گروه ترجمه- روزنامه اينديپندنت چاپ انگلستان 27 مي 2013(6 خرداد) در مقالهاي به اثرگذاري ايران براي حلوفصل بحران سوريه پرداخت و نوشت: گزينه واقعي و در عين حال ناخوشايند در مورد بحران سوريه مداخله كامل نظامي يا ديپلماسي واقعي است. كشمكش غرب بر سر سوريه كه با اختلافهاي ديروز وزراي خارجه اروپايي برجسته شد، واقعيتهاي تلخ دو سال گذشته سوريه را نشان ميدهد. در اين فضا، «ويليام هيگ» در حمايت از طرح انگلستان و فرانسه بهمنظور لغو تحريم تسليحاتي اروپا سخن گفت. وزير خارجه انگلستان تأكيد كرد كه كمك تسليحاتي به مخالفان براي مجبور كردن اسد به مذاكره جدي، ضروري است.
در ادامه مقاله آمده است: ترديدها در مورد جلوگيري از دستيابي گروههاي اسلامگراي افراطي به تسليحات از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در انگلستان سبب شد كه حزب كارگر از دكترين گذشته و اخير خود در حمايت از مداخلهگرايي ليبرال عقبنشيني كند. تلاش براي يافتن شكلي از مداخله نظامي محدود مدتها از سوی ديپلماتهاي غربي مورد بررسي قرار گرفته است. همچنين مخالفتهاي آشكاري با جايگزيني طرح منطقه پرواز ممنوع صورت گرفته است؛ از جمله استدلال ارتش آمريكا كه تنها بخش نسبتاً اندكي از توان آتش اسد تاكنون با عمليات هوايي رخ نمايانده است و نگرانيهايي نيز وجود دارد كه نفوذ به سامانه دفاع هوايي سوريه بسيار پيچيدهتر از سامانه دفاعي هوايي قذافي است.
در پايان مقاله آمده است: با وجود مقاومت جدي اوباما با مداخله نظامي بيشتر، غرب ممكن است بهتدريج به سوي راهحل با نوعي از مداخله حركت كند. تمام حاضران در نشست ديروز بروكسل اتفاق نظر دارند كه چنين نشستی كه در حال حاضر رژيم سوريه با اصل آن موافقت كرده، بسيار مطلوب است. اختلاف در مورد درخواست انگلستان و فرانسه براي لغو تحريمهاي تسليحاتي بود. وزراي خارجه اروپايي ديروز با روند كمك تسليحاتي به شورشيان مخالفتهايي كردند. حمايت جدي از عدم كمك تسليحاتي وجود دارد و برآورد جديد و معتدل شوراي روابط خارجي اروپا اين است كه «تسليحات براي صلح» در دستوركار قرار نگيرد و غرب در مقابل، به كاهش شدت جنگ اولويت بدهد؛ از زمان پايان جنگ عراق، گزينه ابتكارعمل ديپلماتيك فراگير و واقعي بهعنوان بهترين گزينه در دستوركار براي حل و فصل بحرانها بوده و شايد تنها جايگزين اميدواركننده براي بحران سوريه نيز «كاهش شدت جنگ و كشمكش» باشد. اما تمايل و هدف راهبردي همانطور كه ايران نيز به آن بهخوبي واقف است، فاصلهاندازي ميان ايران و سوريه به منظور تضعيف نفوذ ايران در منطقه است. دشوار است كه نحوه تحقق اين هدف را در شرايط بنبست نظامي كنوني در سوريه برآورد كنيم. در عين حال، ميزان پيشرفت در حل بحران سوريه بدون حضور تهران يا مسكو نيز با مخاطراتي همراه است؛ بهويژه در شرايطي كه مسكو بر نقشدهي به ايران براي حلوفصل بحران سوريه تأكيد ميكند. ايران نيز از ايده نشست صلح استقبال كرده است. در حال حاضر، گزينه چنداني به جز آزمايش اثرگذاري ايران وجود ندارد. برآورد جديد و معتدل شوراي روابط خارجي اروپا استدلال ميكند كه چنين روندي بايد دربرگيرنده عربستان سعودي (كشور طرفدار شورشيان) و گروه اسلامي جبهه النصره نيز باشد؛ البته آمريكا با مشاركت جبهه النصره (وابسته به القاعده) در روند صلح مخالف است.
تحلیل: از لحن متن فوق که اطلاعات دقیقی از رفتار و موضع غرب در بحران سوریه دارد، بهخوبی مشخص میشود سیاست هوشمندانه ایران در برخورد با مسائل سوریه به نقطهای رسیده که غرب نمیتواند بدون در نظر گرفتن دیدگاههای ایران به حلوفصل این معضل بیندیشد. غرب همه توان خود را با همافزایی توان عربی برای تحمیل خواستههایش بر وقایع سوریه هزینه کرد؛ اما راه به جایی نبرد و حالا نوبت ایران است که در عرصه دیپلماسی، خواستههایش را به غرب و همپیمانان عربش تحمیل کند. اوضاع میدانی سوریه برای حرکت جدید ایران، پشتیبان تأثیرگذار و قدرتمندی است.
چرا ایران باید بخشی از راهحل بحران سوریه باشد؟
روزنامه ایندیپندنت چاپ انگلستان 27 می 2013(6 خرداد) در مقالهای به اثرگذاری ایران برای حلوفصل بحران سوریه پرداخت و نوشت: گزینه واقعی و در عین حال ناخوشایند در مورد بحران سوریه مداخله كامل نظامی یا دیپلماسی واقعی است.
۱۳۹۲/۳/۷