تاریخ با تمامی تودرتو بودن و پنهانکاریهای خویش، هنوز نتوانسته است به بدیل یا شبیهی برای عشق متقابل ملت ایران و امام خمینی اشارت برد. این شیدایی پر قدرت و بی قرار، توانست موانع تاریخی بزرگی، چون سلطه ۲۵۰۰ ساله شاهان، استیلای دیرپا و همهجانبه بیگانگان و جنگ تحمیلی تمامی کانونهای قدر جهانی علیه ایران را از فراروی مردمان این دیار بردارد. او نهالی غرس کرد که رفته رفته به درختی تناور تبدیل شد، به گونهای که توطئههای نوبهای و یکی پس از دیگری بدخواهان، حتی نتوانست برگی از آن به زمین افکند! اگر روزی بر تاریکخانه توطئههای دشمن نور تابانده و گزارش اتاقهای فکر او نشر یابد، همگان تصدیق خواهند کرد که آنچه وی در طول این مدت به صحنه آورده، برای سقوط یک امپراتوری عظیم کافی بوده است! واپسین حربه در این میدان، اما جنگ شناختی است. این چشمبندی، تشخیص را از مخاطب میگیرد، او را در باب هویت و داشتههای خویش بی طرف میسازد و حتی ناخودآگاه به سربازی دشمن سوق میدهد! جالب اینجاست که در چند سال اخیر، بخشی از این ستیز هیبریدی، متوجه کارنامه و خصال امام خمینی بوده است. در این عرصه، اما بیشترین طمع بدخواهان به نوباوگانی است که فاقد تجربه زیست در دوران حیات امام یا حضور در فرایندهایی هستند که در حکم آن قلمداد میشود. گاه جنس و سطح تبلیغات، بس سخیف و حتی پای دروغ و اباطیل و اراجیف نیز بدان باز میشود! پرسش اینجاست که در تقابل با این رویکرد پرسخافت، اما مؤثر چه باید کرد؟
نخست باید به این مهم اشارت برد که هر نسل در نشو و نمای خویش بستری دارد و لاجرم یافتهها و دانستههایی که در خرد یا کلان خود میتواند با نسلهای پیشین متفاوت باشد. هم از این روی برای تاریخمندی آنان، باید روندهای گذشته برای ایشان بازروایی و به ویژه پاسخ پرسشها و دغدغههای این بخش از جامعه، از زبان چهرههای تاریخسازی، چون رهبر کبیر انقلاب اسلامی، به آنان ارائه گردد. نسل جوان بهرغم کژتابیهای احتمالی خویش، حقپذیر نیز است و اگر دچار انقطاع تاریخی نشود و برای مثال تجربه تاریخی گذشتگان در نیل به استقلال و آزادی را به درستی دریابد و صداقت و فداکاری آنان را به کف آوردن این موهبت وجدان نماید، بی درنگ به راه آنان خواهد رفت. با این همه، فرایند این بازروایی و بازنمایی، الزاماتی دارد که شناخت روحیات، زبان و علایق نسل جدید در
زمره آنهاست.
نورستگان اگر دریابند که دشمنان تاریخی این مرز و بوم، نه تنها در صدد تدارک زندگی انسانی و حتی حداقلی برای آنان نیستند، بل تمامی نزاع از همین سربند برخاسته که ملت این زیادهخواهان جنایتکار را از قلمرو زندگی خویش به بیرون رانده است، طریقه صواب را پیش روی خویش خواهند دید. در این فقره، نهادهای سیاستگذار فرهنگی، نقشی کم بدیل و سرنوشتساز بر عهده دارند و به غایت کارساز توانند بود. آنان وظیفه دارند که در فضای غبارآلود فتنهگری و بندبازی دشمن، خبث ذاتی معاندان مجهز و فرامرزی ایران را بنمایانند و هم از این روی سنجیده و بی آزمون و خطا، به این میدان گام نهند. با این همه ذهن و دل ما در این فقره، بیش و پیش از هر چیز متوجه وعده الهی است، که پیروزی را به مؤمنان اهل استقامت وعده کرده و وراثت زمین را به ایشان وانهاده است.
منبع: روزنامه جوان
مهر متقابل مردم و امام، پدیده بی بدیل تاریخ

محمدرضا كائینی
۱۴۰۲/۳/۱۳

