اندیشکده
آمریکایی «بروکینگز» در گزارشی به قلم «گرگوری گاوس» عضو ارشد مرکز دوحه
این اندیشکده به بررسی انتخابات ایران و جنگ سرد نوظهور در منطقه پرداخت.
وی کارشناس سیاست داخلی و روابط بینالملل در کشورهای حاشیه خلیج است و
تمرکز خاصی بر عربستان صعودی دارد.
به گزارش نما به نقل از اشراف، گاوس نویسنده کتاب «روابط بینالملل در
خلیجفارس» (انتشارات دانشگاه کمبریج، 2010) و در حال حاضر استاد علوم
سیاسی در دانشگاه «ورمونت» است. آنچه در پي مي آيد متن اين تحليل است و بديهي است كه انتشار آن به معناي تاييد آن نيست.
■ پیروزی روحانی باعث افزایش خوشبینیها شده است■
انتخاب
«حسن روحانی» به عنوان رئیسجمهور ایران باعث افزایش خوشبینیها نه تنها
در زمینه رسیدن به توافق هستهای بلکه دوستی مجدد ایران و عربستان سعودی با
توجه به تنشهای فزاینده و تلاشهای فرقهای و منطقهای این دو کشور برای
نفوذ بیشتر، شده است. رئیسجمهور «روحانی» تلاش بسیاری کرد تا تمایل خود را
به روابط جدید با ریاض را نشان دهد. حتی سعودیها که نسبت به مقاصد ایران
بدبین هستند، از [سخنان] رئیسجمهور جدید ایران دلگرم و امیدوار شدهاند.
■ یک دلیل این خوشبینی اقدامات گذشته «روحانی» است■
یک
دلیل این خوشبینی اقدامات گذشته «روحانی» است، که توانسته با موفقیت
روابط ایران-عربستان را بهبود بخشد. «روحانی» به عنوان دستیار ارشد
رئیسجمهور سابق، «رفسنجانی»، در اواسط دهه 1990 مستقیماً با عربستان
مذاکره کرد تا روابط دو کشور را پس از جنگ ایران-عراق، که در آن ریاض حامی
«صدام حسین» و علیه ایران بود، را بهبود بخشد. این تلاشها در دوره
رئیسجمهور «خاتمی» که در سال 1997 انتخاب شد نیز ادامه یافت، و در نهایت
به امضاء توافقنامهای برای همکاری در مقولات جزایی مانند قاچاق مواد مخدر،
ضمن بازدید شاهزاده «نایف»، وزیر کشور عربستان از تهران در آوریل 2001
منجر شد. باید به یاد داشت که این توافق دوجانبه در زمینه مسائل جزایی بوده
و یک اتحاد امنیتی یا حتی درک مشترک از سیاستهای بینالمللی منطقه نبود.
این توافق نشانگر بهبود روابط دوجانبه بود، اما نشست همفکری در زمینه سیاست
خارجه محسوب نمیشود.
■ ریاض و تهران اختلافات زیادی داشتند، اما منافع مشترک اندکی نیز داشتند■
اگر
چه انتخاب «روحانی» موجب خوشبینی است، اما باید توجه داشت که شرایط
ژئوپولتیک منطقه با دوستی عربستان-ایران در اواخر دهه 1990 تاکنون تغییر
بسیاری کرده است. در آن زمان هم عربستان و هم ایران معتقد بودند که «صدام
حسین» آدم بدی است. کاهش قیمت نفت در اواخر دهه 1990 موجب نزدیکی دو کشور
در کنار دیگر کشورهای عضو و غیرعضو اوپک شد تا میزان تولید را کاهش داده و
دوباره قیمت را بالا ببرند. ریاض و تهران اختلافات زیادی داشتند، اما منافع
مشترک اندکی نیز داشتند. امروزه این منافع مشترک کمتر مشاهده میشود.
■ عراق و سوریه که زمانی جزء بازیگران اصلی منطقه بودند حال به زمین بازی بدل شدهاند■
مهمترین
اختلاف ژئوپولتیک بین آن زمان و اکنون فروپاشی حاکمیت در سوریه و عراق
است. در 1990 «صدام» همچنان بر عراق حاکم بود، نه خوب و نه مدنی ولی آن را
کنترل میکرد. همچنین همتای بعثی او «حافظ اسد» بر سوریه حکومت میکرد.
آنها مخالفان محلی را سرکوب کرده و بر سیاستهای داخلی خود به شدت کنترل
میکردند و مداخله موفق خارجیها در سیاستهای داخلی خود را غیرممکن
میکردند. حمله 2003 آمریکا موجب افشاء سیاستهای عراق شده و به ایران
(موفقتر از همه)، ترکیه، عربستان صعودی و دیگر گروههای منطقه امکان داد
که در سیاست عراق به ایفای نقش بپردازند. آنها مجبور نبودند خود را به عراق
تحمیل کنند. گروههای محلی عراق، که برای تسلط بر عراق جدید میجنگیدند،
از حمایت خارجی استقبال میکردند. امروز همین مسئله در سوریه رخ داده است.
کشورهای عراق و سوریه که زمانی جزء بازیگران اصلی منطقه بودند حال به زمین
بازی بدل شدهاند.
■ مداخله عربستان و ایران در این کشورها فقط براساس منافع نیست ■
جنگ
سرد جدید خاورمیانه در سیاست داخلی این کشورهای جدید و ضعیف عربی در حال
بروز است، که کشورهای عربی ضعیف دیگری مانند لبنان و یمن را که دههها مورد
مداخله خارجی بودهاند را نیز درگیر میکند. مداخله عربستان و ایران در
این کشورها فقط براساس منافع نیست، بلکه ساختار روابط بینالملل منطقهای
نیز در این امر موثر است. دور ماندن از خطرات این درگیریهای داخلی به
معنای خالی کردن میدان به نفع رقبا و خطر از دست رفتن منافع است.
رئیسجمهور «روحانی» هر قدر هم مایل به روابط بهتر با عربستان باشد،
نمیتواند منافع ایران در عراق را رها کند. هر قدر عربستان متمایل به
همکاری با «روحانی» باشد، باز هم صرف حسن نیت ظاهری هم به راحتی از میدان
سوریه کنار نخواهد رفت.
■ احتمال بهبود واقعی روابط ایران-عربستان اندک خواهد بود■
از
آنجا که امید نمیرود دولتهای عراق و سوریه در کوتاه مدت قوی شده و
بتوانند قلمرو خود را از مداخله خارجی رها کنند، احتمال بهبود واقعی روابط
ایران-عربستان اندک خواهد بود. به هر حال، حتی در این شرایط ساختاری
بدبینانه، دلایل مهمی وجود دارد که امیدوار باشیم «روحانی» و عربستان
خواهند توانست ماهیت رقابت فرقهای شدید خود را کاهش دهند.
■ اگر «روحانی» بتواند جوّ روابط ایران-عربستان را بهبود به نفع همه خواهد بود■
بدون
شک، فرقهگرایی اساس درگیریهای عراق و سوریه است. اما عربستان و ایران
این خطوط فرقهای را به سبک خود پیش میبرند تا بتوانند حامیان خود را
تشویق کرده و دشمنان را بیاعتبار سازند، و بدین ترتیب در حال مسمومکردن
سیاست تمام منطقه هستند. فرقهگرایی منطقه در بلندمدت برخلاف منافع بلندمدت
ایران و عربستان خواهد بود. در عربستان، این اختلافات میتواند موجب تحریک
اقلیت شیعه شده و اعراب شیعه را به سمت ایران متمایل سازد و جهادیون سنّی
را، همانند سابق به سمت ریاض سوق دهد. در ایران، این اختلافات بر جایگاه
این کشور به عنوان یک اقلیت در جهان اسلام تاکید کرده و نفوذ این کشور را
میکاهد. با افزایش اختلافات فرقهای در منطقه، آمریکا نیز متضرر خواهد شد
زیرا این اختلافات موجب بیثباتی بیشتر منطقه شده و نیز میتواند زمینه را
برای رشد سازمانهایی مشابه القاعده آماده سازد. اگر «روحانی» بتواند جوّ
روابط ایران-عربستان را بهبود بخشد و موجب کاهش رقابت فرقهای بین دو کشور
برای نفوذ در منطقه شود، این مسأله در بلند مدت به نفع همه خواهد بود.