نسخه چاپی

اولین كار مجاز بروبكس در رستوران!

عکس خبري -اولين کار مجاز بروبکس در رستوران!

بروبكس یكی از جالب‌ترین رستوران‌های تهران را افتتاح كرده‌اند. ماجرای راه‌اندازی این كسب وكار، همراه با مشخصات و نشانی رستوران را در گفت‌وگوی زندگی ایده‌آل بخوانید.

به گزارش نما، ائتلاف هم ائتلاف‌های قدیم! دست یاری را به سوی هم دراز می‌کردند، به گرمی می‌فشردند و رها نمی‌کردند! آن هم از بدو تولد! می‌گویید نه؟ نگاهی به آنها بیندازید که از بدو تولد کنار هم بوده‌اند، مانده‌اند و آثار جالبي با هم ارائه کرده‌اند. به بهانه ائتلاف پایدارشان، سراغ‌شان رفتیم و از همه چیز حرف زدیم. قرار ما در «برگرلند» بود. رستورانی جمع و جور با برگرهای خوشمزه که چند ماهی است راه افتاده و اولین فعالیت مجاز 3 تا گل پسرمان با هم محسوب می‌شود. خشایار، با تند تند حرف زدن و نمکی خندیدن، حسابی سر حال‌مان آورد.

حمید با خنده‌هاي دلنشینش، بمب آرامش بود و کیوان، آنقدر مظلومیت از خودش نشان داد که فکر می‌کردی، نمی‌خواهد حرف بزند. غافل از اینکه بی‌خیالی‌اش، شهره عام و خاص است! در نهایت و با کلی حرف زدن، ما نفهميديم اینها یک روح هستند در 3 بدن یا ائتلاف‌شان بعد از این همه سال تبدیل به «جناح» شده است! جناحی در حمایت از امیدواری و مثبت‌اندیشی! یکی، دو ساعت را پشت میزهای چوبی «برگرلند» بين مشتری‌های زیاد این برگرفروشی، با بروبکس سر و کله زدیم و جای‌تان خالی، حسابی خندیدیم. پسرها لطف داشتند و وقت‌شان را برای ما خالی کردند تا خوش بگذرد و حرف بزنیم و نتیجه‌اش را بگذاریم پیش چشم شما. امیدواریم چشم‌تان را بگیرد.



برگرهای خوشمزه کیوان خودمان

چه شد که شما 3 نفر سر از یک فست‌فود درآوردید؟ اصلا چطوری 3 نفر شما با هم به نتیجه می‌رسید که یک کاری بکنید و آن را به ثمر می‌نشانید؟

حمید: معمولا یکی از ما 3 نفر، ایده‌ای به ذهنش می‌رسد. ایده‌اش را با بقیه مطرح می‌کند و بقیه هم سعی می‌کنند آن را کامل کنند. با هم پیش می‌رویم تا در نهایت به کاری که می‌خواهیم برسیم.

خشایار: البته ایده اولیه یک برگرفروشی خاص و ویژه، از کیوان بود. یعنی این کار را او پیشنهاد داد و ما هم استقبال کردیم.

کیوان: من خیلی برگربازم! هر جای دنیا هم که می‌روم، دنبال برگر می‌گردم و می‌خورم. خیلی برگر دوست دارم. دقیقا به دلیل این علاقه‌ام، درباره این غذا تحقیق کردم و متوجه شدم آن چیزی که ما اینجا به عنوان برگر می‌خوریم، در اصل برگر نیست! بعد با خودم گفتم یعنی می‌شود برگر واقعی شبیه برگرهای غیرایرانی دست مردم داد؟ من خودم دست به کار شدم و برگر ‌پختم. هر کسی برگرهای من را می‌خورد، خوشش می‌آمد. بنابراین تصمیم گرفتم همین کار را گسترش دهیم. به بچه‌ها گفتم و آنها از این ایده خوش‌شان آمد و خلاصه حال کردیم که برگری بزنیم.

یعنی کیوان شما 2 نفر را با پختن برگرهای خوشمزه، مجاب کرد که این فست‌فود را بزنید؟

خشایار: در اصل کیوان اول به ما گفت می‌شود برگری پخت که شبیه برگرهای خارجی باشد. ما گفتیم نمی‌شود. او پخت و دیدیم می‌شود! (می‌خندند) بعد تصمیم گرفتیم، کار را بزرگ‌تر و کامل‌تر کنیم و دنبال جایی برای عرضه این برگرها باشیم و از چهره‌های خودمان هم در راستای تبلیغ کار تازه‌مان استفاده کنیم.

قبل از این ماجرای برگرهای خوشمزه کیوان، اصلا چرا به فکر کار تازه بودید؟

خشایار: ما دنبال درآمد مجاز از راه کار مجاز بودیم. خودتان می‌دانید که در ایران از طریق موزیک غیرمجاز، نمی‌توانی درآمد داشته باشی ولی از طریق کارهای مجاز، می‌توانستیم درآمد مجاز داشته باشیم و ما از چنین فضایی استقبال می‌کردیم.



اولین کار مجاز 3 نفره

در اصل اولین کار مجاز شما 3 نفر، که قرار است زمینه‌ساز فعالیت‌های مجاز دیگرتان شود، «برگرلند» است؛ درست است؟

حمید: بله؛ این اولین کار مجاز 3 نفره‌مان است.

خشایار: البته ما زمانی کارتیزرسازی هم به صورت مجاز و برای شرکت‌های داخلی، انجام می‌دادیم اما در این راه، مشکلاتی داشتیم. در آن کار به ما سفارش‌هایی داده می‌شد ولی ما صاحب کار نبودیم. «برگرلند» در اصل اولین کار مجاز ما 3 نفر است که خودمان صاحبش هستیم.

اگر بخواهید فعالیت مجاز خودتان را در حوزه‌های دیگر هم ادامه بدهید، آن حوزه چیست؟ اصلا به کارهای دیگری غیر از برگرلند فکر می‌کنید؟

کیوان: کاری که تقریبا 6 سال است به صورت جدی به آن فکر می‌کنیم، فیلمسازی است. خیلی هم دنبالش هستیم اما به دلیل اینکه فیلم ساختن، کاری است که حداقل یک سال تمام وقت، تمرکز و زمان و انرژی ما را به خودش اختصاص خواهد داد، هنوز فرصتی فراهم نشده که سراغش برویم. منتظریم فراغی پیش بیاید تا بتوانیم ذهن و انرژی‌مان را به طور کامل روی فیلمسازی بگذاریم. البته مطمئنا روزی این کار را خواهیم کرد.

کیوان مرادی

دیگ تولید حرارت!

بزرگ‌ترین عضو گروه بروبکس، کیوان است. نگاه به قیافه مظلومش نکنید. به موقع می‌تواند قاطعانه تصمیم بگیرد. در دانشگاه کامپیوتر خوانده و متولد آبان 1362 است. کیوان، پسرعموی خشایار است و پسرعموی پسرخاله حمید!

خصوصیات: آخر مثبت بودن و مثبت اندیشی. از کیوان می‌شود تندیسی برای ورودی کلاس‌های تفکر مثبت و کارگاه‌های انگیزشی ساخت! او به نظر کم حرف و آرام می‌آید اما ما که باور نمی‌کنیم. به نظر می‌رسد بیش از بقیه بچه‌ها احساساتی است. تا حالا عاشق هم شده.

طالع‌بینی کیوان: در زير اين چهره خونسرد و آرام باطني گرم و سوزان و اراده‌اي قوي و پولادين و افكاري بلند و ترقي‌خواهانه و حسود وجود دارد كه چون ديگ مي‌جوشد و نيرو و حرارت توليد مي‌كند! عقل و دانايي و احساس و هيجان هر 2 بر رفتار او حكومت دارد و در ارائه هر دوي آنها مهارت و استادي و زيركي خاص وجود دارد. او بيش از حد باهوش است و به فلسفه و تفكر درباره راز و رمز زندگي و اسرار حيات علاقه‌مند است و بسياري اوقات اين توانايي را دارد كه جواب سؤالات مشكل و دست‌نيافتني را پيشاپيش بدهد و با كمك حس ششم درباره نيامدها و نديده‌ها پيشگويي کند. بعضي از مردان متولد آبان داراي اين قدرت و استعداد هستند كه زندگي مرتاضانه پيشه كنند و با حداقل معيشتي بسازند اما ما بعید می‌دانیم کیوان از این دسته باشد.



کلا انرژی مثبتیم!

شما که دوست دارید کار فیلمسازی کنید، خودتان هم اهل فیلم دیدن هستید؟

حمید: خیلی؛ هر 3 حسابی فیلم بین هستیم.

سلیقه‌تان هم در فیلم‌ها، شبیه همدیگر است؟ یعنی یک سبک فیلم را دوست دارید؟

کیوان: سلیقه‌مان نزدیک است اما به هر حال تفاوت‌هایی دارد. مثلا هر 3 ما در فیلم‌های ایرانی، کارهای اصغر فرهادی را خیلی دوست داریم.

خشایار: من خیلی فیلم می‌بینم ولی این روزها درگیر سریال دیدن شده‌ام و بیشتر وقتم را صرف دیدن سریال می‌کنم.

فیلم‌های محبوب‌تان کدام‌ها هستند؟

حمید: بچه‌ها فهرست فیلم‌ها را از توی کامپیوتر در بیاورید! (می‌خندند) غیر از فیلم‌های فرهادی در میان آثار ایرانی، فیلم «دایره زنگی» به کارگردانی پریسا بخت‌آور را هم دوست دارم. یکی از بهترین فیلم‌های خارجی هم که دیده‌ام، «گرین مایل» (مسیر سبز) اثر فرانک دارابونت است. البته فیلم «ترمینال» اثر اسپیلبرگ که تام هنکس نقش اصلی را در آن بازی می‌کند، از دیگر فیلم‌هایی است که دوست دارم.

کیوان: من فیلم محبوبم «فارست گامپ» است به کارگردانی رابرت زمکیس.

خشایار: من هم «ترمینال» را دوست دارم. به‌طور کل آثار اسپیلبرگ برای من خیلی خاص‌اند. مثلا فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر» از همین کارگردان را خیلی دوست دارم. همین‌طور آثار تیم برتون. مثلا «ادوارد دست قیچی» را خیلی دوست دارم.

حمید: البته من هم تیم برتون را خیلی دوست دارم.

به نظر می‌رسد فضای فانتزی تیم برتون در کارهایی که خودتان هم می‌کنید، جریان دارد. درست است؟

کیوان: دقیقا؛ ما نگاه تیم برتونی داریم که البته اصلا سیاه نیست.

خشایار: اگر دقت کنید در کارهای ما تمی از کودکی دیده می‌شود. نگاه صادق کودکانه و جدی نگرفتن از ویژگی‌های کارهای ماست. کلیشه در کارهای ما بی‌معنی است. همیشه دل‌مان می‌خواهد کارهای‌مان همه را سورپرایز کند.

حمید: البته نه به هر قیمتی و با منطقی که از سوی همه قابل درک باشد.

کیوان: در ضمن ما کلا انرژی مثبتیم!



نگاه ما به زندگی: حل می‌شود

گفتید کلا انرژی مثبتید. در زندگی شخصی‌تان هم این نگاه مثبت را دارید؟ همین قدر امیدوارانه و شاد؟

کیوان: هیچ‌کدام ما از آن آدم‌هایی نیستیم که خیلی سخت بگیریم.

حمید: ما نگاه‌مان این است: «حل می‌شود»؛ و به این نگاه ایمان داریم.

خشایار: اینقدر اتفاقات عجیب و غریبی برای ما افتاده که یاد گرفته‌ایم، باید به گذر زمان و حل‌شدن مسائل ایمان بیاوریم. وقتی مشکلات بزرگ را دیده باشی، مشکلات کوچک‌تر، برایت قابل هضم می‌شود و می‌دانی اتفاقات بزرگ‌تری هم می‌تواند بیفتد. مقداری از این نگاه مثبت ما به همین دلیل است. به طور کل ما 3 نفر دوست داریم، همه‌چیز خوب، شاد و با انرژی پیش برود. این نگاه ماست. اما اینکه آیا مسیر زندگی خودمان هم در همین راستاست، نمی‌دانیم.

حمید: برای ما کیفیت خیلی مهم است. حتی در رستوران هم به این موضوع خیلی اهمیت می‌دهیم.

کیوان: اصلا ما کاری را شروع نمی‌کنیم مگر اینکه به کیفیت ایده‌آل رسیده باشیم. در اصل اگر همه شرایط برای تولید یک کار استاندارد را، فراهم نکنیم، سراغش نمی‌رویم.

خشایار: درمورد همین رستوران هم اگر بعد از مدتی می‌دیدیم استقبال نمی‌شود، تعطیلش می‌کردیم. به نظرم انجام کار بی‌کیفیت یا با کیفیت پایین، آبروریزی است. وقتی کاری می‌کنیم که تحسین می‌شویم، انرژی می‌گیریم تا کارهای بهتری ارائه دهیم.

کیوان: این را هم بدانید که ما سراغ کاری نمی‌رویم مگر اینکه با آن حال کنیم. مثلا با برگر حال می‌کنیم، پس سراغش می‌آییم یا با موزیک حال کردیم و سراغش رفتیم. احساسات ما نسبت به یک کار یا یک موضوع در انتخاب و نوع کار‌کردن‌مان خیلی دخیل است.

خشایار: هر کاری را وقتی جدی دنبال کنی و وقت برایش بگذاری و میزان استانداردی از تفکر هم داشته باشی، مطمئنا کار بدی نمی‌شود. کار، وقتی بد می‌شود که از گوشه و کنارش بزنی. یک برگر وقتی بد می‌شود که گوشت ارزان‌قیمت در آن استفاده مي‌کنی و دست مشتری می‌دهی.



ماجرای یک چک 5 میلیاردی

شما 3 نفر به زندگی و مسائلش، نگاه شوخی‌آمیزی دارید؟

خشایار: زندگی را شوخی نمی‌گیریم اما نگاه‌مان شوخی است. در اصل...

کیوان: در اصل بعد مسخره هر چیز را در نظر می‌گیریم (می‌خندند)!

حمید: ما هر چیز جدی را اینقدر مسخره می‌کنیم و می‌خندیم که کم‌کم واقعا تبدیل به یک موضوع مسخره می‌شود!

در زندگی خودتان هم اگر مشکلی پیش بیاید، باز بعد مسخره‌اش را در نظر می‌گیرید؟

خشایار: مثلا چه مشکلی؟

مثلا فکر کنید یک چک 5 میلیاردی‌تان برگشت بخورد. چه کار می‌کنید؟

حمید: خشایار که در لحظه هرچه مو روی سرش است، می‌ریزد (می‌خندند)!

خشایار: در چنین شرایطی، من سکته می‌کنم، حمید دچار یاس فلسفی می‌شود و کیوان هم می‌رود سینما! (می‌خندند)

کیوان: آره دیگه! بعد از سینما یک فکری می‌کنم! من از آن آدم‌هایی هستم که می‌گویم حالا فردا بهش فکر می‌کنم. مثل اسکارلت در «بر باد رفته».

181679_885.jpg

181682_637.jpg

۱۳۹۲/۵/۳

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...