یکی از روزنامههای اصلاحطلب عکس ایستاده جناب آقای روحانی نامزد محترم اصلاحطلبان در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری را درج کرده بود و با تیتر بزرگ "سلام بر ایرانی که امروز چهرهاش غبارآلود است" توجه بنده را جلب کرد.
در زیر این تیتر از قول آقای روحانی نوشته شده بود: "آمدهام تا برای ایران اسلامی و برای نجات اقتصاد ایران و تعامل سازنده با جهان، دولت تدبیر و امید را تشکیل دهم."
آقای روحانی را از سالها پیش میشناسم. نطق حماسی و شورانگیز او در 23 تیر 78 در پاسخ به اشرار و فتنهجویان در میان حضور حماسی مردم تهران هرگز یادم نمیرود. او عضو برجسته روحانیت مبارز است. اینکه او اکنون مورد توجه اصلاحطلبان قرار گرفته و پیامهای خود را براساس تقاضاهای این قبیله طراحی میکند جالب است. نمیدانم اصلاحطلبان بویژه مجمع روحانیون مبارز از مواضع خود عقبنشینی کردهاند و به یک عضو روحانیت مبارز در رقابتهای جدی، سالم و قانونمند سال 92 رسیدهاند یا اینکه نه، آقای روحانی از مواضع پیشین خود عقبنشینی کرده و به مجمع روحانیون مبارز و نیز اصلاحطلبان پیوسته است؟ پاسخ هرچه باشد در طرح سئوالات زیر و یافتن جوابهای آن تاثیر ندارد.
اولین سئوال این است که آیا چهره منور و شفاف و آفتابی ایران و ملت بزرگوار ما غبارآلود است؟
دومین سئوال این است که آیا ایران در حال غرق شدن است و دنبال یک منجی میگردد؟
و سومین سئوال اینکه بر فرض، پاسخ دو سئوال فوق مثبت باشد، آقای روحانی با تعامل سازنده با جهان (بخوانید آمریکا) چگونه غبار از چهره ایران بر میدارد و ملت را نجات میدهد؟
در پاسخ به سئوال اول باید گفت؛ نیم قرن از قیام الهی 15 خرداد میگذرد و نهضت اسلامی امام خمینی (ره) هر روز قویتر و نیرومندتر شده است و امروز در اوج بالندگی و اقتدار است. این را ما نمیگوییم. این را مراکز راهبردی جهان که قدرت ایران را رصد میکنند میگویند. امروز امام (ره) در میان ملت ما و ملتهای جهان زنده است و طنین صدای عدالتخواهانه و حقطلبانه او هنوز در گوش ملتها میپیچد و بیداری و رهایی را به ارمغان میآورد.
امروز رهبر معظم انقلاب چون خورشیدی درخشان در سراسر سرزمینهای اسلامی میدرخشد و نام ایران و ملت ایران و پیروزیهای شگرف ملت در مبارزه با آمریکا و قدرتهای اهریمنی جهان فروزندگی خاص خود را دارد.
ملت ما از میان غبارهای جنگ داخلی، تروریسم، جنگ تحمیلی و نیز جنگ نرم دشمن عبور کرده و امنیت ملی و اقتدار خود را به رخ جهانخواران کشیده است. چطور آقای روحانی این واقعیت را انکار میکنند و با بزرگنمایی مشکلات ناشی از تهدیدها و تحریمها چهره ملت را غبارآلود نشان میدهد؟
این نصیحت سعدی علیهالرحمه را باید آقای روحانی آویزه گوش کند:
مدعی از گفتگوی، دولت معنی نیافت
راه نبرد از ظلام، ماه ندید از غبار
سعدی اگر فعل نیک از تو نیاید همی
بد نبود نام نیک،از عقبت یادگار
آقای روحانی باید غبار از چشم بشوید تا ماه مردم، انقلاب و کشور را خوب ببیند. اگر فعل نیکی در ایام انتخابات از او سر نزد حداقل کاری کند که نام نیکی از او به یادگار بماند.
تحریمهای اروپا و آمریکا اگر بر ضد هر کشوری اعمال میشد و یا یکی از همین کشورهای اروپایی مورد تحریم قرار میگرفت آقای روحانی حتما ملاحظه میکرد که مردم آن کشورها زنده زنده همدیگر را میخوردند. مگر در دو جنگ جهانی شاهد کشته شدن میلیونها انسان از طرفین نبودیم؟
مردم ایران بیاعتنا به تهدیدها و تحریمها شبانهروز در مزارع، کارخانجات و زیر سقف آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی، همه توطئهها و دسیسههای غرب را نشانه گرفتهاند و با تولید ملی با آن مبارزه میکنند.
رزمندگان بیدار اسلام و ایران در منطقه و جهان دست روی ماشه دارند تا اگر گرگهای جهانی حمله را آغاز کردند درسی به آنها بدهند که در تاریخ فراموش نشود.
فرزندان نسل چهارم انقلاب در آرزوی روزی هستند که انتقام سه نسل را یکجا از آمریکا و رژیم صهیونیستی بگیرند. آنها در جنگ 33 روزه و 22 روزه و 8 روزه درسی به غارتگران جهانی دادهاند که جرات ندارند دست از پا خطا کنند. آیا با این تصویر، ایران ما ایران غبارآلود است؟ این غبار از کجا آمده است؟ اینکه اصلاحطلبان یک دهه از رای مردم محروم شدهاند و به خاطر خطاهای راهبردی و خروج از ممشای امام (ره) دلشان برای بازگشت به قدرت لک زده است را میشود یک غبار بر دلهای آنها دید؟ آقای روحانی غبار بر دلهای آنها در بیمهری به مردم و نظام را نباید به عنوان غبار بر چهره ایران ترجمه کند. اما در پاسخ به سئوال دوم؛ اگر آقای روحانی گشتی در این تهران خودمان بزنند و سری به اعماق جامعه ایرانی در شهرها و روستاها بزنند خواهند دید زندگی مردم با همه مشکلاتی که وجود دارد جریان و نشاط خاص خود را دارد. نه تهدیدها و نه تحریمها و نه حتی برخی سوء تدبیرها در مدیریت کشور نتوانسته است زندگی مردم را از روال عادی خارج کند. مشکلات کشور و تهدیدهایی که وجود دارد در اقیانوس مواج همت مردم قابل هضم است. کشور طی سه دهه گذشته روزهایی را دیده است که در آن روزها بیم شکست و ناکامی انقلاب میرفت. هفتم تیر، هشتم شهریور، ترورهای کور و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که حداقل 34 کشور جهان در آن با آمریکا و رژیم صهیونیستی فعال بودند باعث شکست ما نشد و ایران از آنها عبور کرد و هیچ یک از نخبگان و رهبران ایران حتی به ذهنشان خطور نمیکرد که ایران در حال غرق شدن است و دنبال منجی میگردد یا اینکه غبار بر چهره مردم نشسته است. امروز که به فضل خدا و توجهات امام عصر (عج) و همت مردم روزهای آرامی را میگذرانیم چطور ایشان یک تصویر متلاطم و با موجهای شکننده بر اراده مردم و نیز چهره غبارآلود از مردم را تصویر میکنند؟
اما در پاسخ به سئوال سوم؛
ملت ما از آغاز نهضت امام خمینی (ره) نیم قرن است که با آمریکا و رژیم صهیونیستی پنجه در پنجه انداخته است. ملت مردانه ایستاده است و از غیرت، شرف و عزت خود دفاع میکند. سئوال این است: آمریکا در طی نیم قرن کجا کوتاه آمده است که جای پایی برای تعامل باقی بگذارد؟ این عظمت و عزتی که در ایران وجود دارد و این قدرتی که در ملت ایران ظهور کرده و سینه به سینه غارتگران جهانی ایستاده ، در روی میز مذاکره و تعامل با غرب به دست نیامده است.
در پای این نهال قدرت خونهای پاک فقها، علما، و صلحا ریخته شده است. در پای این نهال عظیم غیرت و شرف، خونهای مقدس جوانان، پیران، زنان و حتی کودکان معصوم ریخته شده است.
در یک کلمه قدرت ما محصول گفتمان مقاومت است نه گفتمان تعامل با غرب!
آمریکاییها و اروپاییها اگر توان غبار روبی از ایران را دارند بروند غبار از چهره خود بردارند و جنبش ضد سرمایهداری را مهار کنند. جلوی افول اندیشههای لیبرالیسم و ظهور اندیشه جهان اسلام را بگیرند. ایستادگی ما آنها را زمینگیر کرده است. آنها به کمتر از نابودی و اضمحلال ملت ایران رضایت نمیدهند. روند گفتگوهای هستهای ونیز محاصره نظامی، سیاسی و اقتصادی و گزینههای ابلهانه آنها مبنی بر حمله به ایران روی میز آنهاست. آنچه آنها را از این حمله پرهیز میدهد قدرت دیپلماسی ایران نیست بلکه آمادگی ملت ایران برای مقاومت و دست روی ماشه بودن رزمندگان ماست. این یک حقیقت و مثل آفتاب روشن است. آقای روحانی نباید این حقیقت را انکار کند.
مجمع روحانیون مبارز عقب نشینی كرده یا روحانی
محمدكاظم انبارلویی
۱۳۹۲/۳/۲۰