نسخه چاپی

انقلابی كه نظریه ترمیدور را به چالش كشید

عکس خبري -انقلابي که از جنس رفاه و آسايش نبود

انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 كه از آن با عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم یاد می شود نظریه ترمیدور را با چالش مواجه كرد.

به گزارش نما به نقل از روزنامه شما، اعدام روبسپیر، انقلابی تندروی فرانسوی آخرین برگ از انقلاب فرانسه است، انقلابی که در اوج هیاهوی آزادی خواهی و مخالفت رعایا با سلطنت طلبان، فرزندان خودش را خورد.

ماکسیمیلیان روبسپیر به همراه دانتون تندروهایی بودند که با همراهی هم در سال 1792 نظام سلطنتی لوئی ها در فرانسه را برانداختند و پس از مدتی هم روبسپیر در انتخابات عمومی از دیگران پیش افتاد.

اعدام لوئی شانزدهم با گیوتین روحیه انقلابی گری وی را آرام نکرد و او بر اساس قانون 17 سپتامبر 1793 کسانی که وفاداری کامل خود را به اثبات نرسانده بودند مستحق مرگ دانست.

پس این بار گیوتینی که دست افزار لوئی برای سرکوب چندین هزار نفر از مردم بود به دست انقلابیون به خیابان های فرانسه بازگشت و حتی بسیاری از خود انقلابیون همچون دانتون را به کام مرگ کشاند.

موج آدم کشی ها موافقان روبسپیر را به مخالفانی منزجر و وحشت زده و فریاد آزادی خواهی را به انقلاب گیوتین مبدل ساخت.

بنابراین در بحبوحه جشن های انقلابی و ستایش نظم نوین فرانسوی، روبسپیر به مجلس فراخوانده شد، حضور وی در مجلس با لیست بلندبالائی از مخالفان وحشت را به جان مجلسیان انداخت. آنها که می ترسیدند در لیست اعدامی ها باشند شبانه علیه روبسپیر تجمع و رای به بازداشت او و یارانش دادند.

گیوتین ها که قرار بود سر مخالفین انقلاب را از تن جدا کند این بار در انتظار فرزند انقلاب بود، پس در غروب 28 ژوئیه 1794 برابر با روز نهم ماه ترمیدور همزمان با کودتای ناپلئون، سر روبسپیر با گیوتین از بدنش جدا شد.

از آن پس ترمیدور در ادبیات سیاسی انقلاب های جهانی، دوران دوری و بازگشت به دوران دیکتاتوری پیش از انقلاب تعریف شد. بر این اساس انقلاب ها در هر سطحی سه مرحله را پشت سر می گذارند، سرنگونگی رژیم حاکم و کسسب مسند حاکمیت توسط انقلابیون میانه رو، جایگزینی رادیکال ها به جای نیروهای میانه رو و در آخر نیز حذف رادیکال ها از عرصه قدرت و بازگشت به ارزشهای پیش از انقلاب.

یعنی همان چیزی که در انقلاب انگلستان هم با تشکیل گروه میانه روها متشکل از سلطنت طلبان، طرفداران کلیسای رسمی، حامیان دولت پیشین، هواداران پارلمان و کلیسای دولتی و دستگیری و اخراج شاه در 1646 به وقوع پیوست.

از آن زمان با اخراج 11 نفر از دولتمردان، ثروت محافظه کاران مصادره شد اما 2 سال بعد، اسکاتلندی ها شکست خوردند و حکومت مشترک المنافع را تشکیل دادند. اتفاقی که میانه روها را با شکست مواجه کرد و نزدیک به 8 سال بعد، کرامول با انحلال پارلمان، سلطنت استوارت ها را در سال 1660 احیا کرد.

در انقلاب روسیه نیز سرنوشتی مشابه را می توان یافت؛ خاندان رومانوف ها محافظه کاران رژیم پیشین انقلاب روسیه بودند، دولت موقت توسط کادت ها در مجلس مشورتی دوما با حضور سوسیالیستی به نام کرنسکی تشکیل شد.

اما دولت موقت تنها 2 ماه بر سر کار بود و کادت ها کرنسکی را به عنوان رئیس یک دولت سوسیالیست میانه رو باقی گذاشتند. سوسیالیست ها از سوی بلشویک ها به سازشکاری متهم شدند و لنین که پس از تبعید، تازه به کشور برگشته بود انقلاب پرولتاریا را برپا کرد.

هرچند در روسیه رژیم رومانوف ها هیچگاه دوباره قدرت را به دست نیاورد اما تشکیل نظام دیکتاتوری استالین، ترمیدور انقلاب پرولتاریا بود. ترمیدوری که از همان زمان زندگی لنین، با پدیداری سیاست اقتصادی نوین در سال 1921 آغاز شده بود.

شاید انقلاب در امریکا با بحران فرانسه، روسیه و انگلستان مواجه نبوده و به اصطلاح عصر وحشت و پاکدامنی را به صورت کامل تجربه نکرده است اما می توان نشانه ای ترمیدور را در آنجا نیز ملاحظه کرد.

اما انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 که از آن با عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم یاد می شود نظریه ترمیدور را با چالش مواجه کرد.

هرچند عده ای مطابق با تفکر برینتون – مبدع نظریه ترمیدور- استقرار دولت موقت در اوایل انقلاب اسلامی و روی کار آمدن شهید رجایی و آیت الله خامنه ای به عنوان روسای جمهوری حکومت نوپای انقلابی را مصداق 2 مرحله اول نظریه ترمیدور می دانند اما ادامه روند انقلاب و دفاع مسلم مردم کشور از آرمان های انقلاب مرحله سوم این نظریه را باطل کرد.

در حقیقت 8 سال جنگ تحمیلی در دهه 60 و وجود ولایت فقیه به عنوان راس بدنه حاکمیت در شرایطی که می رفت تا در دهه 70 شعارهای انقلابی روند بازگشت به دوران پیش از انقلاب را طی کنند فرض وقوع مرحله سوم ترمیدور را به امری محال مبدل ساخت.

در واقع انقلاب ایران ثابت کرد که ترمیدور تنها در جوامعی رخ می دهد که آرمانخواهان و آزادی طلبان به بهانه های ایدئولوژیک به دنبال رفاه و آسایش بیشتر بر می آیند.

شاید طلب رفاه و آسایش خاطر نسبت به نفوذ قدرت طلبان خواسته بی چون و چرای همه مردمی باشد که دست به انقلاب می زنند اما خواست اصلی مردم ایران از انقلاب برقراری حکومت اسلامی و برپایی عدالت همگانی بود.

هرچند مردم برای انقلاب فرض دستیابی به رفاه را نداشته باشند اما حکومت اسلامی موظف است پس از تشکیل به فکر تامین رفاه و بهبود وضعیت معیشتی مردم باشد، آنچه که در سایه توجه مسئولان به آرمان های اولیه از وقوع ترمیدور پس از انقلاب جلوگیری خواهد کرد.

۱۳۹۱/۱۱/۱۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...