یک بار در پاکستان اول انقلاب یک نفر پرسید: ایران چند حافظ قرآن دارد، ما 500 هزار حافظ قرآن داریم، من مانده بودم چه بگویم، اگر راست میگفتم آبرویمان میرفت؛ دروغ بگویم گناه است، یک لحظه به ذهنم رسید، گفتم: ما در ایران محافظ قرآن تربیت میکنیم، بنده خدا گیج شده بود. پرسید محافظ قرآن چیست؟ حافظ قرآن جزءهایی از قرآن را حفظ میکند، اما محافظ قرآن میرود جبهه تکه تکه میشود، اما یک وجب از خاک ایران را به صدام نمیدهد، ممکن است او قرآن خواندن را بلد نباشد، این محافظ قرآن است که مهم است، او هم شروع به احسنت و تحسین کرد.