روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود نوشت؛
یکی از آسیب های جامعه مدنی ایران طی یک و نیم قرن اخیر فرصت طلبی های روشنفکرانه و تمامیت خواهی های متجدد مآبانه بوده است. ذبح واقعیات اجتماعی و خیر عام جامعه پای ماشین تجدد و به بهای ناچیز شبه مدرنیسم وارداتی که محصول خودباختگی و شیفتگی در برابر غرب است لطمات جبران ناپذیری به سطح و زیربنای تغییرات اجتماعی در ایران زده است. انحراف نهضت مشروطیت از آرمانهای اولیه و تحویل میراث مشروطه به استبداد رضاخانی ناشی از همین فرصت طلبی های روشنفکرانه بود. اگر علمای بزرگ اسلام نظیر مرحوم میرزای نائینی، صاحب کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی و روحانیون طراز اولی نظیر آیات عظام طباطبایی، بهبهانی و شیخ فضل الله نوری مشروطیت را بر استبداد ترجیح دادند به خاطر این باور بودکه با بستن دست استبداد می توانند آرمان دولت اسلامی را به واقعیت نزدیک تر کنند. مرحوم میرزای نائینی اگر آن خواب را در کتاب شریف "تنبیه الامه و تنزیه المله" خود نقل می کند و به نقل از حضرت حجت بن الحسن (عج) می گوید مشروطه امر جدیدی نیست بلکه استبداد قاجار به سان کنیز سیاهی است که دستانش آلوده به ظلم و جور و ستم است و با مشروطه بخشی از این آلودگی ها برطرف می شود بدان خاطر است که نهضت عدالت خواهی و ترجمان مدرن آن یعنی مشروطه خواهی را گامی در مسیر بهبود دولت به سوی آرمان نهایی دولت اسلامی و روحانی می پندارد.
این روند بهبود از صفویه آغاز شده بود و روز به روز روند تکاملی خود را طی می کرد. حضور شیخ الاسلام ها در کنار پادشاه در دوره صفوی نقطه عزیمت دولت سازی اسلامی در ایران است. اما بعد از مشروطه در 15 سال تاریک فرصت طلبی و موج سواری روشنفکران بلایی به سر مشروطیت آورد که نتیجه آن کودتای اسفند 1299 توسط یک دیکتاتور دست نشانده اجنبی شد. 72 سال طول کشید تا آسیب های آن فرصت طلبی های روشنفکران به نفع دولت مدرن جبران شود و امام خمینی(ره) قطار نهضت اسلامی علما در مشروطه را با ارتقا به جمهوری اسلامی مجددا در ریل اسلامی سازی دولت بیاندازد. هر چند فراز و نشیب های بسیاری در مسیر حرکت به سوی دولت اسلامی طی سه دهه گذشته اتفاق افتاد. برخی اوقات سریع حرکت کردیم، بعضی جاها تردید کردیم و روند قهقرایی طی کردیم، مواقعی هم بود که به اسم دولت اسلامی همان ایده ها و انگاره های دولت مدرن را به ما خوراندند و بعضی وقت ها هم در اسلامی کردن دولت و انقلابی گری از مسیر ولایت و اعتدال منحرف شدیم و...
امروز پس از 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی اخلاف همان متجدد مآبهایی که تا کمر خم می شدند و سر در شهرفرنگ ها می کردند تا چند تصویر نیمه پویا از خیابان های لندن و پاریس و سن پطرزبورگ ببینند دندان طمع تیز کرده اند تا انتخاب آقای دکتر روحانی را مهر پایانی حساب شده و سازمان یافته بر روند دولت سازی اسلامی در ایران وانمود کنند. این فرصت طلبان و تمامیت خواهان به گونه ای دم از عرفی سازی دولت به سبک ترکیه می زنند که گویی اصالت و نسب دکتر روحانی را فراموش کرده اند! اینها با مصادره مفاهیم و شعار های روحانی اعتدال روحانی را به جامعه مدنی خاتمی ترجمه می کنند و شعار مذاکره او را به شعار تنش زدایی دولت اصلاحات. برنامه بهبود فضای کسب و کار را به اقتصاد باز وسرمایه داری دوره کارگزاران و ایده احقاق حقوق اصناف و انجمن ها را به شعار توسعه سیاسی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و .... .
فرصت طلبان روشنفکر و متجدد مآب می خواهند وانمود کنند که اعتدال روحانی فرصت سازی برای عرفی سازی دولت در ایران و توقف اسلامی سازی آن است و دولت به دست روحانیت در ایران در حال عرفی شدن است. این شبهه اگر از جانب تئوریسین های اعتدال بی پاسخ بماند بیم آن می رود قصه مشروطه در ابعاد متفاوتی تکرار شود. در مشروطه به دلیل ابهام در مفاهیم آرمان دولت روحانی که روحانیت به خاطر آن دست به قیام و تحصن زد به دولت عرفی تنزل پیدا کرد که در نهایت به استبداد انگلیسی منجر شد.این در حالی است که به زعم راقم این سطور دولت روحانی در دهه چهارم انقلاب فرصت بی نظیری برای پیگیری آرمان دولت اسلامی است.
روحانی نه خاتمی است و نه هاشمی بلکه به مراتب قدرتمند تر و زیرک تر از آنهاست که بخواهد دولتش را در چمبره بوروکرات ها و تکنو کرات ها رها کند. او پیش از آنکه حقوقدان باشد یک فقیه و مجتهد است والا باید عمامه بر می افکند و طریقت فرنگی ها را پیش می گرفت. همین ذکاوت سیاسی به او یاد داده است که جایگاه مذهب در ایران چیست و الگوی پیشرفت و عزت ما حتما اسلامی و ایرانی است. کابینه پیشنهادی روحانی فارغ از تمام گمانه زنی ها تعجب بسیاری از روشنفکران را برخواهد انگیخت. این کابینه مرز میان افراط و تفریط با همان روحیه انقلابی گری و جهادی ان شاء الله شکل خواهد گرفت. میانه روی و اعتدال در سالهای گذشته فضیلت گمشده انقلابی گری در ایران بوده است و این اعتدال انقلابی صبغه گرمی در دولت آینده است.
دولت روحانی با ارتباطات موثر و مستمری که با حوزه و روحانیت و برخی احزاب و گروه های با اصل و نسب برقرار می کند در صورت عبرت گرفتن از گذشته و به خصوص مرور فرصت طلبی روشنفکران در مشروطه و عاقبت روحانیونی که به روشنفکران اعتماد کردند یک فرصت بی نظیر برای اسلامی سازی دولت در ایران و جهش در این مسیر است. جهشی که از مسیر اعتدال انقلابی، عقلانیت شیعی و واقع نگری آرمان خواهانه و آرمان گرایی واقع بینانه می گذرد.
رسالت: روحانی از هاشمی زیرك تر است
روحانی نه خاتمی است و نه هاشمی بلكه به مراتب قدرتمند تر و زیرك تر از آنهاست كه بخواهد دولتش را در چمبره بوروكرات ها و تكنو كرات ها رها كند. او پیش از آنكه حقوقدان باشد یك فقیه و مجتهد است والا باید عمامه بر می افكند و طریقت فرنگی ها را پیش می گرفت.
۱۳۹۲/۴/۲۳