به گزارش نمانیوز، دکتر مجتبی رحماندوست از جانباران سرافراز جنگ تحمیلی است که سالها در مقام مشاوره رئیس جمهوری در امور ایثارگران فعالیت کرد. او در جریان قدرتگیری جریان انحرافی نامه ای به محمود احمدی نژاد نوشت و نسبت به نگرانی روزافزون ایثارگران و خانوادههای شهدا از تداوم حضور اسفندیار رحیم مشایی در کنار رئیس جمهوری هشدار داد؛ این اقدام باعث شد تا او نیز جزو اخراجیهای دولت قرار بگیرد. در مصاحبهای تفصیلی با وی که هم اکنون دبیر کمیته ایثارگران جبهه متحد اصولگرایان است، به تبیین ساکتین فتنه و انحراف پرداختهایم. مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانید:
در ادبیات رسانهای و سیاسی پس از فتنه 88، اصطلاحی باب شد تحت عنوان «ساکتین فتنه» این اصطلاح اما معریف مشخصی ندارد و به نظر میرسد هر کس میتواند از آن استفاده کند. در ابتدای بحث لطف بفرمایید تبیینی از این مبحث داشته باشید.
من معتقدم قبل از این که بخواهیم راجع به دیر یا زود موضع گرفتن ساکتین فتنه صحبت کنیم، باید به یک موضوع اصلیتر و بنیادیتر بازگردیم. در فرهنگ حسینی میخوانیم «لعن الله من قتلک و لعن الله من ظلمک و لعن الله من سمع به ذلک فرضیت به» یعنی قاتل سیدالشهداء را لعن میکنیم، ظالم به سیدالشهداء را هم لعن میکنیم و به آن کسی که این واقعه را شنیده و به قتل یا ظلمی که به سید الشهداء روا شده رایت داده هم لعن میفرستیم فاصله سکوت در فتنه معانی متفاوتی میتواند دانسته باشد. یکی از انواع آن، رضایت داشتن به ظلم و فتنهای است که انجام شده است. اگر کسی به فتنهای که رخ داده است راضی باشد، هر چند دستی به سلاح و ابزار نبرده باشدکه با انقلاب مخالفت و مقابله کند و از آن طرف هم اقدامی برای مقابله و مخالفت با فتنهگران نکرده باشد، گناه بزرگی را مرتکب شده است که در فرهنگ اعتقادی ما مورد لعن مؤمنین قرار میگیرد.
حالا یک قدم پایینتر، ممکن است عدهای در باره فتنهای شنیده باشند رضایت هم نداده باشند ولی در حد سکوت با قضیه برخورد کرده باشندکه این خود دو گونه است. یکی این که این سکوت به گونهای نشان دهنده این است که این آدم نسبت به اتفاقی که افتاده بی میل نبوده و طبق ضرب المثل «عیسی به دین خود موسی به دین خود» و یا این که «کسی را در گور کسی دیگری نمیگذارند». برخورد میکند و میگوید حالا که این اتفاق افتاده ما چرا حرف بزنیم و چرا سری را که درد نمیکند، دستمال ببندیم؟ این نوع سکوت هم از نوع رضا به این اتفاق است، این سکوت از جنس ساکتین فتنه است و به اعتقاد من مورد لعن است ولو این که به فتنه رضایت نداشته باشد.
اما سکوت دیگری در ایام فتنه وجود دارد و آن این است که فرد فتنه و ظلم و قتلی را میبیند و راضی هم نیست ولی جرأت ابراز ندارد. در ایننوع سکوتها نگرانی فرد از این است که نکند این آدمهایی که حرکت فتنهگرانه را در کشور انجام دادهاند، حاکم شوند و ما به خاطر این که در برابر آناه موضعگیری کردیم. بدهکار شویم ممکن است. آن فرد ذاتاً آدم ترسویی باشد و در باره این که اتفاقی در کشور افتاده و این که حرفی بزند به نوعی حساب و کتاب میکند و مصلحت را در این میبیند که حرفی نزند.
من معتقدم انواع کسانی که ذکر کردیم و به هر علتی سکوت میکنند جزو ساکتین فتنه هستند آنها نه تنها مورد قبول ما نیستند بلکه آنها را رد میکنیم. این گونه آدمها شایستگی پیش نمازی کشور را ندارند. پیش نمازی که میگویم منظورم هر گونه مسئولیت اجرایی کشور اعم نمایندگی مجلس و مسئولیتهای بالایی است که جزو خواص بودن این آدمها را تعیین میکند فردی که جسارت صحبت کردن در مقابل اتفاقات سوئی راکه در کشور افتاده ندارد باید در زندگی عادی دور خودش بچرخد و به مسائل کلان کشور، صاحب بلندگو شدن وخواص شدن کاری نداشته باشد از این حیث ممکن است او را لعن نکنیم ولی پیش نمازش هم نمیکنیم.
شما به بحث عاشورا اشاره کردید. به نظر من واقعه عاشورا چون طی یک روز اتفاق افتاد، نمیتواند از لحاظ بحث موضعگیری با فتنه 88 به صورت دقیق منطبق باشد. چراکه فتنه 88 اتفاقی بود که چند ماه طول کشید و در این مدت کسانی بودند که اگر چه ضعف بصیرت داشتند اما از یک جایی به بعد شروع به موضعگیری علیه فتنه کردند. این را باید چطور ارزیابی کرد؟ قطعاً قیاس مع¬الفارقی است اما آیا میشود این طور تعبیر کرد که در جریان فتنه 88 کسانی بودند مثل حضرت حر؛ تا یک جایی مقابل امام حسین(علیهالسلام) ایستادند اما بعد با ایشان همراه شدند؟
البته دیر و زود موضعگیری کردنها اگر ریشه در این چند نوع سکوتی که گفتم داشته باشد، یعنی طرف دیر موضع گرفت؛ ولی موضع گرفت اما دردل از این جریان راضی باشد، به درد نمیخورد. اکر کسی که سکوت کرده از روی ترس و بزدلی باشد، ممکن است به گونهای بگوییم این فراد را در جامعه راه میدهیم چون در مجموع مقابل فتنه موضع گرفته ولی شایستگی جلو ایستادن و پیش نمازی را ندارد چراکه چنین فردی دیر فتنه رادرک کرده و یا از ترس چیزی نگفته است وقتی دیده که فتنه در حال شکست خوردن است، اعلام مواضع کرده است.
بعضی از صحبت های که گفتم ریشه در نیت و دلهای آدمها دارد و چیزی نیست که بتوانم بگویم فلانی در دلش این طوری بوده اما مسلم است که این آدمها که از جنسی بودهاند که با سکوت کردنشان به فتنه راضی بودند،معلونین به زبان مؤمنین هستند اما اگر بگوییم محاسبات سیاسی کردهاند و در آن مقطع گفتهاند اگر قرار باشد موضعگیری کنیم بازتابش چنین میشود و چنان خواهد شد؛ در یک کلام میتوان چنین گفت که در مواضع سیاسیشان به این نتیجه رسیدهاند که زود اعلام موضع نکنند این مسائل به دلهای این افراد برمیگرددکه من نمیتوانم در باره آن قضاوت کنم. این جاست که انسان کم میآورد که آقایان متهم به به سکوت از نظر نیتی با این دستهبندی که کردم جزو ساکتین فتنه تلقی میشوند، یا نه. برای من این گونه محاسبات خیلی سخت است.
به نظر میرسد لغت ساکتین فتنه تبدیل به یک برچسب شده است. این مسأله ناشی از چیست که بعضی از منتسبین به جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری به جای آن که به دنبال برنامهریزی برای تشکیل مجلسی کارآمد باشند به این چنین صحبتها و تخریبها در مورد یکدیگر روی آوردهاند؟
تلقی من این است که اولا، ظرفیت این عبارت بالاست، یعنی وقتی گفته میشود ساکتین فتنه، از عناصر ضد انقلابی که در جریان فتنه ساکت بودهاند را در بر میگیرد – که واقعا میتوان اسم آنها را ساکتین فتنه گذاشت – تا کسانی که کاملا دلشان باانقلاب بودو تمام وجودشان در خدمت انقلاب بود و به هر دلیلی که ما آن راتوجیه نمیکنیم چیزی نگفتند از منهای بی نهایت تا مثبت بی نهایت یک طیف است که یک سر آن فاسق به انقلاب و طرف دیگر آن معتقد به انقلاب را که به هر دلیلی بیجا سکوت کرده است، پوشش میدهد. بنابر این ظرفیت تعبیر ساکتین فتنه ظرفیت بالایی است. همه گونه قشری را در بر میگیرد که قطعاً و بدون شک برخی از افرادی که در این طیف قرار میگیرند محکوم هستند به خصوص راضیان به فتنه یا ترسوها یاکسانی که محاسبات سیاسی کردند، از دید ما قابل قبول نیستند و حتی اگر آنها را بپذیریم، پیش نمازشان نمیکنیم.
اما این که چطور شده که این عبارت مورد کاسبی قرار گرفته شاید به نوعی بتوان گفت که در کنار ظرفیت بالای این اصطلاح برای آدمهای متفاوت این موضوع الان جای طرح کردن دارد. قطعاً ماجریان انحرافی، جریان فتنه و جریان فاسد خصوصاً دستاندرکاران در فساد اقتصادی و از این تیپ آدمهایی را که با مبانی انقلابی انحراف دارند؛ قبول نداریم.
آیا میتوان ساکتین فتنه را در ردیف فتنهگران، انحرافیها و مفسدان اقتصادی قرار داد یا خیر؟
در حال حاضر بازارش گرم استد و عنوان ساکتین این ظرفیت را دارد و میتوانیم از این تعبیر در جهت اثبات یا نفی یک حرکت یا ارزشگذاری بر روی برخی از حرکتهای سیاسی استفاده کنیم. این که میگویم بازارش گرم است به این معنا نیست که استفاده از این عنوان را کاملاً نفی کنم. واقعاً کسانی که مصداق ساکتین فتنه به مفهوم منحرفی که عرض کردم هستند و ممکن است ملعون هم باشند ولی آن را ابزار و وسیله توجیه تبرئه گروه قرار دادن و مسموم کردن فضا علیه گروه دیگری به ناحق، اصلاً قابل قبول نیست. بنابر این یک کلمه،یک جمله نیستو تفسیر دارد که برخی از این تفاسیر را در حد این مصاحبه خدمت شما عرض کردم ولی یک دریا جای تفسیر دارد.
باشرایطی که فعلاً حاکم است، به نظر میرسد درحال حاضر دو لیست اصلی، یکی شامل جبهه متحد اصولگرایان و دیگری لیست جبهه پایداری در انتخابات فعال باشند. به نظر شما بر اساس شایعاتی که در رسانهها دهان به دهان میچرخد، کدام یک از اینها را میتوان جزو ساکتین فتنه دانست؟
من هیچ کدام راجزو ساکتین فتنه نمیدانم. من در این روزها خیلی مصاحبه کردم اما به آننوع مصاحبههایی که به نوعی خروجی و برون داد آن، این می شد که یکی از این دو گروه اصولگرا را محکوم کند، تن ندادم و واقعیت این است که هر دو گروه، اصولگرا هستند.
یعنی واقعاً هیچ اختلافی با هم ندارند؟
قطعاً اختلاف دارند مگر پنج انگشت دست شبیه هم هستند؟ اگر اینها اصول، ارزشها، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول داشته باشند. در بحث کلان نظام این گونه تفاوتها و اختلافات بین دو گروه اصولگرا را باید تحمل کنیم و با سعه صدر بپذیریم. من هیچ کدام از اینها را معصوم نمیدانم ولی هر دوی جبهه متحد و جبهه پایداری را در جبهه اصولگرایی و دفاع از انقلاب تلقی میکنم. متأسفانه این اختلافات و تفاوتها توسط بعضی از کسانی که آگاهی زیادی ندارند، ایجاد و القا میشود تخطئه یک گروه درون جبهه انقلاب باعث لطمه و آسیب داخلی در میان اصولگرایان میشود.
پس از بحث خانه نشینی آقای احمدینژاد، اصطلاح دیگری باب شد تحت عنوان ساکتین انحراف، تبیین جنابعالی از این گروه چیست؟
آن چه که مسلم است به خاطر این که ما زخم خورده از دست انحراف هستیم و انحراف را با تمام وجود میفهمیم، میتوانیم بگوییم سکوت کردن در قبال چنین جریاناتی و ندیدن انحرافات درون دستگاه دولت واقعاً چشم به روی عینیات بستن است. ما داریم میبینیم که با چه سرعت و شدتی جریان انحرافی رشد میکند؛ درست مثل یک سیب که از وسط نصف میکنیم و میبینیم که وسط آن را کرم خورده و پوسیدگی ناشی از آن یک مقدار پیشرفت کرده و اگر ادامه پیدا کند ممکن است این کرم خوردگی از درون، این مزوه رااز خوردنی شدن و خوردنی بودن بیندازد با چشم باز و در روز روشن چنین انحراف و خطر در درون نظام را میبینیم؛ بنابر این اصل انحراف مشهود، ملموس و معین است شما به سایت جبهه متحد اصولگرایان مراجعه کنید و مصاحبههای من را مشاهده کنید در مجموعه صحبتهایی که جبهه متحد از قول من نقل کرده، مواضعم را در مورد انحراف بیان کردهام.
شکی نیست که جنابعالی در برابر این جریان که میخواهد خدمات دولت را به نام خود ثبت کند موضع داشتهاید اما کسانی هستند که بارها این طرف و آن طرف میگویند جریان انحرافی وجود ندارد و یا چند نفری بیشتر نیستند. آیا اینها را باید در زمره کسانی قرار دادکه در برابر ایجادانحراف در دولت سادهانگاری کردهاند؟
بله، سادهانگاری کردهاند. اگر این سادهانگاری بر اساس ضعف اطلاعات از درون فضای دولت و از فضاهایی باشد که به گونهای مسیر انحرافی رادر قالب آن فضا دنبال میکند میتوان گفت این افراد شناخت و آشنایی ندارند.
اما اگر کسانی وجود جریان انحرافی را انکار میکنند باید گفته نه تنها غافل هستند بلکه به طریق اولی آن دسته بندیهایی که در مورد ساکتین فتنه عرض کردم، در مورد ساکتین انحراف هم صدق میکند.
اگر نکته خاص دیگری در جمعبندی این بحث دارید در خدمت شما هستیم.
در یک کلام یک طرف باطل است و یک طرف حق است. «الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت» بنابر این در یک طرف مؤمنین را داریم که در جهت ایمان کار میکنند و در یک طرف کافرین را داریم که به نفع طاغوت کار میکنند و در یک کلام باید فتنه، انحراف و فساد اقتصادی را فاسد نامید. تعبیر انحراف و فساد اقتصادی را فاسد نامید. تعبیر شعر فارسی را که میگوید: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست» یعنی این که مؤمن در برابر باطل موضع داشته باشد؛ در دفاع از حق و مبارزه با باطل موضع داشته باشد. اصلا امر به معروف و نهی از منکر میگوید در برابر معروف امر کن نه خواهش؛ و در برابر منکر نهی کن و ساکت نباش. بنابر این در یک کلام مجموعه فتنه، انحراف و فساد اقتصادی میشود منکر و طرف دیگر معروف است و مؤمن موظف است امر به معروف و نهی از منکر کند امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ دینی ما از همه عبادات حتی از جهاد در راه خدا بالاتر شمرده شده و حتما از جهاد در راه خدا بالاتر شمرده شده و حتما روایات آن را در ذهن دارید و حتی مقایسهای که شده این است که مجموعه عبادات دیگر مثل یک قطره آب است اما امر به معروف و نهی از مکر مثل دریای متلاطم است. بنابر این به جای اینکه با این ادبیات روز، خودیهای خودمان را گم کنیم و به جاده خاکی بزنیم، برگردیم به مواضع درست دینی خودمان انسانی که در برابر معروف موضع میگیرد و امر میکند و در برابر منکر موضع منفی دارد و نهی میکند ساکت در برابر انحراف و فتنه و فساد نخواهد شد.
هفته نامه پنجره
دكتر مجتبي رحماندوست:
ساكتین انحراف در زمره ساكتین فتنهاند
![عکس خبري -ساکتين انحراف در زمره ساکتين فتنهاند](https://www.namanews.com/Pictures/296.jpg)
او در جریان قدرتگیری جریان انحرافی نامه ای به محمود احمدی نژاد نوشت و نسبت به نگرانی روزافزون ایثارگران و خانوادههای شهدا از تداوم حضور اسفندیار رحیم مشایی در كنار رئیس جمهوری هشدار داد
۱۳۹۰/۱۱/۲۲
![اخبار مرتبط](/Images/RelatedNews.png)
![نظرات کاربران](/images/Comments.png)