تجملگرایی و توسعه روزافزون مصرفگرایی در بین اقشار خاص کار را به جایی رسانده است که رستورانها و سفرهخانههای سنتی منوی خود را با قیمتهای نجومی میبندند که در باور مشتریان قیمت بالا یعنی کیفیت بالا و پرستیژ. تفکری که نتیجه ترویج مصرفگرایی و نادیدهگرفتن اقتصاد مولد است؛ اقدامی که به لطف درآمدهای بیسابقه نفتی سالهای اخیر نمود بیشتری پیدا کرده است.
شما هم اگر فیش حقوقی چند 10میلیونی دارید و میخواهید ساعتی را در جمع تاجران غیرصنعتی و گاه نوکیسه سپری کنید، میتوانید سری به رستورانهای شمال شهر تهران بزنید. جایی که شما میتوانید انواع غذاهای فرنگی را تجربه کنید. باور کنید در کشوری که حداقل حقوق کارگران از 390 هزار تومان تجاوز نمیکند، جایی در خیابانهای جردن- ولیعصر پذیرایی از یک میهمان برای شما بیش از 500 هزار تومان هزینه در بر خواهد داشت.
البته اگر غذای ایرانی هم میل داشته باشید میتوانید یک پرس کباب بختیاری را به قیمت 140هزار تومان سفارش دهید. اگر میخواهید در تراس یکی از مراکز خرید واقع شده در خوشآبوهواترین نقطه تهران به تماشای هیاهوی بیصدای شهر بنشینید و غذای فرنگی مورد علاقه خود را میل کنید، سری هم به طبقه آخر یکی از مراکز خرید شمال شهر بزنید؛ جایی که شاید هزینه شام شما و همراهتان در خوشبینانهترین حالت به 200 هزار تومان برسد.
به سفرهخانههای سنتی هم که بروید، قیمتهایی مشابه را تجربه خواهید کرد. موزیک زنده و منوی متفاوت از جذابیتهای سفرهخانهها به شمار میرود که علاقهمندان بسیاری نیز دارد. باور کنید این روزها کمی استراحت و البته گپ زدن با دوستتان 800 هزار تومان هزینه دارد.
یك بشقاب غذای 400 هزار تومانی
روی دست هم زدن گروهی از شهروندان برای استفاده از رستورانهایی با منویهای چندصدهزار تومانی؛ اتفاقی كه زیر پوست این شهر اتفاق میافتد و در هیاهو و همهمه ماشینها گم میشود. در پایتخت دود و سیمان دیگر پرداخت ۴۰۰ هزار تومان برای یك پرس غذا یا چند صدمیلیونی برای كالاهای مصرفی و سرمایهای در كنار فروش سالانههزارو۳۶۰ كلیه چندان عجیب به نظر نمیرسد.
۱۳۹۱/۱۱/۲۳