به گزارش نما ،متن زير، آخرين سخنراني سردار شهيد حاج احمد متوسليان براي قواي محمد رسول الله در پادگان زبداني واقع در حومه شهر دمشق است.كمتر از ده روز پس از ايراد اين سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بيروت به همراه 3 تن از همراهانش به اسارت مزدوران رژيم صهيونيستي در آمد.
بسمالله الرحمن الرحيم
بعد از انجام عمليات فتحالمبين در ايران، روند مسايل سياسى جهان، تغييرات عمدهاى پيدا كرد و كامل كننده اين تغييرات، عمليات پيروزمندانه الى بيتالمقدس بود.
در پى اين دو عمليات بود كه ابر قدرت آمريكا و امپرياليزم بينالمللى به اين نتيجه رسيدند كه عراق نه تنها قادر نيست در مقابل انقلاب اسلامى ايران بايستد و آن را به زانو در بياورد، بلكه موجوديت خود او نيز در منطقه به خطر افتاده و هر آن بيم آن مىرود كه با سقوط جريان صدامى در منطقه امپرياليزم و منافع آن متحمل ضربات سنگينى بشوند. به همين دلايل، امپرياليزم به فكر افتاد كه بايد اين جريان بعثى را به نحوى از نابودى نجات دهد. بنابراين تصميم گرفتند تا هماهنگى خاصى در بين ايادى خودشان در منطقه ايجاد نمايند. شما عزيزان خودتان شاهد اين هماهنگى هستيد و سكوت سران مرتجع منطقه در مقابل تجاوز اسراييل، دليل اين مدعاست.
ژنرال الكساندر هيگ - وزير خارجه آمريكا - گفته است: ما بايد سه مسأله جنگ ايران و عراق، بىثباتى كشورهاى خليج فارس و بحران در جنوب لبنان را هر چه سريعتر حل كنيم! البته ما نيز بر اين اعتقاد هستيم؛ ولى بر طبق آن خط مشىاى كه اسلام به ما ارايه مىدهد. آمريكا آرام نمىنشيند و هر روز توطئهاى جديدتر و خدعهآميزتر از قبل را بر ملتهاى مسلمان تحميل مىنمايد؛ غافل از آنكه تا در اقصى نقاط جهان گوينده "لااله الا الله" هست، همان جا نيز مرز اسلامى ماست. ما اين هنرنمايىهاى فرسوده و نقاشىهاى از بين رفته در طول تاريخ بر روى صفحات لجن مالى شدهاى را كه به نام مرزهاى جغرافيايى در بين ممالك اسلامى علم كردهاند، هرگز قبول نداريم.
آقاى هيگ - وزير خارجه آمريكا - يك هفته قبل از حمله اسراييل به جنوب لبنان در روز سىام مه 1982 مىگويد: ما تا هفته آينده، اين سه مسأله را حل خواهيم كرد.
اسحاق شامير - وزير خارجه اسراييل - نيز براى آنكه اعتراضى به وزير خارجه آمريكا كرده باشد، بر آشفته مىگويد: شما آمريكايىها، چرا طرحها و برنامههاى نظامى محرمانه ما را افشا مىكنيد؟!
مجموعه اين بيانات، نشاندهنده توطئهاى است كه از قبل طرحريزى شده است و ابرقدرت آمريكا و فرزند نامشروع و خلفش اسراييل، هر دو از اين تجاوز جنايتكارانه به لبنان، با خبر و همدست يكديگر بودهاند. آنها از اين تجاوز، چنين تحليلى نيز داشتهاند كه اولين نتيجه اين حمله، ايجاد فشارهايى بر ايران است؛ به اين معنا كه پيام اين فشارها به ايران، اين خواهد بود كه جنگ با عراق را حل و فصل نماييد تا ايران و عراق دوش به دوش همديگر عليه اسراييل بجنگند!
از سوى ديگر، اگر ايران فريب اين توطئه خدعهآميز را نخورد و ما به جنگ ادامه داديم، اذناب مرتجع و دست نشانده آمريكا در كشورهاى منطقه، ما را بهعنوان كشورى ضداسلام! محكوم كنند؛ با اين تحليل مكارانه كه دشمن صهيونيستى به ممالك اسلامى لبنان و سوريه تجاوز نموده و عراق مايل است عليه اسراييل بجنگد؛ ولى ايران نمىخواهد! طبيعتا همين مسأله، ما را وا مىداشت كه به آتش بسى ننگين تن بدهيم. كما اينكه به احتمال 80 درصد قصد داشتند در عراق كودتايى انجام بدهند، صدام را بر كنار نمايند و آتش بس يكجانبهاى را در جنگ اعلام كنند و طى مقطعى پانزده روزه از سرزمينهاى اشغالى ايران خارج شده، آنگاه بحث شناسايى آغازگر جنگ و شناختن مجرم كه از اهم خواستههاى ايران بوده و هست را به حكميت دو ارگان گرگ صفت محول كنند؛ يكى، شوراى امنيت سازمان ملل متحد و آن ديگرى، ديوان عالى عدالت بينالمللى يا همان "دادگاه لاهه"! ما هم خوب مىدانيم كه سگ زرد برادر شغال است و هر دو با هم يكى هستند.
آمريكا و اسراييل در نهايت ناباورى مشاهده مىكنند كه ايران، با آنكه در حال جنگ با عراق است، در جبهه ديگرى نيز وارد عمل مىشود و نيرويى تقويت شده و قدرتمند به لبنان اعزام مىنمايد و با اين اعزام نيرو، دشمنان انقلاب اسلامى در منطقه با حالتى بهتزده، همه نقشههاى خود را نقش بر آب و تمامى معيارها و محاسباتشان را برعكس و وارونه شده مىبينند!
وقتى كه در شب بيست و يك خرداد ماه، ما وارد فرودگاه بينالمللى دمشق شديم، افرادى كه براى استقبال آمده بودند، فكر مىكردند كه ما براى بازديدى تشريفاتى و حضور در ضيافتى دو ساعته به سوريه آمدهايم!
برادرها! تمامى مردم لبنان، شما را مرجع و ملجأ خود مىدانند و معتقدند كه فقط شما مىتوانيد آنها را نجات دهيد. الان در لبنان مردم مدام مىپرسند: كى مىآييد؟ كى عمل مىكنيد؟! هر لبنانى را كه مىبينيم، اولين حرفش اين است كه آيا شما پاسداران انقلاب اسلامى ايران هستيد؟ وقتى پاسخ مثبت مىدهيم، بلافاصله مىپرسند: پس كى به اينجا مىآييد؟!
عزيزان، انشاءالله با به كار بردن تمام تاكتيكهايى كه تاكنون آموختهايم و به كار بردن تمامى امكاناتى كه در اختيار داريم، با ايمان به الله و اعتقاد به خدا، تن به اين آتشبسها نخواهيم داد. ما به آنچه كه برادرمان "رفسنجانى" در اين رابطه گفته است، صحه مىگذاريم كه گفت: "ما در آنجا سلاح و نيرو داريم و اراده و تصميم به دست ماست و خودمان نيز عمل مىكنيم و ما هرگز تن به سازش نخواهيم داد."
با افراد و كشورها تا آن زمانى كه عليه كفر "يعنى اسراييل" بجنگند، ما نيز همراه و همكار خواهيم بود و اكنون برادران سورىمان در اين جهت هستند و ما هم در كنارشان هستيم و با اين برادران همكارى مىكنيم و مىجنگيم و اعتقاد داريم كه انقلاب اسلامى را بايد به جهان صادر كنيم.
انشاءالله خداوند به همه شما برادرها توفيق بدهد و به همه ما نيز اين توفيق را بدهد كه بتوانيم قوانين انفرادى و اجتماعى اسلام را هم درون خودمان و هم در اجتماعمان پياده كنيم... اين حركت جديد ما نيز در منطقه نه صرفا به عنوان يك حضور سمبليك و صورى است، بلكه حضور ما در اين منطقه، عمل نيز در پى دارد. با اسراييل وارد جنگ خواهيم شد و عملياتمان را عليه آنها شروع خواهيم كرد. هر كس با ماست؛ بسمالله! هر كس با ما نيست، خداحافظ!
ما با ايمانمان مىجنگيم؛ جندالله با ايمانش مىجنگد. بگذار بوقهاى تبليغاتى رسانههاى صهيونيستى و سران اسراييل به ما بگويند شما براى خودكشى آمدهايد! ما ثابت مىكنيم كه خون ما باعث خواهد شد كه سرزمينهاى مقدس اسلامى از دست امپرياليزم آمريكا و اين رژيم غاصب و فاسد صهيونيستى آزاد بشود.
اينها - اسراييلىها - وقتى باورشان شد كه نيروهاى ما به عزم جنگ با آنها دارند به سوريه مىآيند، فورا اعلام آتش بس كردند! آتش بس؟! الان تمام فشارها دارد وارد مىشود كه كشورهاى ديگر هم تن به آتش بس بدهند؛ آن هم در شرايطى كه ارتش اسراييل با تجاوز به لبنان، در منطقهاى به طول هشتاد كيلومتر و به عرض چهل كيلومتر پيش مىآيد و سرزمين مقدس اسلامى را اشغال مىكند. تا به امروز مؤمنين سختترين مقاومتها را در مقابل اسراييل از خودشان نشان دادهاند و هنوز ارتش صهيونيستى نتوانسته وارد شهر "صور" شود. چرا؟ چون در صور شيعيان سكونت دارند و آنها معتقدند كه نيروهاى ايرانى، امروز يا فردا از راه مىرسند و به همين دليل است كه اين چنين در مقابل ارتش سفاك اسراييل مقاومت كردهاند. تا اين لحظه نگذاشتهاند كه آنها وارد صور بشوند. با آن كه برادران و خواهران ما در محاصره دشمن قرار گرفتهاند، ولى بحمدالله هنوز دشمن نتوانسته است به مناطق شيعهنشين وارد بشود.
سختترين مقابلههاو مبارزهها توسط همين شيعيان محروم صورت گرفته؛ آن هم در موقعيتى كه ساير جريانات، حتى آن كسانى كه معتقدات ناسيوناليستى و ملىگرايى داشتند، در مقابل دشمن پا به فرار گذاشتند. اين مسلمانان واقعى هستند كه اكنون دارند در مقابل تجاوز صهيونيستها ايستادگى مىكنند و ما نيز به يارى خدا هر شهرى را كه توسط اسراييلىها محاصره شده، با در محاصره انداختن نيروهاى دشمن آزاد خواهيم كرد و اسراييل را به سقوط مىكشانيم! روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسراييل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برايشان معنا ندارد و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيستها به جهانيان ثابت كنيم كه ما به اتكا به سلاح ايمانمان مىجنگيم؛ نه به اتكاى هواپيما، نه با موشكهاى سام، نه با تانك، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادىمان، انشاءالله."
چرا با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد؟

در لبنان مردم مدام مىپرسند: كى مىآیید؟ كى عمل مىكنید؟! هر لبنانى را كه مىبینیم، اولین حرفش این است كه آیا شما پاسداران انقلاب اسلامى ایران هستید؟ وقتى پاسخ مثبت مىدهیم، بلافاصله مىپرسند: پس كى به اینجا مىآیید؟!
۱۳۹۲/۴/۲

