بلندآوازه انقلاب، اختصاص مي دهيم؛
شوق عراق و شور حجاز است در دلم
جامه دران و سوز و گداز است در دلم
پل مي زنم به خويش مگو از كدام راه
راهي كه رو به آينه باز است در دلم
قد قامت الصلاه من از جاي ديگر است
قد قامت كدام نماز است در دلم
شب را چراغ گم شدن روز كرده ام
ذكرت چراغ راز و نياز است در دلم
تشبيه نارساست، حقيقت كلام توست
ابهام و استعاره، مجاز است در دلم
مجموعه نياز تويي اي نماز ناب
ديگر چه حاجتي به نياز است در دلم
ياس كبود پيش تو خار است فاطمه(س)
نامت گل هميشه بهار است فاطمه(س)
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفريد
خورشيد را ز شعله آه تو آفريد
شمسي تر از نگاه تو منظومه اي نبود
صد كهكشان ز ابر نگاه تو آفريد
آه اي شهيده اي كه شهادت سپاه توست
جان را خدا شهيد سپاه تو آفريد
هر جا كه نور بود به گرد تو چرخ زد
ما را چو گرد بر سر راه تو آفريد
اي پشتوانه دو جهان، عشق را خدا
با جلوه و جلالت و جاه تو آفريد
تقواي محض، عصمت خالص، گل خدا!
آخر چگونه شعر كنم قصه تو را؟
تو آمدي و زن به جمال خدا رسيد
انسان دردمند به درك دعا رسيد
تو آمدي و مهر و وفا آفريده شد
تو آمدي و نوبت عشق و حيا رسيد
هاجر هر آن چه هروله كرد از پي تو كرد
آخر به حاجت تو به سعي صفا رسيد
احمد(ص) اگر به عرش فرا رفت با تو رفت
مولا اگر رسيد به حق با شما رسيد
داغ پدر سكوت علي(ع)، غربت حسن(ع)
شعري شد و به حنجره كربلا رسيد
در تل زينبيه غروبت طلوع كرد
با داغ تو قيامت زينب(س) فرا رسيد
با محتشم به ساحل عمان رسيد اشك
داغ تو بود بار امانت به ما رسيد
تسبيح توست رشته تعقيب واجبات
قد قامت الصلاتي و حي علي الصلاه
منبع:روزنامه کیهان
شعر علیرضا غزوه به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س)
۱۳۹۱/۱/۱۷