نسخه چاپی

استيو هانكه و گاربيس ايراديان:

واقعیت ناراحت كننده در مورد تحریم های ایران

استیو هانكه و همكار وی گاربیس كه بعد از اعمال تحریم های غرب بر علیه ایران اقتصاد ایران را زیر نظر گرفته و تحولات آن را در دوره تحریم مورد رصد قرار داده اند، در آخرین مطلب مشترك خود به موضوعاتی اساسی پیرامون تحریم های غرب علیه ایران و تاثیر آنها بر اقتصاد ایران پرداخته و پیرامون ریاست جمهوری روحانی نیز پیشنهاداتی به آمریكا داده اند.

به گزارش نما به نقل از تابناک، هانکه و همکارش که پیش از این با استفاده از نرخ ارز در بازار آزاد ایران تورم سالیانه کشور را بیش از 110 درصد اعلام کردند در این مطلب البته این رقم را با توجه به کاهش نرخ دلار تقلیل داده اند. این مطلب آورده است:

هفته آینده حسن روحانی رسما به عنوان رییس جمهور جدید ایران بر سر کار خواهد آمد. بسیاری بر این باور هستند که تحریم ها آنچنان اقتصاد ایران را تحت فشار گذاشته است که حسن روحانی نه تنها باید برای بیرون آوردن یک کشتی به گل نشسته تلاش کند، بلکه وی جهت حرکتی این کشتی را نیز تغییر خواهد داد.

هیچ شکی در این نیست که تحریم ها عملکرد تجارت و مالیه در ایران را تا حد زیادی تحت تاثیر و تغییر قرار داده است. واضح ترین این تاثیرات بر روی ارزش ریال بوده است که از جولای سال 2010 تا کنون بیش از نیمی از ارزش خود را در برابر دلار از دست داده است.

این امر منجر به ایجاد تورم حاد در اقتصاد ایران شد که بر اساس محاسبات ما در اکتبر 2012 برابر با ماهیانه 62.8 درصد است. در حالی که آمارهای رسمی تورم سالیانه ایران را 35.9 درصد اعلام کرده اند، البته باید به این آمار به دیده تردید نگاه کرد. بر اساس محاسبات ما تورم سالیانه ایران برابر با 68.3 درصد است. (پیش از این هانکه تورم سالیانه را برابر با 110 درصد اعلام کرده بود).

اما هرچند اقتصاد ایران تحت فشار تحریم ها با مشکلات عدیده ای روبرو شده است، بیش از آنکه بسیاری تصور میکنند، کشش پذیر است. ایران به اندازه ای که برای 10 ماه بتواند واردات داشته باشد ذخایر ارزی دارد، میزانی که برای یک اقتصاد در حال ظهور بسیار مناسب است. کسری بودجه تقریبا پایین است و بدهی های عمومی حدود 10 درصد از تولید ناخالص داخلی است.

اما مهمترین نکته تحریم این است که علیرغم فشار زیاد بر تجارت خارجی ایران، هنوز تراز خارجی ایران به شدت مثبت است. همچنین ناراحت کننده ترین جنبه تحریم برای غرب نیز این است که این تحریم ها بر خلاف تصور منجر به قطع تجارت خارجی ایران نشده است. هرچند از زمان شروع تحریم ها میزان صادرات نفت ایران به شدت سقوط کرده است، بخش مهمی از این سقوط توسط رشد 20 درصدی در صادرات غیر نفتی همچون سیمان، سنگ آهن، محصولات پتروشیمی، پسته و قالیچه جبران شده است.

در واقع سایر کشورها جاهای خالی تجارت خارجی ایران را که از سوی غرب ایجاد شده بود پر کرده اند، به ویژه کشورهایی همچون چین، هند، مالزی و کره جنوبی. همچنین روسیه، ترکیه، عراق و امارات متحده عربی کمک بسیاری به ایران در راستای یافتن چشم اسفندیار تحریم کرده اند.

آنچه به نظر میرسد این است که اقتصاد ایران تنها از راه اقدام مستقیم در بازار نفت با مشکل اساسی مواجه خواهد شد. اقتصاد ایران برای سالها تنها از طریق عواید نفتی اداره شده است. با سطح تولید فعلی ایران، حساب های مالی تهران تنها با بهای نفتی در حدود 145 دلار برای هر بشکه نفت برنت تراز خواهد شد. با بهای فعلی برنت که در حدود 105 دلار است، تهران تنها متحمل کسری معتدل در بودجه خواهد بود.

اما اگر چنانچه بهای نفت به حدود 80 دلار افت کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در ابتدا کسری بودجه از حالت معتدل به حالتی شدید در خواهد آمد و همچنین تراز بازرگانی به شدت منفی خواهد شد. این امر به همراه فرار سرمایه ها منجر به کاهش شدید ذخایر ارزی ایران و در نتیجه افت مجدد ارزش ریال و فشار تورمی مضاعف خواهد بود. در این شرایط سرپا نگاه داشتن اقتصاد به شدت مشکل خواهد بود.

این کار به نظر یک سناریوی غایی برای غرب است و همچنین به لحاظ فنی منجر به صعود رقبای ایران در بازار خواهد بود. ذخایر استراتژیک آمریکا ظرفیت کاهش 4 میلیون بشکه نفت در روز برای مدت سه ماه را دارد. همچنین عربستان سعودی که روابط چندان خوبی با تهران ندارد نیز توان اضافه تولید 2.5 میلیون بشکه در روز – برابر با تولید فعلی ایران- را دارد و تنها تصور کنید که آمریکا و عربستان بازار نفت را به این طریق اشباع کنند. این شوک قیمتی آزمونی سخت برای اقتصاد ایران خواهد بود.

اما با همه اینها، این اقدام هزینه ای خاص خود را نیز دارد. هر کدام از اعضای اوپک که در این بازی حضور نداشته باشند، دست خود را به نشانه اعتراض بلند کرده و مخالفت خود را با این تغییر فاحش در بازار اعلام میکنند. این در مورد صنعت نفت شیل آمریکا که تازه در حال پا گرفتن است نیز صدق میکند. به نظر میرسد که هزینه های افزایش و گسترش جنگ اقتصادی بر علیه ایران بر فواید استراتژیک آن می چربد.

درحالی که فشار ناشی از تحریم بر ایران زیاد بوده است اما از فلج کردن اقتصاد کشش پذیر ایران باز مانده است. به نظر میرسد که بهتر است که طرفهای درگیر بر سر آخرین گزینه باقی مانده به اجماع برسند: یک راه حل دیپلماتیک.

۱۳۹۲/۵/۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...