نسخه چاپی

معلوم و مجهول انتخابات یازدهم

محمد ایمانی

هفتمين رئيس جمهور ايران 2 ماه ديگر با رأي ملت معلوم مي شود. اينكه كدام نامزد رئيس جمهور آينده خواهد بود، سؤال جذاب و مهمي است اما اين موضوع، تنها مجهول معادله انتخابات رياست جمهوري يازدهم نيست. اين معادله مجهول هاي ديگري نيز در كنار برخي ابعاد معلوم آن دارد. در واقع مجموعه اي از پرسش ها و پاسخ هاست كه مي تواند به اين معادله شكل و شمايل متفاوت ببخشد؛ از جمله اينكه چه كساني نامزد مي شوند؟ صلاحيت كدام آنها تاييد مي شود؟ چه كساني با هم رقابت مي كنند و كدام طيف ها به ائتلاف مي رسند؟ گفتمان و برنامه هريك از رقبا يا طيف هاي رقيب چه خواهد بود؟ اين رقابت مهم در متن كدام فضاي سياسي- بين المللي شكل مي گيرد؟ و انتخاب و انتخابات مطلوب كدام است؟
1- تعداد فزاينده نامزدها (بالغ بر 20 نفر) كه هريك پاسخي به سؤال هاي معطوف به انتخابات و دولت آينده مي دهند، هرچند به گرم شدن فضاي انتخابات كمك مي رساند اما اين دغدغه را نيز با خود دارد كه پاسخ هاي درست و معطوف به حكمت و مصلحت و عقلانيت در شلوغي تبليغات طرفين گم شود. به تعبير امير مومنان «اذا ازدحم الجواب خفي الصواب. آن هنگام كه ازدحام جواب ها پديد آيد، امر درست پوشيده و پنهان مي ماند» (حكمت 240 نهج البلاغه). با اين تلقي بايد گفت كه ضرورت دارد نامزدهاي داراي سلايق نزديك، حتي المقدور پاسخ ها را يك كاسه كنند و مانع از حيرت و سردرگمي شوند. در عين حال همين كثرت نامزدها موجب شده تا سياست بازان قائل به گروگانگيري انتخابات و ناز ورزي و طلبكاري به حاشيه بيفتند.
2- برخي طيف هاي داراي كارنامه آلوده به جفا و خيانت چنين القا مي كنند كه امكان حضور آنها در انتخابات، شرط لازم براي تحقق حماسه سياسي است. دو طيف فتنه و انحراف با همين تلقي بود كه كوشيدند انتخابات نهمين دوره مجلس در اسفندماه 1390 را به ركود بكشانند اما شركت 65 درصدي مردم يكي از بالاترين ركوردهاي مشاركت در تاريخ 9 دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي را رقم زد و اين در حالي است كه ميزان مشاركت مردم در انتخابات رياست جمهوري هر مقطع زماني، معمولا بالاتر از انتخابات مجلس است. از سوي ديگر كارنامه دو طيف فتنه و انحراف در 4-3 سال گذشته نشان مي دهد كه اتفاقا عملكرد آنها در تناقض با حماسه سياسي ملت ايران براي هم آوردي جهادي در مقابل فشار و هجمه دشمن است. فتنه انگيزي فتنه گران در سال 88 و رفتارهاي خيانت بار حلقه انحرافي حاكي از آن است كه اين دو طيف نقش اول را در ملكوك كردن حماسه 40 ميليوني انتخابات 4 سال پيش داشته اند و بنابراين شرط الزامي خلق حماسه در انتخابات 24 خرداد 1392، پالايش فضا از تمام فتنه گران و منحرفان فارغ از تابلوهاي فريبنده آنهاست.
در واقع انتخابات، جشن بزرگ و مبارك ملي است و طيف هايي كه پيش از اين نشان داده اند مستعد تبديل اين دستاورد بزرگ انقلاب اسلامي به چالش امنيتي هستند، حق حضور در اين عرصه را ندارند. اين يكي از معلوم هاي معادله انتخابات است. همه سليقه ها مجازند بلكه مسئوليت دارند به رونق اين حركت ملي مدد رسانند اما آنها كه ضد كاركرد انتخابات و مباني قانوني قبل و بعد از آن عمل كرده اند، كمترين اهليت حضور در اين صحنه را ندارند. با همين منطق روشن است كه مقتداي انقلاب فرمودند «در انتخابات همه سليقه ها و جريان هاي معتقد به جمهوري اسلامي شركت كنند. اين هم حق همه است، هم وظيفه همه است» و در عين حال تذكر دادند «در مسئله انتخابات و غيرانتخابات، همه بايد تسليم رأي قانون باشند» و «بايد در انتخابات، افرادي حضور يابند كه داراي صلاحيت ها و حد و اندازه هاي لازم براي مسئوليت رياست جمهوري باشند. اعضاي شوراي نگهبان بايد همان گونه كه تا به حال براساس قانون عمل كرده اند، در انتخابات رياست جمهوري نيز در چارچوب قانون عمل كنند و در نهايت هر فردي كه براساس ضوابط قانوني از اين صافي عبور كرد، مي تواند وارد انتخابات شود».
3- اخلال در انتخابات و ممانعت از برگزاري يا كم رونق كردن آن، توقع راهبردي دشمن است. ثبات و اقتدار و پويايي و سرزندگي امروز ايران، خار چشم دشمن است. آنها از اين ثبات و اقتدار ايران از جمله پاي ميز مذاكرات ضربه خورده اند و اكنون نيز مترصد اخلال در اين سرمايه مهم ملت ايران هستند. اما اين آرزوي دشمن و برخي حلقه هاي قانون شكن و زياده خواه داخلي مجال بروز ندارد. يكي از بدترين شرايط كشور در سال 82 و در آستانه انتخابات مجلس بود. آن هنگام آمريكا و ناتو تازه افغانستان و عراق را در شرق و غرب ايران اشغال كرده و ايران را تهديد مي كردند. تندروهاي مجلس ششم مدتي پس از انتشار نامه موسوم به جام زهر و ضمن هماهنگي با اروپا و آمريكا كه انتخابات مجلس را مشروع نمي دانستند، دست به تحصن و استعفا زده بودند. در كنار آنها شماري از وزيران و استانداران دولت اصلاحات، تهديد به استعفا كردند و سرانجام رؤساي وقت مجلس و دولت در نامه اي خطاب به رهبر معظم انقلاب مدعي شدند كه با اين وضعيت امكان برگزاري انتخابات مجلس وجود ندارد.
در همان فضاي سخت و بي سابقه داخلي- خارجي بود كه مقتداي حكيم انقلاب اعلام كردند اجازه نمي دهند انتخابات حتي براي يك روز به تاخير بيفتد. آن روز بر روي عفونت گردن كلفتي سياسي و خودكامگي براي هميشه داغ نهاده شد. شرايط امروز انسجام و اقتدار حاكميت جمهوري اصلا قابل قياس با 10 سال پيش نيست و از اين حيث وسوسه به معارضه با انتخابات، در حكم خودزني سياسي خواهد بود. امروز بدنه دولت مانند مجلس پاي جمهوري اسلامي ايستاده است و حلقه هاي كم مايه اي مانند حلقه انحرافي كم مقدارتر از آن هستند كه حتي بتوانند از روي دست بازي فتنه گران بازي مشابهي ترتيب دهند. راه شامورتي بازي هايي مثل استعفا و گروگانگيري حق مردم (انتخابات) كلاً مسدود است، همچنان كه راه شامورتي بازي هايي نظير فتنه و بلواي سال 88 -به بركت حماسه نهم دي- بسته است.
4- نامزدها و گروه هاي حامي آنان نوعاً مي گويند از سر احساس تكليف و دلسوزي براي كشور و ملت به صحنه انتخابات مي آيند. صدق و كذب اين ادعا را چگونه مي توان بدست آورد؟ يك شاخص اين است كه بايد از اين طيف ها پرسيده شود چه قدر حاضريد در تراز كار همدلانه جمعي و تيمي- مبتني بر اصول كلان انقلاب و نظام اسلامي- وارد عرصه شويد و چه قدر آماده گذشت و ايثار هستيد؟ آيا اين تكليف صرفا در شخص شما و نامزد پيشنهادي تان متعين است يا اين كه احساس تكليف مهمتر، با ياري رساندن به اتحاد و الفت براي پيشبرد اهداف ملي و برداشتن موانع پيشرفت مصداق پيدا مي كند؟ اين مسئله درباره جبهه اصولگرايي پراهميت تر از ساير جريان هاي سياسي است. البته تجميع و ائتلاف نامزدها كه در حد خود امر دشواري است، بسيط ترين كارها در اين زمينه ارزيابي مي شود. موضوع مهمتر تجميع قلب ها و برنامه ها و فراهم كردن يك تيم همدل براي تشكيل دولت مطلوب و كارآمد در تراز دهه چهارم انقلاب و اقتضاي موقعيت چشمگير جمهوري اسلامي در فضاي بين المللي است. به يك معنا صرف فزوني نامزدها و گروه ها در ائتلاف كفايت نمي كند، اگر كه دل ها براي حركت جهادي مجتمع نباشد. به تعبير امير مومنان «لاغناء في كثره عددكم مع قلّه اجتماع قلوبكم».
5- رئيس جمهور قرار نيست يك سوپرمن يا فوق ستاره همه كاره و همه فن حريف و معجزه گر باشد. البته هرچه شرايط قانوني و اسلامي و انقلابي در نامزد برگزيده بيشتر باشد، مطلوب تر است اما توقع از نامزد و رئيس جمهور را بايد اصلاح كرد. رئيس جمهور در قانون اساسي بايد رجل سياسي و مذهبي مدير و مدبر باشد. با عنايت به تجارب 43 سال گذشته، رئيس جمهور به عنوان نفر دوم كشور ضمن آن كه بايد وفادارترين افراد به قانون اساسي و ولايت فقيه باشد، ضمنا بايد بتواند به مثابه يك مدير و مربي خوب، تيمي جامع و مانع از ظرفيت هاي انقلاب تشكيل دهد كه در آن تيم هر عضو براساس احساس مسئوليت جمعي و در چهارچوب برنامه هاي كلان كشور عمل مي كند. خودكامگي رئيس دولت نسبت به اعضاي كابينه يا آلت دستي وي در قبال گروه هاي حامي چنان كه در سه دوره سياسي گذشته بعضا شاهد بوده ايم، كشور را از منطق پيشرفت و عدالت دور مي سازد. معناي ديگر اين سخن آن است كه رئيس جمهور نه الزاما مهندس عمران و سردار سازندگي است، نه متولي تك تك دستگاه ها و نه نظريه پرداز و سياستگذار كلان كشور. او به مثابه يك مربي خوب بايد بتواند ياران هماهنگي را از ظرفيت هاي بزرگ ملي گرد آورد و به آنها شأنيت كارشناسي بدهد و مافوق همه آنها بر روند كلي حركت دولت نظارت كند.
از اين نظر مي توان از نگاه هاي فانتزي و قهرمان سالارانه و سوپرمني به نامزدها تنازل كرد و اصل همت را معطوف به همان كار تيمي و جمعي معطوف به گفتمان و برنامه كرد. نامزد مطلوب تر آن كسي است كه ضمن دافعه هاي اصولي قدرتمند، بيشتر اهل تعامل و تدبير جمعي باشد و در رأس كار بودن وي باعث الفت و انسجام مضاعف در حاكميت و عقبه اجتماعي اصولگرايان شود. آنچه در كنار اين امر، ضرورت دارد و به نظر مي رسد تا حدودي مغفول واقع شده، اولويت گفتمان بر اشخاص است. حتي اگر بهترين افراد نامزد شوند اما گفتمان اصولگرايي و ابهامات، سؤالات و شبهات عارض شده خوب تبيين نگردد، از وسعت موج اجتماعي كاسته خواهد شد. بدنه اجتماعي و نخبگان جبهه اصولگرا از همين حالا بايد براي حركت تبييني كلان- صرف نظر از كيستي نامزد مطلوب كه در جاي خود مهم است- بسيج شوند. اين امر، لازمه پيروزي اصولگرايان است و اقتضاي آن، تلقي جهادي نسبت به پيچ مهم تاريخ مي باشد؛ اگر نه به سنت تاريخ مي توان در نبرد پيروز، از تنگه غنيمت شبيخون خورد.
6- فضاي انتخابات از دو سو و توسط دو طيف به ظاهر مخالف در معرض هجوم نگرش هاي سياسي- اقتصادي عوام فريبانه (پوپوليستي) قرار دارد. دو طيف فتنه و انحراف مانند دو چرخ دنده معكوس در تعامل با يكديگر حركت مي كنند. آنها مشتركا كاستي هاي موجود را كه محصول بدعملي ساليان مديريت هريك از آنهاست پاي نظام و اصول انقلاب مي نويسند و متقابلا در باغ سبز نشان مي دهند و سراب را ترسيم مي كنند. از وعده پرداخت هاي نقدي تا ادعاي اين كه اگر ما سر كار آمده و با غرب كنار بياييم مملكت را گلستان مي كنيم و...همگي از يك آبشخور عوام فريبانه مشترك سرچشمه مي گيرد و جملگي سبد تهي دشمن را پر مي كند. واقعيت اين است كه اگر كشور امروز در كنار پيروزي و پيشرفت هاي خيره كننده، با چالش هايي مواجه است، اين چالش ها از يك سو محصول عافيت گزيني و غنيمت طلبي همين جريان هاي آفت زده و از طرف ديگر هزينه استقلال و عزت ملت ايران در برابر دشمنان تاريخي خود است. تنها كليد حقيقي موفقيت در اين ميدان، رويكرد ايثارگرانه جهادي است كه ضمن آن متوليان امر در برابر دشمن خم به ابرو نمي آورند و خطرپذيري را براي پيشرفت به جان مي خرند. لازمه چنين مجاهدتي البته ايثارگري و ترجيح مصالح ملي و آرمان هاي بزرگ بر روحيه غنيمت خواهي و «براي خودخواهي» است. اين روحيه مرتجعانه به وفور در طيف هاي مختلف فتنه و انحراف قابل مشاهده است. با اين وصف هر طيفي كه به جاي روحيه ايثار، منش استئثار و خودخواهي و خودكامگي را در كارنامه خويش به ثبت رسانده، فاقد كمترين صلاحيت براي حضور در ميدان انتخابات است.

* منبع: كيهان

۱۳۹۲/۱/۲۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...