به گزارش نما کاظم انبارلوئی در روزنامه رسالت نوشت:اخيرا آقاي سيد محمد خاتمي رئيس مجمع روحانيون مبارز طي سخناني در جمع اعضاي سازمان جوانان مجمع نيروهاي خط امام (ره) مطالبي گفته كه در سايتهاي ضد انقلاب انعكاس داشته است.
بخشي از اصلاحطلبان در اثر غفلت يا جهل، مرتكب اعمالي شدند كه مردم در 9 دي 88 با برگزاري يك رفراندوم سراسري موضع خود را در برابر اين اعمال اعلام كردند. درك اين معنا كه اكنون آنها چه سير و سلوك سياسياي را در پيش گرفتهاند و به چه مسائلي فكر ميكنند مهم است.
بازخواني مطالب آقاي خاتمي به ما كمك ميكند حداقل بفهميم چه ميگويند و راه را از كجا اشتباه آمدهاند كه به اينجا رسيدهاند.
1- آقاي خاتمي در اين ديدار ميگويد:"آدم احساس ميكند كه كوه فاخري به نام ايران مانند يك كوه يخ در حال آب شدن است."
ايران اسلامي امروز يك كشور مقتدر و امن است. اين در حالي است كه منطقه و جهان بر حسب اخباري كه همه روزه ميشنويم دچار بحرانهاي عجيب سياسي و اقتصادي است.
امروز ملت ايران در مسير پيشرفت، ركوردهايي در همه قلمروها باقي گذاشته است كه يا بينظير و يا كمنظير است.
امروز كار بزرگ دانشمندان ايران در همه قلمروهاي علمي، ايران را در بين 10 كشور اول جهان قرار داده است.
حتي بدبينترين ناظران و مفسران سياسي جهان چنين داورياي ندارند كه اوضاع ايران مانند كوه فاخري است كه در حال آب شدن است، نميدانم آقاي خاتمي اطلاعات و اخبار خود را از كجا كسب ميكند كه به چنين تصويري سياه از اوضاع مملكت رسيده است.
همانهايي كه ذهن ايشان را با سياهنمايي سوزنباني ميكنند توفيق داشتند نام او را در فتنه سال 88 به عنوان سران يا بسترسازان فتنه ثبت كنند. در حالي كه كافي است او چشمهايش را باز كند و ببيند اين تصوير كه از ايران ميدهد يك تصوير واقعي نيست.
2- آقاي خاتمي گفته است: "اين غلط است كه رهبري ديني در نظام ما از امام گرفته تا رهبر كنوني قابل نقد نيستند." اين حرف درستي است. معلوم نيست چه كسي به اين بيان تفوه كرده كه امام يا رهبري قابل نقد نيستند اما سخن اين است كسي كه حرف نقد امام و رهبري را به ميان ميآورد قبول دارد كه خود او و دوستانش در مجمع روحانيون ممكن است قابل نقد باشند؟
اين همه نخبگان جامعه، رهبري انقلاب و از همه مهمتر مردم فداكار ايران مشفقانه به آقاي خاتمي و دوستانشان گفتند؛ آقا تكليف انتخابات در كف خيابان معلوم نميشود بايد نتايج را در صندوقهاي راي جستجو كرد. آقايان نپذيرفتند و دوستان خود را به خيابانها ريختند. منافقين، سلطنتطلبها ، بهائيها و كمونيستها هم با اين فراخوان همراهي كردند و وقايع تلخي را به وجود آوردند كه همه ميدانيم.
خون بيگناهان از جمله 22 شهيد مظلوم به زمين ريخته شد و آقايان نميخواهند پاسخگوي اين خونها باشند.
مردم به آقاي خاتمي و دوستانشان گفتند؛ آقا بياييد به قانون گردن بنهيد داوري شوراي نگهبان را بپذيريد، نپذيرفتند. در ادامه به آنها گفتند بياييد صندوقها را باز شماري كنيد، نپذيرفتند. گفتند حرمت نظام را پاس بداريد نپذيرفتند. رفتند به خيابانها و شعار دادند نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران. مردم سئوال كردند آقا اين چه ربطي به مخالفت با نتايج انتخابات دارد، باز هم نپذيرفتند.
گفتند مرغ يك پا دارد و اين حرفها به ما مربوط نيست و ما حاضر نيستيم به انتقادها گوش كنيم تا چه رسد به اينكه پاسخ دهيم!
حرف مردم اين است كه اگر شما امام و رهبري را قابل نقد ميدانيد يك مقدار هم خود را قابل نقد بدانيد و بياييد به انتقادات و اعتراضات نخبگان و مردم پاسخ دهيد.
3- آقاي خاتمي پس از بيان آن دو نكته ميگويد: "ما اصلاحطلبان بايد رويمان را به مردم بگردانيم نه به سوي حكومت! حكومت به ما پشت كرده ما هم با بزرگواري بايد اين پشت كردن آنها را تحمل كنيم."
هر كس كه يك جو انصاف داشته باشد ميتواند از آقاي خاتمي سئوال كند؛ آيا اين شما بوديد كه به نظام پشت كرديد يا نظام به شما پشت كرد؟
شما وقتي كه به دهها هزار برگزاركننده انتخابات كه از امينترين مردم بر سر صندوقها بودند تهمت تقلب و عدم رعايت امانت زديد و مردم را به شورش در خيابانها دعوت كرديد شما به نظام پشت كرديد يا نظام به شما!
شما كه درون نظام بوديد چرا با اعلام شورش خياباني از نظام خارج شديد. چه كسي به شما اين فرمان را داد كه پشت به نظام و مردم كنيد و همه ساز و كارهاي قانوني براي فيصله ادعاها را ناديده بگيريد. شما در دوران اصلاحات گفتيد بنده ماموريت دارم محاربان حكومت را مخالف و مخالفين حكومت را منتقد و منتقدين حكومت را موافق كنم. در دوران اصلاحات دو بار شيپور خروج از حاكميت و خروج بر حاكميت از سوي دوستانتان بلند شد اما شما در برابر اين پديده زشت نايستاديد و سكوت كرديد!
در فتنه 88 خودتان رفتيد در اردوگاه مخالفين حكومت قرار گرفتيد، مرتب عليه نظام بيانيه داديد و پشت به حكومت كرديد. حالا مدعي هستيد حكومت به شما پشت كرده است؟!
ميگوييد؛ اصلاحطلبان رو به مردم كنند و حرف بزنند. خوب اين مردمي كه در 9 دي جمع شدند و شما و دوستانتان را خطاب قرار دادند و در شبكههاي خبري داخل و خارج نيز انعكاس يافت- كه واقعا نظيري براي اين حضور (غير از حضور مردم در هنگام ورود امام به كشور و تشييع جنازه بنيانگذار جمهوري اسلامي) يافت نميشود- چه پاسخي به سئوالات و اعتراضات مردم داديد؟
يكي از حرفهاي مردم اين بود چرا به حكومت پشت كرديد. مگر نتيجه انتخابات بر فرض كه ادعاي شما درست باشد - كه نيست- اينقدر مهم است كه بزنيد زير همه تعهدات اخلاقي، سياسي و ميثاق خود با مردم و نظام!؟
اقتدار ملي را شكستيد و نظام را به براندازي تهديد كرديد. حالا كه مردم مثل كوه ايستادهاند و از نظام صيانت ميكنند آمدهايد و ميگوييد "كوه فاخري به نام ايران مانند يك كوه يخ در حال آب شدن است." اجازه ميخواهم يك حقيقت را به شما بگويم و اين حقيقت آن است كه اين كوه اعتبار و حيثيت سياسي شماست كه مثل كوه يخ در حال آب شدن است. اگر باور نداريد انتخابات مجلس نهم را نگاه كنيد. خواهيد فهميد مردم با احدي شوخي ندارند و هيچوقت معطل افراد و جريانها نميمانند و در پيمودن راه امام و رهبري معظم انقلاب ذرهاي ترديد نميكنند.
روزنامه رسالت
سردبير روزنامه رسالت خطاب خاتمي:
این كوه اعتبار و حیثیت سیاسی شماست كه مثل كوه یخ در حال آب شدن است
كاظم انبارلویی:اجازه میخواهم یك حقیقت را به شما بگویم و این حقیقت آن است كه این كوه اعتبار و حیثیت سیاسی شماست كه مثل كوه یخ در حال آب شدن است.
۱۳۹۱/۱۱/۶