حسین قدیانی امروز سه شنبه ۲۸/۳/۹۲ طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: از پیروزی بزرگ اصولگرایان در انتخابات سراسری شورای شهر و روستا، بیهیچ اغراقی، سرور بیحد دارم. خدا را شکر که رای مردم به جریان اصولگرایی و همت جهادی، همچنان ادامه دارد. اندکی اگر عاقل باشیم میفهمیم که این پیروزی، آنقدر معنیدار و اصیل است که میتواند تلخی نتیجه انتخابات ریاستجمهوری را تحتالشعاع کار و خدمت قرار دهد. به شکرانه این انتخاب، سجده شکر به جا آوردم. به این نشانه که الیالابد «همت جهادی چارهساز است». به این نشانه که راه برونسیها و بابانظرها و همه آن شهدایی که با کار، سخن میگفتند، نه شعار، ممتد و لاینقطع است.
القصه! شباهنگام هشتم شهریور سال91 -یعنی تقریبا 10 ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری- با دوست خوبم محمدرضا کائینی درباره انتخابات سخن میگفتم. جایی به فراخور بحث، رفیق شفیق ما گفت: «اما شوراها هم خیلی مهم است ها.» که من جواب دادم: «شوراها برای ما اصولگرایان، مولد نتایج شیرینی مثل دستیابی به پارلمان و ریاستجمهوری بود. دریغ است اگر تنها و غریب رها شود».
همین مکالمه مختصر کافی بود که همان جا دست به قلم ببرم و از ضرورت غافل نشدن از شوراها مطلبی بنویسم... و بنویسم: «تکیه زدن اصولگرایان بر صندلیهای اجرایی، اول بار از انتخابات شورای شهر دوم شروع شد. سال بعد اما در یک بازه زمانی معین، هم انتخابات ریاستجمهوری است و هم انتخابات شوراها. مبادا به بهانه اهمیت طبیعتا بیشتر اولی، از دومی غفلت کنیم. ریاست بر جمهور در قاموس اصولگرایی یعنی خدمت به جمهور یا سربازی برای جمهور. یکی از بهترین جاها برای نیل به این موضوع، همین شوراهاست. در جراید دوم خردادی میبینم و میخوانم که اصلاحطلبان بعضا به این صرافت افتادهاند؛ به جای تمرکز روی انتخابات ریاستجمهوری، متمرکز روی انتخابات شوراها شوند تا از همان پله صعود اصولگرایان، صعود کنند. مخلص کلام اینکه؛ در دراز مدت، خطر باخت در انتخابات شوراها از خطر باخت در انتخابات ریاستجمهوری بیشتر است. ما که اصولگرا هستیم، فکر کنم بیشتر از اصلاحطلبان باید بفهمیم این حرف حساب را».
طرفه حکایت را نگاه کن! اصلاحطلبان که در خواب هم نمیدیدند برنده انتخابات ریاستجمهوری شوند، متاثر از پارهای اتفاقات– که خیلی هم ربطی به خودشان نداشت!- بر کرسی قوهمجریه تکیه زدند. اولا؛ مردم با اینکه دغدغه اقتصاد داشتند، متاثر از فضا، ترجیح دادند به دولت فعلی و شعارزدگی، «نه» بگویند. این فضا آنقدر سنگین بود که مردم با اینکه 8 سال طعم خدمت جهادی و کارایی قالیباف را چشیده بودند، رای به نماد اعتراض دادند. نماد اعتراض به دولت فعلی و نماد اعتراض به شعارزدگی. ثانیا؛ آنچه از شیخ حسن روحانی، یک رئیسجمهور ور دل 2خردادیها ساخت، بیشتر تفرقه بعضی دوستان خودی بود تا ابتکار ایشان. گفت: «چون موریانه بیشه ما را ز ریشه خورد/ کاری که کرد تفرقه با ما تبر نکرد». با این همه، ناظر بر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری، دغدغهای مرا آزار میداد. آیا اکثریت مردم - ولو اکثریت 7 دهم درصدی!- فیالواقع کار را به شعار و تدبیر امور را به سیاستزدگی و قول و قرار را به قیل و قال ترجیح میدهند که 8 سال کار قالیباف را فدای 2 هفته مهارت روحانی در فن بیان کردند؟! گیرم حالا هر چقدر هم فضای «نه» به این موضوع و آن موضع، سنگین باشد!! این نیز آزارم میداد که آیا مردم واقعا به جریان پرخیر و برکت اصولگرایی که قالیباف فقط یکی از ثمرات آن است، «نه» گفتهاند؟!
نتیجه انتخابات شورها اما بسی پر رمز و راز جلوه کرد. در فضای تبلیغاتی انتخابات شوراها که نه خبری از معایب روی مخ دولت فعلی بود، نه اثری از شعارزدگی و گفتمان نمایی، همه دیدیم که مردم، «ایجابی» رای دادند، نه «سلبی». «آری» گفتند، «نه» نگفتند.
این نتیجه موید این مهم است که ما اگر با دست خودمان - و البته با درایت و سوءاستفاده دشمن بیرونی!- گند به فضای تبلیغات نزنیم و بیخود و بیجهت، فضا را ناموسی نکنیم، مردم مرض ندارند که کفران نعمت خدمت کنند. نتیجه انتخابات شوراها نشان داد اخلاق و منطق و نظم و آرامش اگر بر فضای تبلیغات سایه افکند، همچنان رای مردم به کار است و کار و کار. نتیجه انتخابات شوراها نشان داد مردم از «آری» گفتن به جریان اصولگرایی لحظهای نادم و پشیمان نیستند، شرط است که با ندانم کاری صدایشان را جور دیگری درنیاوریم! نتیجه انتخابات شوراها نشان داد مردم قدردان زحمات 8 ساله قالیباف هستند اما گناهی ندارند که گاهی مجبور میشوند به جای رای ایجابی، رای سلبی بدهند!
حقا که در انتخابات ریاستجمهوری، بازی برده را باختیم اما خدا را باید سجده کرد از زنده بودن و استواری کار و خدمت و همت جهادی.
راستی! چهارشنبه 23 تیر 78 سخنان شیخ حسن روحانی در دانشگاه تهران، بسی شدیدتر از سخنان جناب علمالهدی بود در روز چهارشنبه 9 دی 88! آن روز اگر هاتفی از غیب، پیام میآورد که همین شیخ حسن، قرار است روزی رئیسجمهور شود، آنهم با گرایش مستقل، بلکه متمایل به اصلاحطلبان، احدی باور نمیکرد!! آن ایام دوم خردادیها، شیخ حسن را محافظهکار اقتدارگرای دست راستی سنتی بیپایگاه اجتماعی و فاقد رای میخواندند!!
تاریخ عجب پندآموز است. رئیسجمهور منتخب! گمانم بیش از آحاد مردم، باید ممنون مومنین و حزباللهیهایی باشی که 23 تیر در یک صف واحد برای هر بند سخنانتان یک «تکبیر» میفرستادند.
اصولگرایی زنده است
نتیجه انتخابات شوراها نشان داد اخلاق و منطق و نظم و آرامش اگر بر فضای تبلیغات سایه افكند، همچنان رای مردم به كار است و كار و كار.
۱۳۹۲/۳/۲۸