به گزارش نما به نقل از افکارنیوز علائمی هست که جریانهای انحراف و فتنه اگر نتوانند روی یک کاندیدا اجماع کنند بهسمت تحریم اعلام نشده انتخابات حرکت خواهند کرد.
پس از ردّصلاحیت هاشمی و مشایی، دو خط سازش و تنش بسیاری از پروژههای خود را بر باد رفته دیدند و چون چنین وضعیتی را پیشبینی نکرده بودند، طبعاً آمادگی برای واکنش نشان دادن به آن هم نداشتند. اما اکنون که چند روزی از این اعلان نتیجه بررسی صلاحیتها فاصله گرفتهایم برخی خبرها حکایت از آن دارد که هر دو جریان در حال بازیابی خود هستند و برای حضور مؤثر در حدود ۱۰ روز باقیمانده تا انتخابات تلاش میکنند.
جریان فتنه بیشک در پی آن خواهد بود که میان عارف و روحانی یکی بهنفع دیگری کنار برود و وقتی چنین شد همه اصلاحطلبان روی آن کاندیدای واحد اجماع کنند. واقعیت این است که هم زمان برای تحقق چنین سناریویی کم است و هم بسیار بعید است که نه عارف و نه روحانی آمادگی کنار رفتن بهنفع یکدیگر را داشته باشند چرا که هریک از این دو تصور میکند اگر بتواند سبد رأی هاشمی را بازسازی کند و بخش خاکستری جامعه را پای صندوق بکشاند، بهآسانی قادر خواهد بود به یک پای دوره دوم انتخابات بدل شود. بنابراین توقع اجماع اصلاح طلبان روی یک کاندیدا آن هم در حالی که رأس این جریان در نوعی شوک مستمر بهسر میبرد، چندان عقلایی نیست.
اتفاقی که عملاً رخ خواهد داد احتمالاً این است که هم عارف و هم روحانی سعی خواهند کرد به بالادستیهای خود فشار بیاورند و از آنها مطالبه حمایت صریح و علنی کنند. آنها هم اگرچه پاسخ منفی به این دو نخواهند داد ولی سعی میکنند تا شب انتخابات بهگونهای کجدار و مریز رفتار کنند تا موضوع منتفی شود.
تحت این شرایط تنها گزینهای که عملاً باقی میماند تحریم انتخابات از جانب این جریان است. ممکن است هاشمی در انتخابات ۲۴ خرداد شرکت کند، خاتمی هم احتمالاً همین کار را خواهد کرد اما بدنه سازمان یافته این جریان از هماکنون همه تلاش خود را به خرج میدهد تا مردم را بهسمت خانهنشینی در روز انتخابات سوق داده و حتی الامکان مشارکت را پایین بیاورد تا بعد بتواند نتیجه بگیرد که کاهش مشارکت بهدلیل عدم حضور آنها در انتخابات بوده است.
به نظر نمیرسد که فرقه انحراف هماکنون ایدهای جز این داشته باشد. این دو جریان اکنون دوباره به هم رسیدهاند. فرقه انحراف اکنون در حال دادن این پیام به جامعه است که امکان انتخاب از مردم سلب شده و کاندیداهای فعلی عملاً تفاوت مهمی با یکدیگر ندارند. از لابلای آنچه بزرگان این فرقه میگویند بهسادگی میتوان فهمید که هیچ بدشان نمیآید یک دوم خرداد ۷۶ دیگر در کشور ایجاد شود تا بتوانند نتیجه بگیرند که جامعه از نظام فاصله گرفته تنها آنها هستند که میتوانند این شکاف را ترمیم کنند.
در واقعیت، دو نکته اساسی است.
اول اینکه هر دو جریان بهشدت از مردم خشمگینند. هم احمدی نژاد و هم خاتمی و هاشمی هرگز تصور نمیکردند جامعه تا این حد بیتفاوت از کنار حذف آنها بگذرد. رفتار هوشمندانه جامعه جریان فتنه را دچار شوک کرده و در مورد فرقه انحراف هم نوعی آچمز سیاسی ایجاد کرده است.
دوم، هر دو جریان بسیار امیدوارند که دولت بعدی در همان ماههای اول شکست بخورد و امید مردم دراینباره که این دولت بتواند مشکلات مردم را حل کند ناامید شود. حتی اگر دستشان برسد برای تحقق عملی این امر تلاش هم خواهند کرد. ظاهراً هر دو جریان احیای سیاسی خود و بازگشت به قدرت را در ناامیدی مردم و وارد آمدن فشار بیشتر به آنها میدانند.
انتقام فتنه و انحراف از مردم
هر دو جریان، هم احمدینژاد و هم خاتمی و هاشمی هرگز تصور نمیكردند جامعه تا این حد بیتفاوت از كنار حذف آنها بگذرد. رفتار هوشمندانه جامعه، جریان فتنه را دچار شوك كرده و در مورد فرقه انحراف هم نوعی آچمز سیاسی ایجاد كرد.
۱۳۹۲/۳/۱۳