به گزارش نما، روزنامه نیویورک تایمز (Newyorktimes) در تحلیلی می نویسد:
حسن روحانی ده سال پیش در میانه مذاکرات هستهای با اروپاییها کاری کرد که هیچ دیپلمات ایرانی قبل از آن نتوانسته بود انجام دهد.
دیپلماتهای غربی که آنجا حاضر بودند میگویند او تلفن همراه خود را درآورد و شماره دوست و همکار قدیمی خود، رهبر ایران، را گرفت و او را متقاعد کرد که ایران نیاز دارد غنیسازی اورانیوم را متوقف کند.
نتیجه این تماس تلفنی تنها توافق هستهای بین ایران و غرب در یازده سال گذشته بوده است.
"استانیسلاس دولابوله" دیپلمات فرانسوی که آن هنگام در مذاکرات حضور داشت، میگوید: «روحانی نشان داد که در ساختار سیاسی ایران یک بازیگر محوری است. او تنها کسی بود که میتوانست چیزی شدیدا غیرمحبوب را به رهبران دیگر بفروشد.»
در ایران و غرب خوشبینی زیادی وجود دارد که روحانی 64 ساله بتواند مذاکرات جدی هستهای را دوباره شروع کند. نوری المالکی نخستوزیر عراق گفته است که روحانی آماده مذاکره مستقیم با آمریکاست و دولت اوباما نیز میل به مذاکرات دوجانبه را ابراز کرده است.
روحانی در کمپین تبلیغاتی و همچنین در هفتههای اخیر به کرات نگرانی خود را از وضعیت وخیم اقتصاد ایران ابراز کرده و وعده داده که لحن تند و تاکتیکهای نادرست محمود احمدینژاد را جبران کند. اما سؤال اینجاست که او در انجام این کارها چقدر میتواند موفق باشد.
آقای روحانی پس از شکست مذاکرات در سال 2005 از سنتگرایان شکست خورد و از لحاظ سیاسی کنار گذاشته شد. منتقدانش او را به خیانت متهم کردند و گفتند که ضعف نشان داده؛ اما هوادارانش عملکرد او را منطقی توصیف میکردند.
او بالاخره توانست بار دیگر خود را از پایین به بالا بکشد. اگر او بخواهد کشور را به مسیر اعتدالی که از آن سخن گفته سوق دهد، میبایست با همان نیروهایی که او و احمدینژاد را شکست داد سازش کند.
آقای روحانی در شهر کویری کوچکی در یک خانواده بازاری و روحانی متولد شد و از سن 13 سالگی تحصیلات خود را در حوزه علمیه قم آغاز کرد. او در همان جا با بسیاری از کسانی که بعدها از شخصیتهای محوری جمهوری اسلامی شدند دوست شد.
پس از آن در دانشگاه تهران حقوق خواند و در مشهد دوره سربازی خود را گذراند که همانجا با آیتالله خامنهای آشنا شد.
در سال 1978 به انگلیس میرود و در دانشگاه لنکستر حقوق اسلامی درس میدهد. وی قرار بود برای ادامه تحصیل به هاروارد برود که انقلاب شروع شد و او برای پیوستن به آیتالله خمینی به پاریس رفت.
روحانی که شدیدا باهوش به نظر می رسید، به توانایی در برقراری وفاق بین نیروهای مخالف هم مشهور بود. نزدیکان او میگویند آقای روحانی تقریبا در تمام تصمیمات سیاست خارجی ایران در سه دهه گذشته نقش مستقیم داشته است.
او یکی از سه مقام ایرانی بود که با رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا، ملاقات کرد؛ هنگامی که او مخفیانه در سال 1986 به تهران آمد. ماجرایی که بعدها به رسوایی "ایران کنترا" معروف شد.
اما نزدیکان روحانی هشدار دادهاند که او بالاتر از همه چیز یک مسلمان شیعه است و زندگیش را وقف جمهوری اسلامی کرده و هرگز به آن خیانت نمیکند.
یکی از نزدیکان او که نخواسته نامش فاش شود، میگوید: «دشمنان ما نباید از روحانی انتظار کوتاه آمدن داشته باشند. تحریمها و فشارهای دیگر موضع ما را تغییر نمیدهد. روحانی به گفتگو با غرب علاقه دارد نه تکگویی. او آماده دستیابی به یک زمینه مشترک است، اما فقط اگر طرف مقابل هم آماده رسیدن به زمینه مشترک باشد.»
وی ادامه میدهد: «چیزی که اکنون مهم است این است که انتخاب آقای روحانی فرصت جدیدی برای غرب به وجود آورده است. پیشنهادم این است که قدر این لحظه را بدانند.»
او در کتاب های خود در زمینه امور خارجه نوشته که مدرنیزه شکست خورده و مسیحیت هم در غرب به سمت سکولاریزه شدن در حرکت است.
طبق گفته های روحانی، امریکا و ایران در اختلاف هستند و اسرائیل نیز "محور همه فعالیت های ضدایرانی است."
در طول 16 سال فعالیتش در مهمترین بخش تصمیم گیرنده ایران، شورای امنیت ملی، او از اتحاد اصولگرایان تند! با صدام حسین بعد از حمله عراق به کویت جلوگیری کرد [این ادعا در حالی است که نطق آقای محتشمی پور، اصلاح طلب دوآتشه، در مجلس سوم در سال 1369 که صدام حسین را به خالد بن ولید تشبیه می کند و می خواهد که ایران به نفع صدام وارد جنگ شود، از خاطرات محو نشده است] و او بعد از اتفاق 11 سپتامبر برنامه محترمانه ای را در قبال کشته شدگان این حادثه ترتیب داد. ایران واکنش محترمانه ای داشت. او کمک بزرگی در تنظیم هماهنگی ها با امریکا در جنگ افغانستان انجام داد.
البته برخی از دیپلمات های اروپایی می گویند آن ها می ترسند که بیش از حد به آقای روحانی خوشبین باشند.
كاری كه روحانی از پس آن برآمد
۱۳۹۲/۵/۱۲