت جلو می رود اما همچنان محافظه کار است و خود را درگیر مستقیم با آمریکا نمی کند. ممکن است بر سر منافع خودش با آمریکا درگیر شود اما در مورد منافع ایران درگیر امریکا نمی شود.

* دیدارهای آقای رئیسی فضای خوبی را در کشور ایجاد کرده اما بعضاً محل بحث هم هست. انتظاراتی ایجاد می‌شود. در حال حاضر طبق آمار و نظرسنجی ها دیدگاه ها خوب است اما برای اینکه این امید حفظ شود که قطعاً سرمایه اجتماعی برای کشور است، دولت باید چه کند؟

باهنر: ارتباط مستقیم مسئولین با مردم بسیار مهم است، اما باید اعتدال وجود داشته باشد و با افراط و تفریط نمی‌توان کاری کرد. ارتباطات و رفت و آمدها خوب است. اینکه تمام ملت می دیدند که رئیس جمهور از اتاق و دفتر کار خود بیرون نمی‌آید، حوصله حرف زدن و بحث کردن ندارد، خیلی بد است. سرمایه اجتماعی ما همین ارتباطات است اما مشکلات را هم نباید ساده گرفت و آقای رئیسی در این زمینه واقعا خوب عمل کرده است.

اما اینکه هر جایی برویم بخواهیم با دستورات مشکلات استان، بیکاری و تورم و ... را حل کنیم نمی شود. در خصوص تورم شاید ۵۰ عامل وجود داشته باشد که تورم را ایجاد می کند و باید آن عوامل را حل کنیم. اگر وزیر اقتصاد بگوید که مشکل اقتصاد را ظرف ۳-۴ ماه آینده حل می کنم. باید از او سوال کرد چطور می‌توانی حل کنی؟ باید عوامل را خنثی کنی. یکی از اصلی ترین عوامل این است که باید مصرف مساوی یا کمتر از تولید باشد. امکان ندارد که مصرف سه برابر تولید باشد و بعد بگوییم تورم را کم کن. دانش آموز هم متوجه می شود که اگر ۵ مرغ روی میز است، اگر ۵ مشتری داشته باشد، قیمت آن تفاهمی است اما اگر ۱۰ مشتری داشته باشد، ۱۰ مشتری با هم رقابت می‌کنند و کسی که گران‌تر خرید می تواند مرغ را صاحب شود. در مزایده و مناقصه داستان همین است. اگر ۱۰ مرغ بود و ۵ مشتری، آن زمان صاحب مرغ ها باید التماس کند تا مشتری بیاید و ارزان‌تر بدهد. این یک مثال ساده است.

*اخیراً آقای رئیسی دیداری با اقتصاددانان داشتند و بحث هایی را مطرح کردند. در کنار حل فاصله رئیس جمهور با مردم و نخبگان که خلاء آن در ۸ سال گذشته احساس می شد، چطور برای خروجی دولت ارزیابی می کنید؟

باهنر: دولت چه رئیس جمهور و چه معاون اول و وزرا باید بخشی را برای ارتباط مستقیم با مردم داشته باشند، اما زمان و سرمایه در عالم خلقت محدود است و باید زمان را مدیریت کرد. اگر رئیس جمهور صد درصد زمان خود را در بین مردم بگذراند، ممکن است در کوتاه مدت مردم خوشحال شوند و بگویند که مردمی است، اما چه زمان می خواهد مشکلات را حل کند؟

جلسات همیشه مضر نیست و بسیاری از مواقع مفید است. زمانی رئیس جمهور سایتی را برای ارتباط با نخبگان ایجاد کرده بودند و گفتند که پیشنهاد بدهید. مقام معظم رهبری هم به این مضمون فرمودند در مسئله مشورت گرفتن کاری به خط و خطوط نداشته باشید. حتی مقام معظم رهبری چراغ سبز دادند که اگر کسی شما و انقلاب را قبول ندارد، اما حرف هایش را گوش کنید. از نخبگان می توان در جلسات مشورت بگیرید و می توانید نظر بگیرید.

مردم باید مزه اقدام دولت را حس کنند

مثال عامیانه این است که ارتباط رئیس جمهور با مردم مثل ویترین یک مغازه است. ویترین باید تمیز، خوش تیپ و کالاهای جذاب داشته باشد تا مردم جذب شوند. اما این ویترین چطور پر می شود؟ هزاران اتفاق باید پشت سر بیفتد تا ویترین تمیز چیده شود. اگر یک نفر فقط بخواهد ویترین را تمیز بچیند، کالایی نیست که در ویترین ریخته شود تا نمایش داده شود. چند روز مردم می بینند و بعد خسته می شوند و می روند. ارتباط رئیس جمهور و مسئولین با مردم شبیه این ویترین است اما باید هر روز نوآوری و کالای جذاب و حرف جدید و اقدام جدید باشد و این اقدامات باید به ذائقه مردم بنشیند و مردم باید مزه اقدام را حس کنند در غیر این صورت با حرف زدن این مسائل جمع و جور نمی شود.

*در خصوص ارز ۴۲۰۰ تومانی و اینکه آقای رئیسی اخیراً گفتند از بحث های زیربنایی است که مشکل ایجاد کرده است. به این مسئله اشاره کنید و نگاه خود را بگویید.

باهنر: کالاهایی که با ارز ۴۲۰۰ تومانی تهیه می شد و به دست مصرف کننده می رسید، (بعضی افراط می کنند و می گویند با قیمت ارز آزاد می رسید). واقعاً این گونه نیست اما ۴۲۰۰ تومانی هم نیست. یعنی اگر در کالاهای بدون ارز ۴۲۰۰ تومانی تورم ۸۰ درصدی ببینیم در کالاهای با ارز ۴۲۰۰ تومانی تورم ۳۰ درصدی می بینیم. در حالی که ۳۰ درصد هم نباید باشد.
اگر قرار باشد کالاها با ارز ۴۲۰۰ تومانی به دست مصرف کننده برسد باید تورمی نداشته باشد. بنابراین حتما اثر داشته است.

اصلاح ارز ترجیحی خردمندانه انجام شود

نباید مسائل روزمره دولت را از اصلاحات ساختاری باز بدارد/ دولت مگاپروژه‌ها را کلید بزند

این مسئله از کارهایی است که باید خردمندانه حل شود. اگر قرار است ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف شود، باید آن چنان تدارک شود که زندگی معیشتی کسانی که زندگی‌شان با کالاهایی با ارز ۴۲۰۰ تومانی است، کنترل شود. باید مشخص کنند که چطور پول نقد یا کوپن یا کالا برگ به آنها داده شود. اگر کار نسنجیده و اندازه گیری نشده از قبل را انجام دهند، داستان بنزین هزار و ۵۰۰ و سه هزار تومانی پیش می آید. این کار از جمله کارهایی است که معتقدم باید انجام شود، اما بسیار خردمندانه و با اقدامات پیشینی و همزمان و پسینی باشد تا ۴ طبقه دهک فرودست اقتصادی کشور از مسئله منحل شدن ارز ۴۲۰۰ تومانی زیان غیرقابل کنترل نبینند.

باید مدیریت شوند و حتماً راه حل دارد. بعضی اصرار دارند که باید ارز ۴۲۰۰ تومانی بماند، بخشی نشتی دارد که البته می‌توان کنترل کرد اما نمی توان که بر سر هر کالا یک نیروی انتظامی گذاشت. در مورد کولبران می گفتند نفت و بنزین چون ارزان است، قاچاق می شود. اگر کشتی قاچاق شد، حتماً باید یقه دولت را گرفت که چگونه قاچاقچیان با کشتی قاچاق می کنند اما اگر یک عده گالن ۲۰ لیتری روی دوش گذاشتند و ۲۰ کیلومتر رفتند، ممکن است در بین آنها دو میلیون آدم باشد و به این دو میلیون نفر نمی توانیم قاچاقچی بگوییم. از دولت هم نمی توانیم توقع داشته باشیم که تک تک آنها را دستگیر و مجازات کند. وقتی قیمت ها دو و سه قیمته بشود، رانت و سوء استفاده و نزول اتفاق می افتد.
منبع: فارس

۱۴۰۰/۹/۲۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...