در دوره ریاست جمهوری رجایی، بسیاری از مردم به اخلاق و منش ایشان تاسی میکردند. وقتی مسئولان به دنبال رفاه و آسایش و ثروت خود باشند و منافع خودشان را ارجح بدانند، طبیعی است که مردم هم همین روش را تکرار میکنند. اگر مردم صبح به صبح ببینید که گذشت و عفو در جامعه در جریان است، از مسئولان تاسی میکنند.
معلم اخلاق واژهای است که از ابتدای دولت نهم به ادبیات سیاسی کشورمان اضافه شد؛ تا پیش از این، معلمان اخلاق افراد شناختهشدهای بودند که یکی از ویژگیهای بارز آنها دوری از هیاهوهای رایج در میان سیاسیون ، اقتصاددانان و ... بود. در دولت نهم ابتدا مرتضی آقاتهرانی به دلیل نزدیکی به رئیسجمهور به جلسات هیات دولت دعوت شد تا برای وزرا و معاونان رئیسجمهور از لزوم اخلاقگرایی بگوید، کمی بعدتر آیت ا... حائری شیرازی هم معلم اخلاق کابینه شد اما با آغاز دولت دهم نقش این معلمهای اخلاق در پاستور کمرنگ شد تا اینکه مجلس نهم احساس کرد نیاز به حضور این افراد دارد بنابراین تصمیم براین شد تا این بار معلمان اخلاق به بهارستان دعوت شوند. موضوع اصلی البته حضور معلمان اخلاق در دولت و مجلس نیست که خود نیازمند مبحثی طولانی است. بحث اصلی این گزارش لزوم بازگشت اخلاق به جامعه در شرایطی است که بسیاری از بزرگان و میانهروها نسبت به رواج بیاخلاقی در کشور هشدار میدهند و اتفاقی که در روز 22 بهمن در قم رخ داد را مصداق ادعای خود بیان میکنند. در این رابطه مهدی کلهر که برادر مرحومش یعنی حاج مجتبی تهرانی از اساتید شناخته شده اخلاق در کشور بود، در گفتگو با روزنامه آرمان این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است؛
اهم اظهارات وی را در ادامه بخوانید؛
* ما به عنوان مسلمان شیعه، اولین مساله مورد نظرمان باید اخلاق باشد. بارها هم در روایات خواندیم و آموختیم که پیامبر اکرم برای بسط و گسترش اخلاق مبعوث شد و رسالت ایشان رساندن جامعه به مکارم اخلاقی تعریف شده بود. در همین رابطه باید اشاره داشت که اولین مساله برای همه علمای ما هم باید مساله اخلاق باشد و بقیه هم باید کمک کنند تا جامعه به اخلاق برسد چون جامعهای سعادتمند میشود که اخلاق الهی در آن متبلور باشد.
* ما یعنی اسلام و غرب در تعریف اخلاق تفاوتهایی با هم داریم . آنها اخلاق را وسیله و ابزار میدانند. بعد از رنسانس در غرب، حکومتهایی بر سر کار آمدند که الگو شدند و هنوز هم برای کشورهای غربی و شرقی الگو هستند، در این حکومتها اخلاق ابزار اداره حکومت است یعنی اینگونه فکر میکنند که با رعایت و ترویج اخلاق میتوانند با هزینه کمتری به اداره جامعه بپردازند مثلا میگویند نیاز به پلیس کاهش پیدا میکند و کمتر افراد زندانی میشوند؛ در دیدگاه آنها اخلاق وسیله است و اصلا اصالت ندارد اما اخلاق اسلامی تعریف دیگری دارد و اخلاق هدف غایی است. برای علمای اسلام، مساله اول اخلاق است و موضوع اولی که باید مبنا قرار گیرد همین است. اینطور نیست که اگر اخلاق باشد، خوب است و اگر نباشد، اهمیت ندارد. در اینجا ما میگوییم و اصرار داریم که همه چیز باید در خدمت اخلاق باشد نه اینکه اخلاق برای رسیدن به هدف به کار گرفته شود.
* مرحوم اخوی بر همین موضوع اصرار داشت و وظیفه بقیه علما هم همین است.
* من تاکید میکنم که اولین موضوعی که مدنظر مردم قرار میگیرد، رفتار عالم است. مردم نگاه میکنند که ببینند فردی که دارد آنها را به رعایت اخلاق هدایت میکند، چگونه عملی دارد. علما باید متخلق به اخلاق باشند. مثلا اگر یک نفر به وسیلهای احتیاج داشته باشد و یک نفر دیگر هم همان احتیاج را داشته باشد، زمانی که دیگری را بر خودش ترجیح دهد، زیباست. این چیزی که سوال کردید باید گفت همه علمای اسلامی و دینی همین اخلاق را دارند و درصدد ارتقای اخلاق عملی در خود و جامعه هستند البته در جایی موفق میشوند و در جایی نمیشوند. از طرفی هم باید بگویم که اخلاق را نمیشود دیکته کرد. اگر فردی ادعای اسوه اخلاق بودن داشته باشد اما به آنچه انتظار میرود عمل نکند مصداق عالم بی عمل و زنبور بی عسل است .
* مرحوم مدرس جملهای داشت که با موافقت حضرت امام روی اسکناس منتشر شد و آن جمله هم این که سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست. سیاستی که مدنظر شماست، سیاست ترجمه شده از غرب است که سیاست منهای اخلاق را ترویج میکند. یک سیاست دیگر هم داریم که پیامبر و علی (ع) آن را ترویج میکند. علی (ع) صریح سیاست معاویه را نقد میکند و اگر میخواست مکر کند بهترین مکار بود اما میدانید که چگونه عمل کرد. شما باید در سیاست اسلامی عملکرد افراد و بزرگانی مانند مدرس، نواب صفوی و شیخ فضلا... نوری را مدنظر داشته باشید . پس معلوم میشود این طور نیست که علما یا معلمان اخلاق با ورود به سیاست آلوده شوند. مگر خود امام (ره) بزرگترین عالم اخلاقی نبود؟ آیا ایشان از اخلاق دور شد؟ از نظر خیلیها بهترین درس اخلاق شیوه و سیره امام خمینی (ره) است. در زمان پذیرش قطعنامه 598 امام(ره) گفت که پذیرش آتش بس تاکتیک نیست اگر میپذیریم به معنای پذیرش در دوره موقت نیست که دوباره تلافی کنیم. حرکت علی(ع) در صفین هم همین گونه بود. سیاست جنساً متضاد و مخالف اخلاق نیست.
* توجه داشته باشید که مردم همیشه به روش بزرگان، حال چه این بزرگان خبره در مسایل دینی باشند یا آگاه به مسائل اقتصادی و سیاسی تاسی میکنند و از آنها الگو میگیرند. در خاطرم هست که در دوره ریاست جمهوری رجایی، بسیاری از مردم به اخلاق و منش ایشان تاسی میکردند. وقتی مسئولان به دنبال رفاه و آسایش و ثروت خود باشند و منافع خودشان را ارجح بدانند، طبیعی است که مردم هم همین روش را تکرار میکنند. اگر مردم صبح به صبح ببینید که گذشت و عفو در جامعه در جریان است، از مسئولان تاسی میکنند. اگر مردم ببینند کسانی هستند که ثروت دارند و این ثروت را با ندارها شریک میکنند، قطعا تاثیر میگیرند. البته این را هم باید مدنظر داشت که جامعه ما نسبت به جوامع دیگر وضعیت بهتری دارد اما بر حسب انتظار خودمان، شرایط خوبی نیست. حضور پرشکوه مردم در راهپیمایی 22 بهمن نشان داد که مردم بااخلاقی داریم. ما در اخلاق تفاوتهایی با مسیحیان داریم. آنها معتقد هستند که اگر خودمان کاری را انجام میدهیم ، نمیتوانیم فرد دیگری که همان کار را انجام میدهد را نهی از منکر کنیم یا امر به معروف کنیم اما اسلام میگوید که اینچنین نیست یعنی اگر کار زشتی را خودتان انجام دادید و یک نفر دیگر هم همان کار را کرد او را نهی از منکر و امر به معروف کنید. بسیاری از افراد از کارهای بد خود بخاطر اینگونه امر به معروفها و نهی از منکرها دور شدند . از طرفی هم باید همیشه به دنبال حق بود حال نباید مهم باشد که این حق را یک رقیب میگوید یا حتی دشمن به آن اذعان دارد.
* در پاسخ به این سوال که{با این همه تاکید شما بر همراه بودن دین و سیاست، چرا اخوی مرحوم جنابعالی یعنی حاج مجتبی تهرانی از سیاست به دور بودند؟}: این حرف را نزنید چون اصلا اینطور نیست. اخوی قبل و بعد از انقلاب تا اولین مجلس خبرگان رهبری حضور سیاسی داشتند و بعدش هم به نوعی دیگر فعالیت سیاسی میکردند. کسانی که این حرف را میزنند در اشتباه هستند. منزویها هستند که در کنج خانه مینشینند و اکنون هم این تفکر در برخی وجود دارد که میگویند سیاست نجس است و سیاست شیطان است و نباید داخل آن شد و حتی رای نمیدهند اما حاج مجتبی اصلا اینگونه نبود و در تمام انتخاباتها نام ایشان به عنوان عالمی که از مردم برای حضور در انتخابات دعوت میکردند وجود دارد؛ حالا او چطور میتوانسته منزوی و کنج نشین بوده باشد؟ این حرفها ظلم به حاج مجتبی است. بگذارید برایتان تعریف کنم چه شد؛ در مجلس خبرگان قانون اساسی کاندیدا شدند که نمیدانم به چه دلیل اخوان من (مجتبی و مرتضی) انصراف دادند. در انتخابات خبرگان اول رهبری بود که ایشان به من گفت روحانیت مبارز و جامعه مدرسین میخواهند که کاندیدا شوم . ایشان خدمت حضرت امام(ره) رفتند و گفتند اگر جامعتین تکلیف کنند کاندیدا شود، تکلیف چیست که ایشان فرمودند: «نه خیر؛ آنچه مهم است انجام دهید.» اخوی برگزاری کلاسها و تحقیقات را مهمتر تشخیص دادند که به معنای گریز از سیاست و جدایی از سیاست نبود. مرحوم حاج مجتبی با بسیاری از رجال سیاسی دوست و بسیاری از ائمه جمعه شاگرد ایشان بودند. افرادی که میخواهند حاج مجتبی را دور از سیاست معرفی کنند یا جاهل هستند یا مغرض.
* در خصوص اینکه می گویید شنیده میشود که حاج مجتبی زمان مرگ خودشان را میدانستند. بله؛ میدانست اما به هیچ وجه نگفت و من هم نپرسیدم. من دو هفته قبل از فوت ایشان به ملاقاتش رفتم. نکته بارز اینکه برادرم تا اواخر حیاتش، هوش خود را از دست نداد. من فکر میکنم کسانی که امروز مدعی میشوند حاج مجتبی از سیاست دوری میکرد، اهدافی را دنبال میکنند.
مهدی كلهر: مردم به اخلاق و منش رجایی تاسی میكردند
در دوره ریاست جمهوری رجایی، بسیاری از مردم به اخلاق و منش ایشان تاسی میكردند. وقتی مسئولان به دنبال رفاه و آسایش و ثروت خود باشند و منافع خودشان را ارجح بدانند، طبیعی است كه مردم هم همین روش را تكرار میكنند. اگر مردم صبح به صبح ببینید كه گذشت و عفو در جامعه در جریان است، از مسئولان تاسی میكنند.
۱۳۹۱/۱۱/۲۵