پایگاه اینترنتی آنتیوار 22 آوریل 2013 (2 اردیبهشت) در مقالهای به راهبردهای نظامی رژیم صهیونیستی در قبال برنامه هستهای ایران پرداخت و نوشت: برای کسانی که از نزدیک تحولات سیاسی در خاورمیانه را رصد میکنند، مشخص شده که سیاست اسرائیل[رژیم صهیونیستی] به طور مداوم به سوی جنگطلبی پیش میرود. جریان چپ و چپ میانه که حزب کارگر نماینده آن است، به حاشیه کشیده شده و به طور نسبی عناصر نسبتاً میانهرو حزب قدیمی لیکود، آن را ترک کردهاند؛ بنابراین سیاست اسرائیل اکنون تحت تسلط گروهها و شخصیتهای افراطی است؛ از جمله بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بهعنوان عنصر جنگطلب در نظام سیاسی اسرائیل و حامیان همفکر نتانیاهو که همچنان با بقایای لیکود هستند. حزب «اسرائیل بیتنو» و گروههای مذهبی بهشدت ناسیونالیست نیز جزو این جریان افراطی بهشمار میروند. چنین محیطی به افرادی مانند «اویگدور لیبرمن» وزیر خارجه سابق اسرائیل که حزب اسرائیل بیتنو را تأسیس کرد، اجازه قدرتیابی در اسرائیل داده است.
در ادامه مقاله آمده است: حتی شکست انتخاباتی نتانیاهو در ماه ژانویه نیز نشاندهنده فاصلهگیری با سیاستهای افراطی و جنگطلبی در اسرائیل نبود. بلکه در عمل، گردش از چپ به سوی راست افراطی بود. ویژگی ثابت سیاستهای اسرائیل این است که بیشتر آن بر افسانهها مبتنی است. فهرست چنین افسانههایی بسیار طولانی است؛ برای نمونه، هر کس با اشغالگری اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی مخالفت کند، با روند صلح مخالفت کرده است. این روند افسانهای، مزایای ملموسی برای فلسطینیها در پی نداشته و نتوانسته رؤیای آنها در تشکیل کشور مستقل فلسطینی را محقق کند. هر کس که معتقد نیست ایران و برنامه هستهای آن، تهدیدی وجودی برای اسرائیل است، حامی و تأمینکننده منافع جمهوری اسلامی به شمار میرود. هرچند بسیاری از مقامات امنیتی بلندپایه اسرائیل با وجود چنین تهدیدی مخالفت کردهاند، اما یکی از بزرگترین افسانهها این است که شیمون پرز، رئیسجمهور اسرائیل، فردی میانهرو و مرد صلح و جنگگریز است. زیرا وی در سال 1994 جایزه صلح نوبل را بهدست آورد؛ اما به یاد آورید که حتی یک جنایتکار جنگی مانند هنری کیسینجر نیز چنین جایزهای گرفت.
در پایان مقاله آمده است: سیاستهای اسرائیل در قبال ایران چهره واقعی و تفاوت پرز و نتانیاهو را نشان میدهد. در ظاهر پرز مخالف و نتانیاهو موافق جنگ با ایران هستند؛ اما واقعیت این است که هر دو از چنین جنگی حمایت میکنند. اسرائیل به رهبری نتانیاهو، جنگی پنهان را علیه ایران به راه انداخته است. نتانیاهو یک دهه پیش نیز علیه عراق فضایی مشابه فضای کنونی علیه ایران به راه انداخت. مقایسه آنچه وی در سال 2002 در مورد عراق میگفت و آنچه در مورد ایران ادعا میکند، نشاندهنده این تشابههاست. در عمل نیز مشخص شد آنچه در مورد عراق گفته شده، دروغ است. این موضوع نشان میدهد تبلیغات نتانیاهو علیه ایران نیز بیپایه و اساس است. نتانیاهو در سخنرانی 11 سپتامبر 2012 در سازمان ملل گفت: جهان به اسرائیل میگوید منتظر بمان، همچنان زمان باقی است و من میگویم انتظار برای چه؟ انتظار تا چه هنگام؟... واقعیت این است که هر روز که میگذرد، ایران به تسلیحات هستهای نزدیک و نزدیکتر میشود. 5 مارس 2012 نیز گفت: ایرانی مجهز به تسلیحات هستهای خطری جدی علیه کشورم و علیه صلح و امنیت جهانی است. 12 سپتامبر 2002 نیز در مورد عراق گفته بود: امروز آمریکا باید رژیم عراق را نابود کند، زیرا صدام مجهز به تسلیحات هستهای، امنیت تمام جهان را به خطر میاندازد. در عین حال، شیمون پرز در حالی علیه روابط ایران و حزبالله و دخالت ایران در امور داخلی لبنان سخن میگوید که اسرائیل روابط نزدیکی با سازمان مجاهدین خلق برقرار کرده است. این گروه اقدامات تروریستی متعددی در ایران صورت داده و تا چند ماه اخیر، نام آن در فهرست تروریسم وزارت خارجه آمریکا قرار داشت.
ایران و راهبردهای نظامی رژیم صهیونیستی
شكست انتخاباتی نتانیاهو در ماه ژانویه نیز نشاندهنده فاصلهگیری با سیاستهای افراطی و جنگطلبی در اسرائیل نبود. بلكه در عمل، گردش از چپ به سوی راست افراطی بود.
۱۳۹۲/۲/۳