انجمن دانش آموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گزارشی اقدام به سنجش و تحلیل پرظرفیتترین نامزدهای احتمالی انتخابات در کسب «آرای منفی» کرده است.
به گزارش تسنیم، مشروح این گزارش به شرح ذیل است:
اهمیت آرای منفی نامزدها
بر اساس پیمایشهای صورت گرفته در طول چند ماه گذشته، اگر چه پیشبینی دقیق رفتار نهایی در انتخابات یعنی انتخابات رئیسجمهور در فضای کنونی و با توجه به کثرت و تعدد نامزدها کار تقریباً ناممکنی است اما میتوان به برخی از «مبناییترین» رفتارهای انتخاباتی مردم اشاره کرد.
یکی از این اصول مبنایی توجه به «آرای منفی» نامزدهای احتمالی انتخابات است. بر این اساس نامزدهایی که دارای بیشترین آرای منفی قابل توجهی هستند، نمیتوانند قطبهای انتخاباتی را به نفع خود شکل دهند و حتی ممکن است حضورشان منجر به تقویت قطب های مقابل شود.
صدرنشینان آرای منفی
در بین نامزدهای احتمالی انتخابات آقایان هاشمی و مشایی دارای بیشترین ظرفیت منفی حضور در انتخابات هستند. به طوری که وقتی از پاسخگویان پرسیده میشود در انتخابات آینده قطعاً به چه کسی رأی خواهید داد در حدود 20 تا 25 درصد –در نظرسنجیهای مختلف- پاسخگویان ترجیح میدهند در انتخابات به آقایان مشایی و هاشمی رأی ندهند. در ادامه بیشترین آرای منفی نیز خاتمی (18درصد)، رضایی (13درصد) و لاریجانی (11درصد) قرار دارند. «کمترین» آرای منفی نیز به زاکانی،حدادعادل،جلیلی، لنکرانی، عارف و ابوترابی (بین 1تا 3 درصد) اختصاص دارد.
تحلیل آرای منفی هاشمی
نکته قابل توجه در این پیمایشها آن است که ظرفیت منفی آقای هاشمی رفسنجانی در طول نظرسنجیهای انتخاباتی یکسال گذشته تقریبا تثبیت شده است و رشد قابل توجهی نداشته است. علت آن را نیز باید در تثبیت جایگاه شخصیتی هاشمی در جامعه ایران دانست. به گونهای که وی طرفداران و مخالفان تثبیت شدهای دارد و امکان تغییرات قابل توجه در دو طیف طرفداران و منتقدان وی وجود ندارد.
این واقعیت باعث شده است وی در نظرسنجیهای انتخاباتی معمولاً رتبه دوم یا سوم را داشته باشد و برخی سیاسیون با مشاهده این نتایج به اشتباه در تحلیل مواجه شوند. چرا که حداکثر آرای هاشمی در نظرسنجی ها 15 درصد است که حکایت از پایگاه اجتماعی تثبیت شده 15 درصدی وی دارد که چندان قابل افزایش نیست.
این مساله از آنجا اهمیت مییابد که برخی تحلیلگران معتقدند هاشمی با ورود در انتخابات به دلیل اثبات ادعاهایش درباره دولت کنونی میتواند چهره قابل توجهی یابد و بعنوان کسی که در انتخاباتهای قبلی مورد تخریب واقع شده (به تصور اطرافیان وی) با بهرهای از مظلومیت میتواند مورد اقبال عمومی واقع شود. اما بر خلاف این تصور، هاشمی بدلیل سابقه تاریخی طولانی که در صحنه سیاسی کشور داشته و همچنین شکستهای انتخاباتی وی در 16 سال گذشته به هیچ وجه قابلیت این بازسازی شخصیتی را ندارد.
تحلیل آرای منفی مشایی
در مقابل ظرفیتهای منفی رأی آقای مشایی در طول چند ماه گذشته افزایش یافته و حتی در برخی پیمایشها به 30 درصد نیز نزدیک شده است. در تحلیل چرایی افزایش ظرفیتهای منفی آقای مشایی میتوان به علل متعددی از جمله بهرهمندی شخصیتی وی از ظرفیتهای «ابهام آفرینی» اشاره کرد. به گونهای که بر اساس روانشناسی شخصیتی، ابعاد این ابهامآفرینی را میتوان به ابهام در «ظاهر»، ابهام در «گفتار» و ابهام در «عمل» خلاصه کرد. این مولفههای اساسی در ابهام آفرینی، باعث شده است حتی طیفهای قابل توجهی از طرفداران دولت نیز جمعبندی نهایی در خصوص شخصیت وی نداشته باشند.
ظرفیت استثنایی مشایی در کسب آرای منفی
اما یکی دیگر از مولفههای قابل توجه در خصوص آرای منفی آقای مشایی را توان در صدرنشینی وی در کسب «چند بار آرای منفی» اشاره کرد. بدین معنا که وقتی چهار بار از پاسخگویان پیمایشها پرسیده میشود در اولویت اول تا چهارم قطعاً به چه کسی رأی نمیدهند، ظرفیت منفی وی در مجموع به 58 درصد افزایش مییابد.
بر این اساس پیشبینی میشود در صورت حضور ایشان به عنوان نامزد نهایی دولت در انتخابات نیز علیرغم تصوراتی که از سوی هواداران ایشان مبنی بر اقبال عمومی طیفهای مختلف توده مردم وجود دارد، با اقبال قابل توجهی روبرو نخواهد شد و ظرفیتهای اساسی پایگاه رأی دولت را با کاهش جدی مواجه خواهد کرد. نتایج نظرسنجیهای معتبر نیز حاکی از آن است که آرای وی بین 3 تا 7 درصد در نظرسنجیهای مختلف در نوسان است.