فارس در یادداشتی می نویسد:آیت الله حائری شیرازی روز گذشته در نامهای، بدون نام بردن از فرد خاصی نسبت به عدم احراز صلاحیت چهرههای اصلی در انتخابات اظهار نگرانی کردند و این مسئله را مانع تحقق حماسه سیاسی برشمرند.
ضمن احترام به جایگاه برجسته علمی و خدمات آیت الله حائری و همراهیها و همگامیهای ستودنی ایشان با امام راحل و رهبر معظم انقلاب، لازم است در خصوص این نامه چند نکته یادآوری و در خصوص آن از محضر ایشان پرسشهایی مطرح شود. امید است که با توجه به روحیه عالمانه و پرسشگر حضرت آیت الله، به این پرسشها به دیده خریداری نگریسته شود.
1- حضرت آیت الله! سوال اول اینکه آیا اطلاع دارید نامه جنابعالی به سرعت و بسیار زودتر از اغلب رسانههای داخلی در رسانههای ضد انقلاب و سایتهای نشاندار جریان فتنه بازنشر یافت؟ آیا پیر مراد شما و ما امام خمینی کبیر(ره) نفرمودند که «توقع نداشته باشید که آنها از ما تعریف کنند، اگر آنها از من طلبه و شما تعریف می کردند، ساقط می شدیم.» (صحیفه امام، ج17، ص35) و همچنین: «امریکا هر چه به حکومت فحش بدهد، و یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم، اینها معتبرتر می شوند، و از آن طرف منحرفین هرچه شما را بدگویی کنند برایتان بهتر است.مصیبت آن وقت بود که از شما تعریف کنند». (صحیفه امام، ج17، ص250)
2- یکی از کاندیداهای محترم احراز صلاحیت نشده که گویا جنابعالی نیز در نامه خود بدون نام بردن از وی (البته در نامه منتشر شده) قصد او را کردهاید، در حالیکه از مدتها قبل تصمیم خود را برای کاندیداتوری قطعی کرده بود، تلاش کرد تا به حضور خود جنبه مطالبه ملی بدهد و طبیعتا در این سناریوی مطالبه، باید برای هزینه کردن از جایگاه مراجع و علما و بخصوص رهبری نیز نقش ویژه تعریف میشد. بنابراین برای اجرای سناریو، تیمهای مختلفی جهت رایزنی با مراجع و علما بمنظور جلب اعلام دعوت آنها از فرد مزبور برای کاندیداتوری و یا لا اقل تأییدیه گرفتن از آنها مأموریت گرفتند که بطور کلی در این زمینه ناکام ماندند و حتی رو به جعل نقل قول از دو مرجع تقلید قم و نجف نیز آوردند که دفاتر این بزرگان صراحتاً ادعاها را تکذیب کردند. همچنین سناریوی هزینه کردن از رهبری نیز بجایی نرسید و اخبار مربوط به هماهنگی با رهبر انقلاب برای ثبت نام فرد مزبور از اساس تکذیب شد.
استاد معظم! فاز بعدی این سناریو، فعال شدن مجدد همان تیمها جهت فشار آوردن به مراجع و علما و در خواست از بزرگان برای نامهنگاری و مواخذه نظام بدلیل عدم احراز صلاحیت همان شخص است. متواضعانه عرض میکنم اظهار عقیده و نظر، حق جنابعالی و هر شهروند ایرانی است اما شخصیت برجسته شما اجلّ از آن است که ناخواسته و از سر دلسوزی و حسن نیت به بخشی از سناریوی جریانهای سیاست زده و مکاّر تبدیل شود.
3- جناب آیت الله! صحنه رقابت انتخابات بعنوان بزرگترین و عمیقترین صحنه تصمیمگیری برای سرنوشت کشور را (که اخیراً رهبر انقلاب فرمودند آثار این انتخابات بلند مدت است و گاهی این تأثیرات تا 40 سال بر کشور ادامه مییابد) با رقابتهای فوتبالی مقایسه کرده و فرمودهاید همانطور که مسابقه دو تیم فوتبال استقلال و پرسپولیس، جمعیت صد هزار نفری را به استادیوم میکشاند، برای تحقق حماسه سیاسی نیز باید رقبای اصلی حاضر باشند.
استاد بزرگوار! با این مبنا و استقرای فوتبالی، اساساً چه نیازی به احراز صلاحیت ثبت نام کنندگان میماند؟ در استدلال شما، اصالت به افزایش مشارکت داده شده است، با این استدلال و ضمن احترام به ثبت نام کنندگان در انتخابات، اگر خوانندههای لس آنجلسی و پاپ و هنرپیشههای پر طرفدار سینما احراز صلاحیت شوند، آیا انتخابات پر شورتری نخواهیم داشت؟
4- استاد عزیز! مشارکت پر شور و گسترده در انتخابات و تحقق حماسه سیاسی باید وجهه همت همه دلسوزان نظام باشد که هست و در رأس همه، رهبری حکیم از مهر ماه سال گذشته به این سو، در تمام بیانات معطوف به انتخابات خود، بیشترین ضرباهنگ را به همین حضور و حماسه مردمی دادهاند و با خلق تعابیری نظیر "انتخابات؛ مصرع برجسته حماسی سیاسی"، "حضور پر شور مردم؛ مصونیت آفرین برای کشور"، "ضرورت حضور همه جریانها و سلایق سیاسی معتقد به نظام" همچون همیشه طلایهدار حرکت بزرگ مردمی هستند، اما آیا برای انجام یک فعل پسندیده، باید از مقدمات اصولی و قانونی و شرعی آن صرفنظر کرد؟ آیا پیامبر اعظم اسلام(ص) برای انجام بزرگترین رسالت تاریخ بشر یعنی دعوت به توحید، نعوذا بالله حتی ذرهای از حدود الهی تخطی کرد و این توجیه را مطرح کرد که انجام این رسالت عظمی مستلزم این است که در مواردی از حدود اغماض کرد؟
نمونه دیگر: میل جنسی نهاده شده در درون هر انسانی، یک غریزه خدادادی است که باید ارضا شود اما آیا ارضای این غریزه از طریق نامشروع و تولد یک فرزند نامشروع، راه درستی برای ارضای غریزه خدادادی است؟ از کجا چنین جوازی فهم میشود که برای تحقق حماسه سیاسی که یک ضرورت صحیح است و ان شاء الله محقق نیز خواهد شد، باید از احراز صلاحیتها صرفنظر کرد و شورای نگهبانی که مردم و قانون اساسی با اعتماد به علم و تقوا و اشراف اعضای آن، چنین وظیفهای را برعهده آن نهادهاند، مجاز است با چشمپوشی از این وظیفه شرعی و قانونی، به اعتماد مردم خیانت کند؟
حضرت آیت الله! شورای نگهبان قانون اساسی را نباید با فدراسیون فوتبال اشتباه گرفت و صحنه عظیم تصمیمگیری برای کشور و مقدرات نظام و همچنین تأکیدات امام راحل در خصوص وظایف خطیر شورای نگهبان و مواردی نظیر این را که "نگذارید کشور به دست نااهلان بیفتد" مورد التفات قرار نداد.
5- جناب مستطاب! در نامهاتان از حذف یک طرف یا یک فرد برجسته اظهار نارضایتی کردهاید و این حذف را غیر مستقیم به خوشامد و ناخوشامد شورای نگهبان مربوط دانستهاید.
قانون اساسی تصریح دارد که شش فقیه عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز که از سوی رهبری انتخاب میشوند و شش حقوقدان برخوردار از پایبندی عملی به احکام اسلام ترکیب شورای نگهبان را تشکیل میدهند. همچنین وظایف خطیری نیز برعهده این شورا گذاشته شده و انصافاً در طول این سالها نیز یکی از سربلندترین نهادهای جمهوری اسلامی در ایفای صحیح وظایف قانونی همین شورای نگهبان بوده است. آیا سزاوار است تصمیمات این نهاد مهم و حساس و اعضای عالم و پرهیزگار آن، خارج از چهارچوبهای قانونی و بعنوان تصمیمات سلیقهای و میلی تفسیر شود.
آیا شایسته است در قبال شورای نگهبانی که بدلیل حراست از مرزهای قانون اساسی همواره مورد کینه و بغض دشمنان انقلاب اسلامی بوده است، دوستان و پیشگامان انقلاب اسلامی نیز بنحوی سخن بگویند که دشمنان انقلاب را ذوق زده و جبهه انقلاب را تضعیف کند؟ همین حجم انبوه دشمنیهای دشمن خارجی و مخالفتهای غافلان داخلی، دلیل اصلی حمایتهای کمنظیر امام راحل و رهبر معظم انقلاب از شورای نگهبان بوده است تا با راست قامت ماندن این نهاد حساس، خللی در ایفای وظایف و کارکردهای حیاتی آن پیش نیاید. به این فرمایش از امام راحل عنایت بفرمایید:
«چنانچه مشاهده می شود پس از انتخابات مرحله اول از دوره دوم مجلس شورای اسلامی ، افرادی که نظریه شورای محترم نگهبان در ابطال یا تایید بعضی حوزه ها موافق میل شان نبوده است دست به شایعه افکنی زده و اعضای محترم شورای نگهبان - ایدهم الله تعالی - را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند، تضعیف و یا خدای ناکرده توهین می نمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده اند غافل از آنکه پیامد چنین اعمال و جوسازی ها آن هم در دوره دوم مجلس و نگذشتن سالی چند ازانقلاب چه خواهد بود. امید است چنین اعمال ، بی توجه به نتایج ناروا و اسف بار آن باشد. معلوم نیست در صدر مشروطیت در دوره اول با فقهای ناظر به قوانین این نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدریج فقها را از مجلس بیرون راندند و به سر این ملت آن آوردند که دیدیم. من به این آقایان هشدار می دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد می شود و در آخر، رژیمی را ساقط می نماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصی مان باشد احترام بگذاریم و به این جمهوری نوپا که مورد هجوم قدرت ها و ابرقدرت هاست وفادار باشیم. (صحیفه امام ج17ص431)»
6- و در آخر اینکه، "آزادی فکر و اندیشه و بیان" در جمهوری اسلامی به برکت اسلام و انقلاب اسلامی، جریان دارد و مواردی از جنس نامه استاد بزرگوار آیت الله حائری و در مقابل نیز طرح سوالات و انتقادات متقابلی نظیر آنچه بر این قلم قاصر جاری شد، جزیی از همین فضای آزادانه و متعالی برگرفته از گفتوگوی نقادانه و در عین حال مودبانه ریشهدار در مکتب شیعه است. مکتبی که دشمن، در طول سالهای طولانی هنوز از شناخت ابعاد و جزئیات و ریزه کاریهای آن در مانده و بر همین اساس نیز سرافکندگیهای پیاپی را در اثر اشتباهات محاسباتی و عملیاتی تکرار میکند.
نقد نامه اخير آيت الله حائري شيرازي و چند سوال؛
حضرت آیتالله! اینجا شورای نگهبان قانون اساسی است نه فدراسیون فوتبال!
شورای نگهبان قانون اساسی را نباید با فدراسیون فوتبال اشتباه گرفت و صحنه عظیم تصمیمگیری برای كشور و مقدرات نظام و همچنین تأكیدات امام راحل در خصوص وظایف خطیر شورای نگهبان و مواردی نظیر این را كه "نگذارید كشور به دست نااهلان بیفتد" مورد التفات قرار نداد.
۱۳۹۲/۳/۱