نسخه چاپی

صالحي:

كاندید نمی شوم

عکس خبري - کانديد نمي شوم

وزیر امور خارجه گفت: من بارها اعلام كردم كه در انتخابات ریاست جمهوری نامزد نمی‌شوم.

وزیر خارجه شصت‌وچهار ساله کشورمان که پیش از تصدی وزارت خارجه، رئیس سازمان انرژی اتمی بود، شیرین‌ترین واقعه در دوران وزارتش را آزادی ۴۸ هموطن ایرانی در سوریه می داند. این مهندس مکانیک در عین حال چهار سال معاونت دبیرکلی سازمان کنفرانس اسلامی را هم در کارنامه دارد.

بخشی از گفت وگوی وی با جام جم را در ادامه می خوانید:

* شما وزیر خارجه‌ای هستید که مورد وثوق دو شخصیت تقریبا متضاد یعنی آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد قرار گرفتید. چه خصلت‌هایی را دلیل این امر می‌دانید؟

من به عنوان یک تکنوکرات عقیده دارم که باید به بزرگان خودمان احترام بگذاریم. در این مورد حدیث داریم. اگر ما حرمت‌شکنی کنیم، دیگر حرمتی برای خودمان هم باقی نمی‌ماند.

اگر من حرمت پدرم را رعایت نکنم، چگونه انتظار دارم فرزندم حرمت مرا حفظ کند. بالاخره این عزیزانی که نام بردید روسای جمهور این مملکت هستند، ممکن است یک اختلاف‌نظری هم بوده باشد.

نظام ما یک نظام مقدس است و در بستر اخلاق قرار دارد من صراحت‌لهجه دارم حرف خودم را می‌زنم. من برای همه روسای جمهور قبلی احترام قائلم و معتقدم که آنها بزرگان ما بوده‌اند. ممکن است با آنها اختلاف فکری داشته باشم و این یک امر طبیعی است، شما با فرزندتان هم ممکن است اختلاف‌نظر داشته باشید، ولی من برای آنها احترام قائلم. از صفات بارز پروردگار ستارالعیوب‌بودن است.

در کل، من خدمت آقای خاتمی ارادت دارم. زمان ایشان نماینده جمهوری اسلامی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بودم و خیلی برای ایشان احترام قائل هستم و ایشان هم خیلی نسبت به من محبت داشتند و کمک می‌کردند. بنده وظیفه خودم می‌دانم که کمال احترام را برای ایشان قائل باشم و همواره به عنوان یک رئیس‌جمهور کشور ایشان را می‌شناسم که یک زمانی رئیس ما بودند.



* نظر شما در مورد برکناری آقای متکی از سمت وزیر خارجه چیست؟ و آیا تا به حال فکر کرده اید ممکن است به سرنوشت وی دچار شوید؟ آیا در ماموریت‌های خارجی دغدغه چنین موضوعی را دارید؟

برکناری وزیر یک امر معمولی، در کشورهاست. با وجود این، چون نظام ما نظامی اسلامی است ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد. من خیلی به این موضوع ورود نکردم و به نظر این اتفاق تلخی بود.

اما احتمال این‌که یک روز ما را نیز عزل و برکنار کنند وجود دارد. بالاخره وقتی شما وارد یک عرصه می‌شوید بروز چنین اتفاق‌هایی یک امر طبیعی است و ممکن است آدم کمی هم آزرده خاطر شود ولی نفس کار همین است. شما یک رئیس مافوق دارید که آن رئیس مافوق به هر دلیلی از شما می‌خواهد جایتان را عوض کنید و دیگر نمی‌توان روی حرف او حرف زد. این امور اموری طبیعی است.



من فکر نمی‌کنم هیچ یک از مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران نوعا کسانی باشند که اگر بخواهید آنها را جابه‌جا کنید ناراحت و آزرده خاطر شوند. اگر من را از سر کار بر کنار کنند به دانشگاه می‌روم. اگر چه در چند سال اخیر فرصت تدریس نداشته ام، اما حداقل از این ۳۵ سال بیست و اندی را تجربه تدریس داشتم و به معلمی بر می‌گردم. موضوع خیلی سخت و بدی نیست.

* شما زمانی به دلیل انتخاب آقای محمد شریف ملک‌زاده به‌سمت معاونت اداری و مالی وزارت خارجه تا آستانه استیضاح پیش رفتید. اگر چنانچه در حال حاضر آقای احمدی‌نژاد مجدد از شما بخواهد ایشان یا آقای مشایی را به‌عنوان قائم‌مقام خود انتخاب کنید، قبول می‌کنید؟ به نظر شما به استیضاحش می‌ارزد؟

من در زمان انتصاب آقای ملک‌زاده صحبت‌های خود را کردم و این موضوع در رسانه‌ها نیز منتشر شد.

اولا این را بگویم که هیچ معاونی را که من انتصاب کردم تحمیلی نبود. خودم معاون‌هایم را انتخاب کردم. این برخلاف چیزی است که گفته شد. خدا را شاهد می‌گیرم آقای رئیس‌جمهور هیچ چیزی را در وزارت خارجه بر من تحمیل نکرد؛ شاید من برخی خواسته‌هایم را بر ایشان تحمیل کردم، در حالی که ایشان درخواستی نداشتند.

شما بروید و از وزارت خارجه بپرسید. ما بهترین‌های وزارت خارجه را برای معاونت انتخاب کردیم و شما می‌بینید که شاید بهترین جمع معاونان در طول تاریخ در این دوره باشد. برجسته‌ترین و خوشنام‌ترین افراد در فهرست معاونان وزارت خارجه قرار دارند.



* تلخ‌ترین و شیرین‌ترین لحظه زندگی شما در کسوت وزیر خارجه چه بوده است؟

شیرین‌ترین را وقتی که آزادی ۴۸ زائر ایرانی در سوریه صورت گرفت، احساس کردم. کارهای خیلی بزرگ‌تر از این هم در وزارت خارجه صورت گرفته است، اما ما برای آزادی این ۴۸ نفر در کنار فعالیت‌های سیاسی و پیگیری‌های بی‌شمار به الطاف الهی نیز توسل جستیم.

در مورد تلخ‌ترین باید بگویم من چیز تلخی ندارم، با این وجود هر لحظه از کار، لحظه‌ای شیرین است؛ چرا که کار کردن برای مردم با نیت الهی خیلی زیباست.



* وزرای خارجه همواره به خوش لباسی معروف هستند و لباس وزیر خارجه پرستیژ خاص وی است، شما از کجا لباس می‌خرید؟ آیا بودجه خاصی برای لباس در اختیار شما گذاشته می‌شود؟

یک پیراهن فروش خوبی است که من پیراهن‌هایم را به او سفارش می‌دهم و او برایم می‌دوزد. بعضی وقت‌ها برایم سوغاتی می‌آورند که این لباسی هم که الان بر تن دارم یکی از بستگان همسرم برایم سوغات آورده است. تعدادی از کت و شلوارهایم را در ایران می‌دوزم و بعضی‌ها را هم در سفر خارج در صورت مناسب بودن خریداری می‌کنم.



* آیا برای یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری نامزد می‌شوید؟

نه. من بارها اعلام کردم که نامزد نمی‌شوم، نمی‌دانم چرا این مساله را این‌طور برداشت کرده‌اند.



* به چه کسی اولین لحظه سال تحویل زنگ می‌زنید و اولین کسی که به شما زنگ می‌زند کیست؟

مادرم اولین کسی است که بعد از تحویل سال به او زنگ می‌زنم. ما هشت فرزند بودیم و مادرم برای ما خیلی زحمت کشیده است و من همیشه به او می‌گویم که شما چطور متحمل این‌همه زحمت شدید.



* آیا شما هنوز از کسی عیدی می‌گیرید؟ اولین کسی که به او عیدی می‌دهید کیست؟

تا حالا رئیس‌جمهور خیلی به من عیدی داده‌اند و من از ایشان تشکر می‌کنم. عیدی هم می‌دهم. اصلا زیبایی عید نوروز به‌همان عیدی دادن‌ها و عیدی گرفتن هاست.


* شما سبک زندگی مردم دیگر کشورها را دیده‌اید. در مقایسه با آنها آیا تعطیلات نوروزی در ایران زیاد است؟

نه این‌طور نیست. شما به کریسمس غربی‌ها هم توجه کنید می‌بینید که تعطیلات آنها شاید بیشتر هم باشد.

* آیا در کارهای منزل به همسرتان کمک می‌کنید؟ مثلا آشپزی می‌کنید؟

خیلی کمک می‌کنم. ظرف می‌شویم، جارو می‌کنم و هر کمکی که از من بخواهد دریغ ندارم و لذت هم می‌برم، اما آشپزی نمی‌کنم و بلد نیستم. در نهایت همین که ایشان بگوید دست شما درد نکند، برای من کافی است.منبع: جام جم

۱۳۹۲/۱/۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...