نسخه چاپی

روایت روحانی از كارشكنی ریاض در مذاكرات

عرب‌ها اساساً از اینكه موازنه قدرت بهم خورده بود، ناراحت بودند. در ذهن آنها بین ایران و عراق یك موازنه‌ای برقرار بود. خب وقتی صدام از بین رفت، این موازنه بهم خورد. قبلاً عربستان دنبال طالبان رفته بود و به آنها كمك می‌كرد، تا مشكلی در برابر ایران باشند، حكومت طالبان نیز سرنگون شد. بنابراین جایگاه ایران ارتقا پیدا كرد.

به گزارش نما به نقل از جهان، حجت الاسلام حسن روحانی در بخشی از گفت‌وگوی خود با مجله مهرنامه که در سال اخیر به چاپ رسید، به کارشکنی عرب ها و به خصوص عربستان در مسائل هسته ای ایران اشاره می کند و میگوید: عرب‌ها اساساً از اینکه موازنه قدرت بهم خورده بود، ناراحت بودند. در ذهن آنها بین ایران و عراق یک موازنه‌ای برقرار بود. خب وقتی صدام از بین رفت، این موازنه بهم خورد. قبلاً عربستان دنبال طالبان رفته بود و به آنها کمک می‌کرد، تا مشکلی در برابر ایران باشند، حکومت طالبان نیز سرنگون شد. بنابراین جایگاه ایران ارتقا پیدا کرد. همزمان در آن مقطع موضوع هسته‌ای مطرح شد و...

*** در ادامه بخشی از این مصاحبه را که به کارشکنی عربستان اشاره دارد را می خوانید؛

آمریکایی‌ها چه انگیزه‌ای برای کارشکنی داشتند؟ فقط به صرف اینکه در مذاکرات نبودند؟

- خوب این حرف بوش که می‌گوید بیایید راجع به همه مسایل صحبت کنیم را شاید بتوان این گونه تعبیر کرد که آمریکایی‌ها می‌‌خواستند این پرونده هسته‌ای را گرو بگیرند تا ما با آنها راجع به همه مسایل و موضوعات دو طرف گفت‌وگو کنیم. بوش نمی‌خواست که مهم‌ترین پرونده حل و فصل نهایی شود. اصولاً برای آمریکا بسیار سخت بود که یک مسأله مهم بین‌المللی توسط اروپایی‌ها حل و فصل شود. آنها خود را کدخدای دنیا می‌دانند. خود اروپایی‌ها نیز قبول داشتند که آمریکایی‌ها باید به نوعی توافق کنند. از طرف دیگر اسرائیل و عرب‌ها نیز فشار می‌آوردند و کارشکنی می‌کردند.

* شما در کتاب خودتان اشاره کرده‌اید که در رابطه عربستان در حال رسیدن به یک توافق‌نامه جامع و استراتژیک بودید. یعنی شما به عنوان نماینده تام‌الاختیار نظام، با عرب‌ها صحبت کردید اما در دولت جدید این بحث متوقف شد. مگر این سیاست کلی نظام نبود که ما با عرب‌ها و عربستان توافق کنیم و مسأله هسته‌ای را پیش ببریم؟

- یک اجماعی وجود داشت که ما با عربستان روابط خوبی داشته باشیم. کسی در نظام، مخالف این نظر نبود. من برای اولین بار سال ۷۷ رفتم عربستان. آن زمان عربستان ما را در داستان «خُبَرْ» متهم کرده بود. من به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی به عربستان رفتم. از طرف آنها آقای نایف طرف مذاکره بود. مذاکره ما طولانی شد. از سر شب تا صبح طول کشید. از ساعت ۱۰ شب مذاکرات شروع شد و تا ۵ صبح به طول انجامید. در نهایت به یک تفاهم رسیدیم و آن منجر به یک تفاهم‌نامه امنیتی شد که دو طرف امضا کردیم. در سال ۸۴ مجدداً به عربستان رفتم. بحث‌های مفصلی راجع به منطقه، مسایل دو کشور و مسایل هسته‌ای داشتیم. با نایف به توافق رسیدیم که چهار کمیته تشکیل دهیم. این کمیته‌های چهارگانه، بنا بود هر چند ماه یک بار تشکیل شود و کارها را دنبال ‌کند. اما بعد که من از دبیرخانه بیرون آمدم، نه این کمیته‌ها تشکیل شد و نه مسایل دنبال شد.

* گفتید اسرائیل و اعراب هر دو در پرونده هسته‌ای ایران کارشکنی می‌کردند. اسرائیل قابل فهم است اما عرب‌ها به چه دلیل کارشکنی می‌کردند؟

- عرب‌ها اساساً از اینکه موازنه قدرت بهم خورده بود، ناراحت بودند. در ذهن آنها بین ایران و عراق یک موازنه‌ای برقرار بود. ایران قدرت بزرگی بود، عراقی‌ها نیز به لحاظ نظامی، قدرتی در منطقه بودند که به‌زعم عرب‌ها می‌توانستند روزی مقابل ایران بایستند. خب وقتی صدام از بین رفت، این موازنه بهم خورد. قبلاً عربستان دنبال طالبان رفته بود و به آنها کمک می‌کرد، تا مشکلی در برابر ایران باشند، حکومت طالبان نیز سرنگون شد. بنابراین جایگاه ایران ارتقا پیدا کرد. همزمان در آن مقطع موضوع هسته‌ای مطرح شد. آنها از اینکه توازن قوا بهم خورده بود، ناراحت بودند. پس تلاش کردند از طریق پرونده هسته‌ای، ایران تحت فشار قرار بگیرد. چون قدرت هسته‌ای را یک نقطة قوت جدید برای ایران می‌دانستند. ما می‌دانستیم که آنها کارشکنی می‌کنند یا فشار می‌آورند. اما نمی‌دانستیم که این فشار خیلی زیاد است. اروپایی‌ها به ما گفتند که فشار این همسایه‌هایتان را کم کنید، الان هم اسرائیل به ما فشار می‌آورد، هم آمریکا، هم عرب‌ها بنابراین در مجموع، فشار آمریکا مهم‌ترین عامل بود.

۱۳۹۲/۴/۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...