نسخه چاپی

فیلم «خصوصی»؛ تخریب در لباس آسیب‌شناسی

عکس خبري -فيلم «خصوصي»؛ تخريب در لباس آسيب‌شناسي


تریبون مستضعفین- مجتبی زارعی: گاهی فیلم‌هایی ساخته می‌شود که هر نسبتی را به گروهی از جامعه (به خصوص بسیجی‌ها، حزب اللهی‌ها، ریشو‌ها و چادری‌ها، عناصر سیاسی و مدیریتی نظام، یا حتی به کل جامعه) الصاق می‌کنند و برای توجیه ساخت و نمایش این فیلم‌ها هم غالبا از این ادعا استفاده می‌شود که فیلمساز نگاه آسیب‌شناسانه داشته و در هر صنف و جامعه‌ای هم عناصر ناشایستی پیدا می‌شوند، یعنی آدمهای بد ممکن است هویت هر صنف یا جامعه‌ای را خدشه دار کنند و ما هم فقط نفوذ آدمهای بد را نشان داده‌ایم، بنابراین مسئولین و مردم نباید نسبت به آن واکنش منفی داشته باشند.

اما وقتی کسی درباره صنف سینماگران حرفهایی انتقادی را به زبان بیاورد (مانند سخنان سلحشور) قبل از اینکه کسی در درستی و نادرستی آنها تأمل کند واکنش‌هایی از این قشر دیده می‌شود که گویی طرح آسیب‌شناسی درباره خود فیلمسازان و بازیگران از اساس ممنوع است. گویی در نگاه آن‌ها انتقاد و آسیب‌شناسی فقط برای دیگران رواست و می‌شود گروه مخالف یا جامعه‌ای را که با سلایق آن‌ها منطبق نیست با هر لحن و روشی موضوع آسیب‌شناسی قرار داد، اما ورود به دایره آسیب‌شناسی قشر خودشان (که اتفاقا قشر کم آسیبی هم نیستند) اساسا پذیرفتنی نیست.

اینطور به نظر می‌رسد که آن‌ها این حق را برای خودشان پذیرفته‌اند که در فیلم‌های متعددی موضوع خیانت زنان شوهر دار را مطرح کنند و این گرایش به سوژه‌های گیشه‌ای، و متأثر از سریال‌های مبتذل ماهواره‌ای را، زیر «ادعای آسیب‌شناسی» به کل جامعه سرایت بدهند، و آن را با جملاتی مثل «بالاخره در درصدی از جامعه این اتفاقات می‌افتد» توجیه کنند، اما کسی حق ندارد درباره قشر خود آن‌ها روی هیچکدام از اشکالات و بدی‌ها دست بگذارد، و کسی هم حق ندارد هیچ جا این منطق را به کار ببرد که بالاخره درصدی از جامعه سینماگران دچار چنین مشکلاتی می‌شوند.

اما واقعیت را چگونه باید مورد قضاوت قرار داد؟ آیا آسیب‌شناسی موضوعی انحصاری است؟ و آیا می‌توان هر نوع انتقادی را تحت لوای آسیب‌شناسی توجیه کرد؟ اساسا مرز بین آسیب‌شناسی و تخریب کجاست؟ اگر مرزی وجود دارد چگونه باید «سیاه نمایی» و «انتقاد سازنده» را از هم تفکیک کرد؟ درباره حق اعتراض چگونه باید رفتار کرد؟ آیا تبعیض در این مورد رواست؟ یعنی اگر گروهی نسبت به سیاه نمایی صنف خودشان اعتراض می‌کنند، آیا این حق را درباره دیگران هم قبول می‌کنند؟ یا طرح اعتراض و مخالفت هم تابعی از منافع صنفی و گروهی است؟

شاید در پاسخ به بعضی از این سوالات بتوان گفت که؛ برونداد نگاه آسیب‌شناسانه به طور کلی مثبت است و قشر هدف خود متوجه سمپاتی و همگرایی سازنده و اثرش می‌شود، برعکس هنگامی که وجه تخریبی اثری نمایان باشد با چسباندن ادعاهای خیرخواهانه نمی‌توان واقعیت را پوشاند. وجدان جامعۀ هدف اولین شاخصی است که در برابر تخریب تحریک می‌شود؛ اگر تنها عده اندکی واکنش منفی نشان بدهند می‌توان پذیرفت که واقعا آسیب‌شناسی اتفاق افتاده اما اگر عده زیادی واکنش مخالف نشان بدهند که با عصبانیت و اعتراض هم توأم باشد تکلیف آن اثر مشخص خواهد بود.

ایجاد تضاد بین خوب و بد یکی از راهکارهایی است که معمولا در زمینه آسیب‌شناسی استفاده می‌شود، و در اثری که مدعای آسیب‌شناسی دارد این تضاد باید به نحوی اتفاق بیافتد که در پایان و در مجموع، نگرشی مثبت و توأم با امید را به مخاطب منتقل کند، و حاوی این پیام باشد که اگر چه ناملایمات، خطا‌ها و سوء استفاده‌هایی وجود دارد، اما به طور کلی نباید ناامید بود و امکان اصلاح همچنان باقی است. در غیر اینصورت و به احتمال فراوان اثر مورد نظر وجه تخریبی خواهد داشت، یعنی آگاهانه یا ناآگاهانه سلب اعتماد از آن صنف و جامعه را هدف گرفته است.

نگاه آسیب‌شناسانه نگاهی است که دربارۀ خطاهای عده اندکی آگاهی ایجاد می‌کند، و این با نگاه تخریب گرایانه که بدی‌های اندکی را به کل سرایت می‌دهد تفاوت‌های جدی دارد، و همانطور که گفته شد درک این تفاوت‌ها برای جمعیت هدف دشوار نیست. فی المثل اگر فیلمی، زنی خیانتکار را با پرداخت و بازی قوی در کنار زنی وفادار اما ضعیف قرار بدهد و حس مظلومیت و همذات پنداری نسبت به زن خیانتکار ایجاد کند چنین فیلمی با داشتن پایانی شعاری نمی‌تواند ادعای آسیب‌شناسی اخلاقی داشته باشد، و در‌‌ همان وهله اول وجدان جامعه نسبت به آن واکنش خواهد داشت.

همچنین فیلمی که دستخوش قضاوت هیجانی و یکطرفه باشد، و مثلا همه منتقدان سیاسی را به تندروی و سوابق سیاه متهم کند، یا همه ناهیان از منکر را در معرض اتهام خشونت و وحشیگری قرار دهد، یا همه سیاسیون و اهالی رسانه را در پی منافع شخصی نشان بدهد، و تضادهایی باسمه‌ای و بی‌اثر، و پایانی آمیخته با بدبینی و بی‌اعتمادی داشته باشد نمی‌تواند از اتهام سیاه نمایی و فرصت طلبی شانه خالی کند. چنین اثری اگر اعتراض‌هایی را باعث شود نمی‌توان مخالفانش را به مخالفت با آزادی و انتقاد محکوم کرد. (هر چند بتوان تبعیض در شیوه‌های اعتراض را محکوم کرد).

باید به خاطر داشت که تخریب و سیاه نمایی را همواره با این ادعای ساده لوحانه می‌پوشانند که این نوع آثار تنها مشکلات جامعه را انعکاس می‌دهند و اگر می‌خواهیم معضلات جامعه دیده شود نباید فضا را برای چنین فیلم‌هایی تنگ کرد، در صورتی که بسیاری از فیلم‌ها مشکلات ریز و خاص را به شکلی بزرگنمایی می‌کنند که معادل بحران‌هایی اجتماعی به نظر می‌رسند و این باور را ناخودآگاه در ضمیر مخاطبان ایجاد می‌کنند که مشکل یاد شده به نوعی عمومیت دارد. اما، نتیجه نمایش بحران‌های جعلی تنها انحراف اذهان، سلب اعتماد افراد از جامعه و کاهش سرمایه اجتماعی است.

۱۳۹۱/۱/۱۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...