در گیاهان ریشهها عامل اصلی حیاتند، و از آن رو ست که میگویند: «تا ریشه در آب است امید ثمری هست.» امروزه تمام جامعه شناسان برآنند که هر شهر نیز عملاً یک موجود زنده است، موجودی که عملکرد و رفتارهای شهروندان آن را میسازد. میتواند زشت و کثیف و ناهنجار باشد، اگر ساکنانش چنین بخواهند قادر است زیبا و دلچسب و دوست داشتنی بماند، باز هم اگر شهروندانش بخواهند.
به گمان من قلب و مغز یک شهر در این سرزمین و با مقررات تعریف شده برای شهرهای ما شورای شهر است. اعضای شوراهای شهر، نمایندگان، ساکنان آنند برای رسیدگی به آمال آنان در اداره شهر. وظیفه ذاتی آنان همین نوکری و نیابت از مردم است برای بهینه کردن محیط زندگی آنان. حالا اگر هر موضوعی فراتر از این وظیفه اصلی برای هر عضو شورای شهری قرار بگیرد و به کار اصلی او آسیب بزند، به خاطر عدم انجام وظیفه ذاتی و به نوعی خیانت در امانتی که پذیرفته و دقیقتر بگویم خیانت به موکلانش باید نزد خدا و خلق پاسخگو باشد.
مرادم از این مقدمه چینی دو نکته است. اول آنکه نمایندگان شورای شهر باید بدانند نماینده تمام مردمند نه نماینده نزدیکان خویش، مبادا رأی مردم که امانتی است نزد آنان به نردبانی تبدیل شود تا از راه آن به همه آنچه میخواهند دست یابند جز رضایت مردم. این حق الناس از آن حق الناسهاست که بدجور آدم را گرفتار میکند. میلیونها چشم متوجه رفتار آنهاست. در دنیا و عقبا لقمه گلوگیری است و باید عزیزان منتخب سخت مراقب باشند. نکته دوم و مهمتر گریز از دخالت سلایق سیاسی در اداره شهر است. انتخاب شهرداران با چشم اندازهای سیاسی مردم را به شوراها بیاعتماد میکند.
چنین رفتاری حامل این پیام منفی برای شهروندان است که ما به دنبال منافع جناح سیاسی خویش هستیم ونه راه انداختن کار شهروندان و آبادانی شهر.
با تمام فراز و فرودهایی که شاهد بودیم، سرانجام شورای شهر تهران اگرچه با رأی شکننده و میلیمتری، اما نشان داد هنوز تفکر اصالت منافع شهر و شهروندان بر علایق سیاسی دست کم در شورای این شهر پیروز شده است.
همه به خاطر داریم در دوره نخست شورای شهر تهران به سبب آنکه اعضای وقت، این مجموعه را به جای محل ترسیم نقشه راه اداره پایتخت و مهندسی فعالیتهای شهری به شعبهای از احزاب و جناحهای سیاسی بدل کرده بودند، کار به انحلال شورا انجامید. انشاءا... در همه شهرهای کشور بویژه در کلانشهرها و خاصه در مشهد نیز همین مهم دورنمای کاری تمام اعضا باشد و آنها خیر مردم و آبادانی شهر را به گرایشهای سیاسی و علایق جناحی خویش ترجیح دهند. فرصت خدمت به مردم همیشه فراهم نیست، مبادا این فرصت و نعمت را به نقمت و خسران بدل کنیم و سپس سالها در حسرت بمانیم و مردم پشت سرمان... بگذریم.
محمدحسين جعفريان:
شوراها و سم سیاست
هر جانداری قلب و مغز یا اعضایی دارد كه عملاً كار این دو عضو حیاتی را برای او انجام میدهند.
۱۳۹۲/۶/۲۳