نسخه چاپی

واقعیت‌های زندگی رفسنجانی به روایت رئیس ستاد انتخاباتی‌اش در ۸۴

رئیس «ستاد حمایت مردمی از سردار كبیر ایران در انتخابات ۸۴» با طرح مسائلی كه آنها را واقعیت‌های زندگی هاشمی عنوان كرد، معتقد است كه او دیگر نه توان اداره امور اجرایی را دارد و نه ظرفیت مهره‌سازی برای این كار.

به گزارش نما، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس 79 ساله مجمع تشخیص مصلحت نظام، این روزها با کلید خوردن انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بار دیگر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است.

او که پس از جنگ دو دوره سکاندار مدیریت اجرایی کشور بود، در سال 84 پس از 8 سال بار دیگر وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شد و با آنکه کار خود را به خوردن «داروی تلخ» تشبیه کرده بود، با محمود احمدی‌نژاد رقابت کرد.

شکست در انتخابات نهم اولین تجربه هاشمی رفسنجانی نبود؛ چرا که او در زمان حاکمیت اصلاح‌طلبان نیز، از پایتخت داوطلب نمایندگی مجلس ششم شد ولی پس از آنکه آرای لازم را کسب نکرد و بعد از بازنگری آرای برخی صندوق ها جایگاه سی‌ام را به خود اختصاص داد، از رفتن به خانه ملت انصراف داد.

این روزها، بار دیگر اطرافیان «آیت‌الله» او را به ورود به عرصه انتخابات یازدهم دعوت می‌کنند و او مردّد بین آمدن و نیامدن ترجیح می‌دهد با ادبیاتی سخن گوید که هم دوستانش را راضی نگه‌ دارد و هم بگوید که با توجه به شرایط، دیگر تمایلی به این «داروی تلخ» ندارد.

محمدمهدی امامی ناصری مدیرمسئول روزنامه «فرهنگ آشتی» که بعدها نام آن به «مغرب» تغییر یافت، از حامیان رسانه‌ای رئیس دولت سازندگی بود که سال گذشته همزمان با بازداشت و اجرای حکم محکومیت فرزندان هاشمی 120 روز بازداشت شد.

نحوه برخورد هاشمی با فرزندانش (رفتن به اوین برای ملاقات با فائزه و حضور در بیمارستان برای دیدن مهدی) و بی توجهی به یک یار دیرین موجب دلخوری امامی ناصری و سبب شد تا او رفسنجانی را تهدید به افشاگری کند.

امامی ناصری در گفت‌وگویی تفصیلی با فارس که در آخرین روزهای سال 91 انجام شد، درباره واقعیت‌های زندگی هاشمی حرف زد و البته با اعلام مخالفت با حضور مجدد او در عرصه قدرت، از انتخابات یازدهم و رئیس جمهور ایده‌آلش و همچنین کاندیدای دولتی ها نیز سخن گفت:

* ریاست دوباره هاشمی اصلاً خوشایند نیست

این فعال سیاسی و مطبوعاتی سخنانش را با این جمله آغاز کرد که «برخی دنبال کاندیداتوری هاشمی هستند و بعید هم نیست شرایطی پیش آید که آقای هاشمی در آخرین لحظات مانند سال 84 تصمیم به ورود به عرصه انتخابات بگیرد اما رئیس جمهور شدن او در این شرایط اصلاً خوشایند نیست».

من سال 84 گفتم که آقای هاشمی از تیزهوش ترین افراد سیاسی در کشور است و همین الآن هم به این اعتقاد دارم که هاشمی به لحاظ فردی از استوانه‌های نظام است ولی همان زمان هم می گفتم که تخریب هاشمی به مراتب بهتر از انحصار اوست و حتی کیهان حرف مرا در سر تیتر خود منتشر کرده بود.

لذا اینکه می گویم آمدن آقای هاشمی در این شرایط بد است، بر اساس شناختی است که از او دارم...

* با هاشمی از 78 ارتباط داشتم

* این شناخت شما از کجا به دست آمده است؟ از چه زمانی و چگونه با آقای هاشمی رفسنجانی آشنا شدید؟

امامی ناصری: من از سال 78 که سرپرست فدراسیون ورزش های همگانی بودم، با آقای هاشمی ارتباط داشتم. به نظر من باید بین هاشمی رفسنجانی به عنوان یک فرد و هاشمی رفسنجانی به عنوان کسی که برخی افراد خاص او را احاطه کرده‌اند، تفکیک قائل شویم. این را هم بگویم که با وجود همکاری و حمایت‌های بی دریغ از آقای هاشمی در طول سال های گذشته، هیچ انتفاعی از جانب وی نصیب من نشده و حتی از اینکه در طول 120 روز بازداشتم که مصادف با بازداشت مهدی هاشمی بود و آقای هاشمی سراغی از من و خانواده‌ام نگرفت در حالی که بنده به مراتب بیشتر از مهدی به او خدمت کرده‌ام، به شدت گله‌مندم.

* روحیه احساسی هاشمی زبانزد همه است

اینکه روحیه احساسی آقای هاشمی زبانزد همه است و در ایام بازداشت مهدی ریسک می کند و به ملاقات او در بیمارستان می رود و در گذشته هم بارها پیگیر مشکلات دیگران بود و حتی به افرادی چون رجبی که در دفتر مهدی کار می کرد و یا حمزه کرمی کمک کرد اما این کم‌لطفی که در دوره بازداشت و بیماری‌ام احوالی از خانواده‌ام نپرسید، برای من توجیه‌پذیر نیست؛ گر چه حساب آقای هاشمی از فائزه هاشمی که از سوی دستگاه قضایی محکوم شده یا مهدی که اتهاماتی به او وارد شده، جداست و هاشمی با آنکه فردی محبوب نیست اما شخصیتی مقبول است.

* هاشمی مقبولیت دارد؛ نه محبوبیت

بیشتر کسانی که در انتخابات 84 به آقای هاشمی رأی دادند به مقبولیت او رأی دادند نه محبوبیت او و این هم به خاطر تناقض رفتاری اوست. اگر چه آقای هاشمی از اوایل دولت اصلاحات کاملاً در معرض نقد اصلاح‌طلبان و حتی مورد هجمه و تخریب آنها بود که البته برخی مسائل مطرح شده نیز درست بود اما یکی از بزرگ‌ترین معایب آقای هاشمی اینست که تحمل نقد ندارد و به عکس از تعریف‌کردن خوشش می آید.

این برای یک مدیر بد است که نتواند با منتقدان خود کار کند در حالی که الآن آقای احمدی نژاد نسبت به منتقدانش برخورد بهتری دارد که البته بیشتر برای جذب آنهاست ولی آقای خاتمی از او هم پیشتازتر بود و حتی اگر منتقد را جذب نمی کرد، می گفت باید دشمن را به مخالف و مخالف را به موافق تبدیل کنیم و با همین رویکرد کسانی بودند که در حوزه‌هایی منتقد او بودند اما با دولت اصلاحات همکاری می کردند.

* ایجاد خفقان در دوران حاکمیت هاشمی

در حالی که در دوران ریاست جمهوری هاشمی همه ارکان حاکمیت همراه او بود که بعضاً اقتضای شرایط بعد از جنگ و دوران سازندگی بود اما هاشمی به شکل غیر قابل توجیهی در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی خفقان کامل ایجاد کرده بود و اصلاً تحمل انتقاد را نداشت.

وزیر ارشاد اول دولت سازندگی آقای میرسلیم بود که فردی بسیار صادق و انقلابی و مورد وثوق بود ولی اصلاً کاریزمای وزیر فرهنگی را نداشت و تدارکاتچی هاشمی در حوزه فرهنگ و رسانه بود؛ نه یک فرد استراتژیست در این حوزه. آمدن آقایان لاریجانی و خاتمی به عنوان وزرای ارشاد نشان می داد که آقای هاشمی در حوزه فرهنگی و رسانه‌ای دارای استراتژی مدونی نبود و فقط می خواست از چهره‌های فرهنگی استفاده کند و به همین دلیل هم مورد انتقاد شدید لیدرهای جریانی بود که بعدها به عنوان اصلاحات در فضای سیاسی کشور مطرح شد. از این رو در دوره آقای هاشمی یک روزنامه منتقد هم تحمل نمی شد و حجم صدور نشریات سیاسی و روزنامه در دولت سازندگی قابل مقایسه با دولت‌های بعدی نیست.

* هاشمی دولت را با انتقادات فراوان تحویل خاتمی داد

در آن مقطع مردم در انتخابات 76 رأی به فضای باز سیاسی و اجتماعی دادند و آقای هاشمی دولت را با انتقادات فراوان تحویل خاتمی داد؛ ما در این شرایط احساس کردیم می توانیم از تجربیات و رهنمودهای هاشمی بهره ببریم و با تغییر گفتمان دولت دوم خاتمی که الآن هم دولت احمدی نژاد همان شرایط را پیدا کرده، دولت اصلاحات به دولت سازندگی نزدیک شد.

* آلرژی رئیس مجمع به رئیس جمهور

ضعف بزرگ دیگر آقای هاشمی اینست که نسبت به احمدی نژاد آلرژی دارد و این هم به نظرم خوب نیست که اشخاص نسبت به کسانی که با آنها همسو نیستند، حساسیت داشته باشند. از نظر من انسان همواره باید واقع‌نگر باشد؛ رئیس جمهور به هر حال رئیس جمهور است و همان‌طور که آقای هاشمی بر اساس قانون رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است، آقای احمدی‌ نژاد به موجب همان قانون رئیس جمهور است.

سال 88 بعد از پیام رهبری درباره انتخابات اولین نفر از جبهه مخالف دولت بودم که به آقای احمدی نژاد تبریک گفتم و سال 84 نیز با وجود آنکه نسبت به نتیجه انتخابات تحلیل داشتم، به احترام رأی ملت به منتخب ملت تبریک گفتم.

* آراء به احمدی‌نژاد به خاطر نفی هاشمی بود

* تحلیل شما از انتخابات 84 چه بود؟

امامی ناصری: سال 84 معتقد بودم مردم به احمدی نژاد آری نگفتند بلکه به گذشته‌ای که آن را میراث آقای هاشمی می دانستند، نه گفتند و به نظرم هر کسی با توجه به بالابودن ضریب تخریب هاشمی با او در مرحله دوم رقابت می کرد، حتی اگر کروبی بود رأی می آورد.

* ضعف مشترک هاشمی و احمدی‌نژاد

* جنابعالی گفتید که برخی اشخاص نسبت به برخی افراد خاص حساسیت دارند؛ می‌ توانید نمونه‌ای در این زمینه ذکر کنید؟

امامی ناصری: یک نمونه بحث دانشگاه آزاد بود. آقای جاسبی مدیر خوبی بود اما خیلی جاها هاشمی را سپر خودش قرار داد و هاشمی به شدت از او حمایت می کرد در حالی که میزان حمایت از افراد باید مبتنی بر تقوا باشد؛ همان‌طور که احمدی نژاد در دفاع از اطرافیانش افراط و تفریط می کند، هاشمی هم این ضعف را دارد.

* علت تأخیر هاشمی در عزل جاسبی

یک‌بار آقای هاشمی به من گفت اگر احمدی نژاد [در ورامین] آن حرف‌ها را درباره تغییر ریاست دانشگاه آزاد نمی کرد، من خودم جاسبی را زودتر عوض می کردم و این برخورد خوبی نیست که فردی مثل هاشمی به خاطر لجاجت یا حساسیت و از روی حب و بغض تصمیم‌گیری کند و در نهایت هم دیدید که دانشگاه آزاد به انفعال افتاد.

البته اگر بخواهم منصفانه هاشمی را نقد کنم باید بگویم که یکی از نکات مثبت او این است که در مسائل حاکمیتی نگاه منصفانه دارد. یادم هست وقتی طرح هدفمندی یارانه‌ها در دولت آقای احمدی نژاد کلید خورد، یکی از اعضای دولت سازندگی در جلسه‌ای نسبت به این موضوع انتقاد کرد که آقای هاشمی با تشر به او گفت «هدفمندی یارانه‌ها که آرزوی ما بود که اکنون اجرایی شده است» و با صحبت‌های غیر منصفانه آن شخص برخورد کرد.

* تغییر رفتار مبهم؛ انفعالی یا اعتقادی

* آقای ناصری! شما آقای هاشمی را فردی تیزهوش خوانده بودید و الآن هم او را در مسائل کلان منصف می دانید. پس دلیل شما برای زیان‌بار بودن نامزدی او در انتخابات چیست؟

امامی ناصری: یکی از مهم‌ترین مسائل درباره اقای هاشمی این است که او باید تکلیفش را با گذشته روشن کند و بگوید که امروز از روی انفعال اصلاح‌طلب شده یا واقعاً از روی اعتقاد و ندامت از عملکرد گذشته خود وارد این مسیر شده است؟

* مسائلی که هاشمی باید روشن کند

من شخصاً با مواضع سیاسی آقای هاشمی موافقم اما هاشمی باید توضیح دهد چرا در دوران سازندگی توسعه سیاسی و اجتماعی نداشتیم و وزارت اطلاعات او به‌طور کامل بر اموری که در صلاحیت آن مجموعه نبود، سیطره داشت؟ هاشمی باید در خصوص اتفاقاتی که در دولت او رخ داد و موجب نهادینه‌شدن انسداد سیاسی و فرهنگی شد، پاسخگوی افکار عمومی باشد.

* پیوند هاشمی و احمدی‌نژاد خطرناک است

البته آقای احمدی‌نژاد هم که خیلی اصلاح‌طلب‌تر از اصلاح‌طلبان تابلودار شده، همینطور است و باید به افکار عمومی پاسخ دهد چرا دولت دوم او تغییر رویکرد داده است؟ آقای احمدی نژاد به جز درباره هیئت نظارت بر اجرای قانون اساسی که تلویحاً انحلال آن را اشتباه دانست و آن را احیا کرد، درباره سایر مواردی که مطرح می کند، توضیحی نمی‌دهد.

امروز بین احمدی‌نژاد و هاشمی که با همدیگر در مجامع حضور پیدا نمی‌کردند و حتی رئیس جمهور به خاطر هاشمی به مجمع نمی‌رفت، در سایه رسیدن به اهداف و نگرش مشترک یا چراغ سبزی که به هم نشان داده‌اند، یک همگرایی ایجاد شده که برای نظام خطرناک است و هیچ‌یک از دو طرف هم درباره تغییر و تشابه مواضع‌شان صریحاً حرف نمی زنند و سکوت آنها نوعی عوام‌فریبی است که هاشمی پیشتر از احمدی‌نژاد به خاطر آن انتقاد می‌کرد.

نکته مهم دیگر این است که آقای هاشمی باید روشن کند که قرار است با چه دولتی دوباره سکان‌دار مدیریت اجرایی کشور شود؟ البته منظورم شعارهایی چون دولت وحدت ملی یا دولت ائتلافی یا بحث انسجام ملی نیست بلکه دقیقاً منظورم تیم همکاران اوست.

* دولت وحدت ملی کارآمدی ندارد

همین بحث دولت وحدت ملی اگر به معنای شرکت سهامی باشد که به نظرم اصلاً پاسخگو نیست و اگر بحث تفاهم و همدلی است که بدون تفاهم با بخش های تأثیر گذار حوزه سیاست نمی شود دولت تفاهم ایجاد کرد و بعید می دانم با وجود برخی اطرافیان آقای هاشمی که دچار تقابل هایی با حاکمیت بوده‌اند، تفاهم حاصل شود.

* حرف عجیب آقای تئوریسین!

بحث دیگر اینست که آیا اصلاح‌طلبان روی هاشمی اجماع خواهند کرد؟ من می گویم نه! یعنی اینکه افرادی مثل حجاریان یا منتجب‌نیا بگویند اگر هاشمی بیاید حاضریم برای او پادویی کنیم، برای ما باورپذیر نیست و نشان می‌دهد که آنها هم نسبت به مسائل دچار نوعی انفعال و پارادوکس هستند. به عبارت شفاف‌تر، اینکه یک عنصر تئوریک با آن رویکرد و نگاه بخواهد از این هاشمی دفاع کند، نشانگر آنست که دنبال انتقام از مجموعه حاکمیت است و هاشمی را بهترین گزینه برای رسیدن به هدف می‌بیند و این به معنی انداختن پوست موز زیر پای هاشمی با سراب پهن کردن فرش قرمز است.

* اجماع اصلاح‌طلبان بر هاشمی منتفی است

لذا از نظر من اجماع اصلاح‌طلبان روی هاشمی منتفی است و خاتمی هم در شأن خود نمی داند که اصلاح‌طلبان را به اجماع در دفاع از هاشمی سوق دهد که در سال 76 بر خلاف برخی تحلیل ها، زمینه‌ساز دولت او نبوده و حتی دل در گرو رقیب او یعنی آقای ناطق نوری داشت.

* واقعیت‌های جسمی آقای هاشمی

مسأله دیگری که باید در نظر داشت اینست که وضعیت جسمی هاشمی اجازه نمی دهد رئیس جمهور شود چون او با حداقل ها از نظر فیزیکی کار می کند و آقای محسن رضایی مجمع تشخیص مصلحت نظام را ادامه می کند. بالاخره آقای هاشمی دیگر هاشمی 68 و 76 نیست و دست‌های او می لرزد و ظهرها نیاز دارد استراحت کند؛ اینها واقعیت‌های جسمی آقای هاشمی است که نمی توانیم آنها را نادیده بگیریم.

لذا هاشمی نه توان جسمی ریاست جمهوری را دارد و نه اقتدار گذشته را و دچار پارادوکس رفتاری و گفتاری شدیدی با خودش شده و اگر تکلیفش را با افکار عمومی و جریانات سیاسی روشن نکند، تخریب چی‌های دولت به خوبی می‌توانند او را بزنند.

* دولت احمدی‌نژاد واقعاً دولت کار بود

* یعنی به نظر شما توان جسمی اینقدر اهمیت دارد که حالا به دلیل نیاز فرد به استراحت ظهر و یا ارتعاش عصبی و لرزش دست از مسئولیت اجرایی بازماند؟

امامی ناصری: قطعاً یکی از نقاط مثبت احمدی‌نژاد اینست که دولت او واقعاً دولت کار بود و بین مردم رفت. سفرهای استانی احمدی‌نژاد حقیقتاً از برکات جمهوری اسلامی است ولی عملکرد و خروجی این سفرها مورد انتقاد است؛ احمدی‌نژاد نباید سطح توقع مردم را بالا می‌برد بلکه باید بر فرآیند مدیریت اجرایی در سطح کشور نظارت میدانی می‌ کرد.

* مردم چه رئیس جمهوری می خواهند؟

الآن توقع مردم از دولت بالا رفته و دیگر اینطور نیست که بعد از ناهار حالا بخواهی استراحت هم بکنی بلکه شرایط به گونه‌ای شده که باید غذا را لقمه کنی و در ماشین بخوری! احمدی‌نژاد دولت پرکار و مردمی دارد ولی انچه مورد انتقاد است، اینست که دولت او غیر کارشناسی است و به همین دلیل از این همه تلاش و دوندگی آن نتیجه مطلوب را به دست نمی‌ آورد ولی هاشمی اساساً در آستانه 80 سالگی نمی‌ تواند مانند او باشد و این برای او مشکل آفرین خواهد بود؛ لذا معتقدم هاشمی به جای اصرار به کاندیداتوری و اندیشیدن به ریاست جمهوری به عنوان مرجع سیاسی عمل کند، عقلانی‌‌تر است.

* دوران اداره تحکم‌آمیز کشور از پایتخت به‌سر آمده است

* ولی برخی معتقدند الزامی نیست رئیس جمهور هر هفته در شهرها و روستاهای مختلف یک استان حضور یابد بلکه به جای حضور فیزیکی می ‌‌تواند با اعمال مدیریت عقلانی و کارشناسی امور را سامان دهد...

امامی ناصری: بله؛ این حرف درست است که رئیس‌ جمهور می‌ تواند با دیپلماسی قوی امور اجرایی را سامان دهد مثل علی لاریجانی که در زمان مدیریتش در صدا و سیما با مسایل اجرایی برخورد دیپلماتیک داشت ولی این نافی توانمندی جسمی رئیس‌ جمهور نیست. بعد هم من گفتم دیگر دوره گفتمان و مدیریت تحکم‌آمیز از کاخ ریاست جمهوری در پایتخت گذشته و توقع مردم بالا رفته و دستوری زندگی نمی‌کنند اما هاشمی هنوز روحیه تحکمی دارد و تغییری در مبانی فکری و رویکرد و نوع برخورد او ایجاد نشده و حتی نزدیکی او به اصلاح‌طلبان حرکتی استراتژیک و به جهت فاصله‌گرفتن او از جریان راست است که البته اطرافیانش نیز در این مسأله بی‌ تأثیر نبودند.

* چند جمله درباره محسن رضایی...

*جنابعالی گفتید که آقای رضایی مجمع تشخیص مصلحت را اداره می کند؛ می شود این را به حمایت ضمنی شما از ایشان به عنوان گزینه مطلوب برای تصدی دولت آینده تعبیر کرد؟

امامی ناصری: آقای رضایی شخصی متدین، مبارز و انقلابی، دلبسته امام و رهبری و سرباز نظام و ولایت و مقبول است که تمام نیکی های فردی در او متجلی است اما فقط یک تئوریسین است.

در دوره قبل ما به ایشان در انتخابات کمک کردیم ولی به این نتیجه رسیدیم که اقبال مردمی را ندارد و از سوی دیگر ما باید بر اساس بلوغ سیاسی رو به جلو حرکت کنیم.

همین الان در بین کاندیداها کسانی هستند که به مراتب از احمدی‌نژاد ضعیف‌ترند و بیشتر هویت سخت‌افزاری دارند و در بحث نرم‌افزاری الگوبردارند.

* احمدی‌نژاد آدم زرنگی است

جامعه کسی را نمی خواهد که فقط به دنبال توسعه به معنای سخت‌افزاری آن باشد که در کشور ما نهادینه شده و همه باید در جهت پیشبرد آن حرکت کنیم بلکه باید افرادی را انتخاب کنیم که در حوزه نرم‌افزاری هم مانند احمدی‌نژاد زرنگ باشند.

* هاشمی توان مهر‌ه‌سازی هم ندارد

* برگردیم به موضوع بحث؛ شما می‌ گویید بهتر است هاشمی به جای ورود به عرصه مدیریت اجرایی کشور، بیشتر نقش یک مرجع سیاسی را ایفا کند. الآن هم آقای هاشمی همین جایگاه را برای خود قائل است و دنبال معرفی کاندیدا برای انتخابات آتی است...

امامی ناصری: آقای هاشمی توانایی رئیس‌ جمهورسازی را ندارد؛ چون مهره‌های موردنظر او مانند آقای روحانی که نام بردید، با تمام احترامی که برای ایشان قائلم اما با یک انگشت دست احمدی‌نژاد و طیف او نمی‌ تواند رقابت کند. دلیل آن هم اینست که احمدی‌نژاد با تمام وجود با مردم ارتباط برقرار می‌ کند ولی حسن روحانی نسخه کوچک‌شده هاشمی رفسنجانی است.

لذا با توجه به پوست‌اندازی دستگاه‌های اجرایی و بالابودن ضریب تخریب آقای هاشمی حضور وی در صحنه عقلانی نیست...

* حالا بالاخره با این شرایط و روحیه‌ای که گفتید، مردم هاشمی را می‌پذیرند یا نه؟

امامی ناصری: بخشی از مردم به هاشمی به عنوان یک چهره مقبول نگاه می‌ کنند و برخی نیز برای نفی احمدی‌نژاد و تفکر اجرایی حاکم، به او رأی می‌دهند و بخشی از اصلاح‌‌طلبان نیز هاشمی رأی می‌ دهند اما از این نکته نباید غفلت کرد که در صورت نامزدی هاشمی حتماً کاندیدا‌های مختلفی در جریان اصلاحات ظهور می‌ کنند؛ به یک تعبیر، هاشمی اگر در نهایت رأی بیاورد و سکان دولت را به دست بگیرد، نمی ‌تواند موج‌آفرینی کند.

* خودش هم بی تقصیر نیست!

اینکه در مقاطعی به هاشمی تعریض یا جفا می شود به خاطر این بوده که خودش در به وجود آمدن این فضا نقش داشته و بخشی از آن هم ناشی از وابستگی شدید او به اطرافیانش و همچنین دوری او از قشر متوسط و پایین جامعه و جوانان است؛ در واقع بررسی استراتژی انتخاباتی هاشمی در سال 84 نشان می دهد که نمی تواند رئیس جمهور به روزی برای مردم باشد و این روند را هم هنوز تغییر نداده است.

*به نظر شما هاشمی که محبوبیت ندارد و تکلیف خود را هم نمی داند و اصلاح‌طلبان نیز به گذشته او نقد جدی دارند، اصلاً چطور می‌ تواند رأی مردم را به دست آورد؟

امامی ناصری: آقای هاشمی یک رأی تعریف شده و پایه‌ای بین مردم دارد که احمدی‌نژاد هم دارد اما این به معنای برخورداری از رأی برنده نیست.

* اینبار برخی به خاطر احمدی‌نژاد به هاشمی رأی می‌دهند!

عملکرد احمدی‌نژاد در کلانشهرها و نوع برخورد او با مسائل به ویژه رابطه او با ولایت نیز تا حدودی به هاشمی کمک می کند؛ نه این که بخواهم بگویم هاشمی ولایت‌مدارتر است بلکه منظورم اینست که احمدی‌نژاد در ولایت‌مداری نمره قابل قبولی کسب نکرده و به همین دلیل بسیاری از چهره‌های مؤثر که سال 84 و 88 از او حمایت کرده‌اند، دیگر از او حمایت نمی‌ کنند و لذا بخشی از مردم به دلیل مخالفت با دولت و حلقه‌های متصل به آن به احمدی‌نژاد «نه» می‌ گویند.

اینکه رئیس جمهور به جای اعلام اطاعت‌پذیری از رهبری بگوید بنده به حضرتعالی ارادت و دلبستگی دارم و بعد هم به جای آنکه بگوید آنچه شما بفرمایید انجام می دهم، بگوید هر چه مصالح کشور باشد انجام می دهم، گویای تفکر اوست.

جریان سوم هم بخش میانه روی جریان اصلاحات است که هاشمی را تقریبا پذیرفته است...

* هاشمی و یارانش توان رقابت با احمدی‌نژاد ندارند

* برای اثبات این ادعا برآورد عددی هم کرده‌اید؟ چون حامیان دولت هم با کلی‌ گویی مدعی برخورداری از همین میزان رأی در بدنه جامعه هستند و معتقدند نامزد دولت، جز در تهران پیروز انتخابات می‌ شود...

امامی ناصری: درباره ورود دولت به انتخابات و کاندیدای دولتی‌ها به تفصیل صحبت می‌کنم ولی اجمالاً می‌گویم اگر رقابت بین کاندیدای دولت و هاشمی باشد، قطعاً کاندیدای دولت رئیس جمهور می ‌شود؛ علت آن هم اینست که هم ابزار مناسب برای پیروزی را دارد، هم احمدی‌نژاد از محبوبیت در بدنه روستاها و مناطق محروم برخوردار است و کمی هم قاعده بازی را بلد است و اتفاقاً بازی را شروع هم کرده و در این میان برخی اتفاقات نیز می تواند به نفع او تمام شود.

* ولی شما که گفتید برخی مردم از عملکرد احمدی‌نژاد هم راضی نیستند و این به معنای ریزش در حامیان دولت است که حتماً در رای گزینه انتخاباتی دولت اثر منفی خواهد داشت...

امامی ناصری: من گفتم خواص ایده‌پرداز نسبت به احمدی‌نژاد نگاه منفی پیدا کرده‌اند؛ مثل آقای صفار هرندی که از حامیان جدی احمدی‌نژاد بود و به عنوان وزیر ارشاد کابینه او متولی سیاست‌های فرهنگی دولت وقت بود ولی امروز، دیگر با دولت همراهی و همکاری ندارد.

اتفاقاً عامه مردم به ویژه در روستاها که رای صد در صدی دارند و آرای آنها با کلان‌شهرها متفاوت است، نسبت به احمدی‌نژاد نظر منفی ندارند.

* اگر اینطور باشد که باید کاندیدای حامیان دولت را از همین حالا پیروز انتخابات دانست و بقیه قید ورود به این عرصه و امتحان بخت خود بگذرند...

امامی ناصری: نه؛ کسانی هستند که به اعتقاد من گزینه دولت توان رقابت با آنها را ندارد... مثلاً خاتمی.

* اشتباه استراتژیک خاتمی

* اما نقدهای زیادی به عملکرد خاتمی وارد می شود و برخی علاوه بر نقد عملکرد فرهنگی و سیاست خارجی دولت اصلاحات که بیشتر به توسعه سیاسی توجه داشت، معتقدند در حوزه اقتصادی هم رضایت عمومی را جلب نکرد به طوری که خیلی ها رویگردانی مردم از اصلاح‌طلبان را ناشی از عدم توجه دولت وقت به اقشار متوسط و ضعیف جامعه می دانند...

امامی ناصری: بله؛ اما به نظر من آنچه شما اشاره کردید بیشتر مربوط به نفوذی‌ها در دولت اصلاحات می شود...

*به هر حال خاتمی از این افراد که بعضی از آنها حتی در قامت یک اپوزیسیون تمام‌قد علیه نظام ظاهر شدند، در دولت خود به عنوان مشاور یا عضو کابینه استفاده کرد و هیچ‌گاه هم از آنها اعلام برائت نکرد...

امامی ناصری: این را قبول دارم که دولت نباید از عناصر اپوزیسیون موجود در جامعه برای همکاری بهره ببرد ولی آقای خاتمی به خود من گفت که از برخی افراد بر اساس اقتضائات استفاده کرد و بیشترین ضربه را هم از آنها خورد.

* همه چیز درباره کاندیدای دولت...

* به نظر شما نحوه ورود دولتی ها و به‌طور خاص برخورد آقای احمدی‌نژاد با این انتخابات چگونه خواهد بود و چه برنامه‌ای خواهند داشت؟

امامی ناصری: مهم‌ترین نکته در این زمینه اینست که آقای احمدی‌نژاد کمر همت را بسته که ریاست جمهوری دور بعد را هم داشته باشد و قطعاً از همه ظرفیت‌هایش برای تأییدصلاحیت نامزد موردنظرش استفاده می‌کند.

کاندیدای اصلی دولت شخص آقای «مشایی» است که ظرفیت یک جریان‌سازی کامل انتخاباتی را دارد و رقابت با او دشوار است و اگر صلاحیت او هم تأیید نشود، حتماً احمدی‌نژاد با استفاده از این فرصت چهره جدیدی را وارد عرصه کرده و آرای مشایی را به سوی او جذب می‌کند.

پیروزی لیدر جریان انحرافی در انتخابات به نفع کشور و ملت نیست چرا که این احتمال وجود دارد که با وجود نیاز به تغییر پس از پایان عمر دولت احمدی‌نژاد، رئیس جمهور مورد نظر او بعد از انتخاب و برگزاری مردم تحلیف و تنفیذ، به نفع احمدی‌نژاد استعفا دهد و در کوتاه‌ترین زمان ممکن مانع برای ورود مجدد او به صحنه برطرف شود.

* استدلال شما برای این تحلیل چیست؟

امامی ناصری: نمونه بارز این ترفند را در بحث تامین اجتماعی داشتیم که آقای احمدی‌نژاد «سازمان» را به «صندوق« و مجدداً به «سازمان» تبدیل کرد و رئیس را به سرپرست مبدل کرد و با استفاده از راهکارهای حقوقی مهره موردنظر خود را نگه داشت.

* لیدر جریان انحراف مثل مهاجرانی است

واقعیت اینست که لیدر جریان انحراف ولایت‌پذیر نیست و اینکه می‌بینید هر از گاه با اقدامات و دیدگاه‌های عجیب و غریبی که مطرح می‌کند تنش به وجود می آورد، نشانگر خطرناک‌بودن گفتمان و تفکر اوست.

مهاجرانی هم همین طور بود که در مقام کارگزار نظام اسلامی نقش اپوزیسیون را بازی می کرد و امکانات دولتی را برای طرح نظرات مخالفان سیاست‌های حاکمیت به کار می‌گرفت و برای نظام هزینه‌ ایجاد می‌کرد.

* رفاه؛ گفتمان انتخابات یازدهم

* آقای ناصری! تاکنون در انتخابات‌های مختلف به‌منظور جلب آرای مردم گفتمان‌هایی از سوی کاندیداها مطرح شده؛ فکر می کنید گفتمان غالب در انتخابات یازدهم چیست؟

امامی ناصری: به نظر من گفتمان غالب در انتخابات یازدهم «رفاه» با محوریت توجه به زیر ساخت‌های اقتصادی است که به دلیل غیرکارشناسی بودن اقدامات دولت احمدی‌نژاد تقریبا ضایع شده است.

البته من معتقدم که این گفتمان یک ضلع سوم هم دارد و آن تعامل بین‌المللی است که این هم در دولت آقای احمدی‌نژاد مورد خدشه واقع شده است؛ نه این که بخواهم بگویم تعامل یا نوع دیالوگ با دنیا مغایر سیاست‌های کلان است بلکه منظورم روشی است که احمدی‌نژاد داشته که اوایل کار دولتش تندروی کرد و به روی همه شمشیر کشید و حالا دچار تفریط شده و از مواضع خود عقب‌نشینی کرده است!

قاعده بازی در صحنه بین‌المللی اینست که نباید به طور همزمان در چند جبهه با دشمن درگیر شد اما با اینکه ما می‌دانیم نظام‌های غربی و غیر اسلامی - منظورم اسلام ناب محمدی‌(ص) است - به شدت با ما زاویه دارند، باید قاعده بازی با آنها را بلد باشیم.

* تغییر وضع موجود توسط عقل گرایان امکان‌پذیر است

*به نظر شما چه کسی می‌تواند این گفتمان را پیش ببرد؟

امامی ناصری: به نظر من عقل‌گرایان می توانند با پیشبرد این گفتمان به ویژه در حوزه سیاست خارجی شرایط کشور را تغییر دهند.

۱۳۹۲/۲/۲۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...