اوبامابا مصاحبه خود با سی ان ان گفت: به عنوان رییسجمهور از سوی رأی دهندگان انتخاب شد تا در وهلۀ اول منافع ملی کشور را تأمین کند و نه منافع هیچیک از همپیمانان و یا اعضای کنگره و رسانهها را؛ حتی اگر آنها مصرانه از وی تقاضا کنند، در صورتی که اوضاع بر وفق مراد نباشد، مسئولیتی نمیپذیرند، همانگونه که در برخی موارد در خاورمیانه نیز همین گونه عمل کردهاند.
امروز از سوی رسانههای آمریکایی و همچنین برخی از متحدان آمریکا این مسئله بسیار شنیده میشود که بشار اسد از سلاحهای شیمیایی برای کشتن و یا مسموم نمودن صدها سوریایی استفاده کرده است. اجماع میان مفسران و ناظران غربی در داخل و خارج از دولت نیز بر پایۀ همین تحلیلها بنا شده و شاید درست باشد. بازرسان سازمان ملل شاید بتوانند دلایل و ریشههای موارد فوت و یا مصدومیت قربانیان را کشف کنند. اما بگذارید تا پیش از هرگونه تصمیمی از سوی ایالات متحده آمریکا و یا هر کشور دیگری مبنی بر هر نوع حملۀ مستقیم نظامی امیدوار باشیم.
شاید سرویسهای اطلاعاتی آمریکا واقعیت امر را بدانند؛ دوباره تکرار میکنم بگذارید امیدوار باشیم. اجازه بدهید امیدوار باشیم که در آینده سرویسهای اطلاعاتی دوباره اطلاعات را برایمان تحریف نمیکنند، همانگونه که در جریان جنگ شوم عراق در سال 2003 اتفاق افتاد و نتیجۀ آن همچنان در حال تهدید منافع آمریکا در خاورمیانه و ثبات منطقه است.
به علاوه، بازگشت به عقب دشوار است زمانی که ایالات متحده آمریکا به طور مستقیم وارد مبارزه - حتی محدود- شود، بسیار سخت است که باور کنیم بشار اسد آنقدر احمق است که از سلاح شیمیایی استفاده کند، مگر اینکه کنترل و فرماندهی ارتش آنقدر ضعیف بوده که برخی از افسران آن بدون اجازۀ اسد دست به این کار زده باشند.
اگر به این اصل توجه کنیم که چه کسی از وضعیت موجود منتفع میشود؟ متوجه میشویم که از ورود آمریکا به جنگ سوریه و سقوط دولت، تنها شورشیان و حامیان آنها(منجمله القاعده و شاخههای آن) منتفع خواهند شد. این حرکت میتواند حتی احتمال افزایش قربانیان و بالا بردن کشتار علیه علویان سوریه را به همراه داشته باشد.
اما با در نظر گرفتن امکان به خطا رفتن پیرامون این مسئله که چه کسی سلاحهای شیمیایی را استفاده کرده است- تاکتیکی که غالباً برای انحراف استفاده میشود- این بدان معنا نیست که این امر صحت دارد. این مسئله ضرورت این امر را برای آمریکا پیش از دست زدن به هر اقدامی چندین برابر میکند که پیرامون این مسئله که چه کسی از سلاح شیمیایی استفاده کرده، اطمینان حاصل کند. اوباما در این مسئله نیز حق دارد.
اما در صورتی که وارد جنگ شویم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
این سوال همواره باید پیش از دست زدن به هر اقدامی مطرح شود. گاهی اوقات، همانند حمله به بندر پرل هاربور و یا اعلام جنگ هیتلر به آمریکا و یا حتی خارج کردن عراق از کویت در سال 199 شاهد آن بودیم، مبارزه طولانی تا هر زمانی که به طول بینجامد، بهترین مسیر است.
مسئلهای که دربارۀ جنگ ویتنام کمتر شفاف بود. از طرفی نتایج بد بارآمده سبب مسلح شدن و تجهیز و آموزش افرادی همچون اسامه بن لادن و توسل به آن برای خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان و از همه بدتر بزرگترین اشتباه سیاست خارجی آمریکا در طول تاریخ یعنی حمله به عراق در سال 2003 شد.
پرواضح است که نبرد سوریه تنها مربوط به سوریه نمیشود. بلکه مربوط به توازن قوا میان نیروهای سنی و شیعه در خاورمیانه نیز هست. ایران، دولت شیعی با انقلاب سال 1979 نیز بازی خود را آغاز کرده است.
بسیاری از دولتهای آمریکا تلاش کردند تا مانع گسترش ویروس بحرانهای قومی و سکتاریستی شوند، اما حمله به عراق و ساقط کردن رژیمی که اقلیت سنی جامعه بود، توپ زمین را در جهت دیگری هل داد.
حال عربستان سعودی، قطر و ترکیه تلاش میکنند تا رژیم اقلیت علوی- شاخهای از شیعه- را سرنگون کنند. حتی اگر آنها موفق به این کار شوند، اقدام متقابل و تشدید تنش در منطقه متوقف نخواهد شد.
از نگاه آمریکا، وضعیت منطقه بسیار بحرانی و پرتلاطم است و نکتۀ حائز اهمیت اینجاست که آمریکا دخالت نظامی را گزینهای میداند که میتواند سبب تشدید بحران شود.
برای اوباما وقتی آمادگی برای حرکت به جلو و ساقط کردن اسد را ندارد بسیار دیر است که از موضع عجولانۀ خود در اعلام "خط قرمز" برای استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه عقب نشینی کند.
برای اوباما همچنین دیر است که دوباره بر رفتن اسد تأکید کند، آنهم در حالیکه نگرانی از کشتار وسیع علویان در کشور وجود دارد.
برای اوباما دیر است که از اعراب حاشیه خلیج فارس بخواهد که از حمایت خود از بنیادگرایان اسلامی از بدترین نوع آن و گسترش آن در منطقه دست بردارند؛ از مصر گرفته تا پاکستان و افغانستان؛ جایی که متعاقباً نیروهای آمریکایی نیز کشته میشوند.
برای اوباما دیر است اما بگذارید همچنان امیدوار باشیم که فشارها به رهبری آمریکا بر جبهۀ سیاسی- دیپلماتیک به منظور آماده سازی زمینه برای دوران پس از اسد به نتیجه خواهد رسید و این بحران به جنگ داخلی و بی پایان منجر نخواهد شد. بگذارید به خاطر بیاوریم که در افغانستان پس از آنکه طالبان را ساقط کردیم و یا در عراق پس از 2003 چه اتفاقی افتاد؟ هیچیک از اینها وضعیت بهتری در مقایسه با دیگری ندارد؛ حتی اگر اینگونه هم باشد، آمریکا هزاران نیروی انسانی و تریلیونها دلار برای آن خرج کرده است.
برای اوباما دیر است اما خوشبختانه برای دولت اوباما استراتژیک فکر کردن برای خاورمیانه خیلی دیر نیست؛ دیدن اینکه منطقه خاورمیانه از شمال آفریقا تا جنوب غربی آسیا همگی قسمتی از یک نقشه هستند و باید سیاست ماهرانهای را در این منطقه براساس منافع آمریکا در پیش گیرد.
این هفته اوباما باید به فراخوانها پاسخ روشنی بدهد؛ اما اوباما در مقابل اصرارهایی که خواهان اقدام آمریکا در حمله به سوریه هستند، باید مقاومت کند و دیپلماسی محکم و تسلیم ناپذیری را برای دوران حیاتی پس از اسد به رهبری آمریکا در پیش بگیرد.
ابای اوباما از جنگ افروزی!!!
اوباما مدعی شد با اینكه میدانم این جنگ پایان خوشی ندارد اما امریكاییها از من انتظار دارند بعنوان رییس جمهور كاری بر پایه منافع ملی انجام دهم
۱۳۹۲/۶/۶