به گزارش نما به نقل از عصر ایران، از این دست چهرهها در دهههای اخیر البته فراوان نیستند اما شخصیتهای قابل توجهیاند و بیمناسبت نیست که به آنان اشاره شود:
1- حسامالدین آشنا دکترای فرهنگ و ارتباطات دارد و عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی دانشگاه امام صادق (ع) است. از مشهورترین نوشتههای او مقالهای است با عنوان «پدیده پروفسور حمید مولانا» که میان این دو تنش ایجاد کرد. وی برای یکی از پژوهشهای خود از این عنوان استفاده کرده است: «ما روحانیون در مواجهه با ایدز چه میتوانیم بکنیم؟»
حسامالدین آشنا همچنان روحانی است اما بدون لباس روحانیت به فعالیت دانشگاهی و اخیرا حضور در نهاد ریاست جمهوری میپردازد.
2- محمدعلی هادی نجفآبادی نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی که بعدها سفیر ایران در عربستان هم شد و در سالهای اخیر نامی از او نمیشنویم نیز روحانی بود اما لباس روحانیت نمیپوشید. از آقای هادی در دوران نمایندگی، سخنان او هنگام بحث بر سر لایحه ارجاع به داوری یا صلح دعاوی درباره اختلافات مالی بین ایران و آمریکا در سینه تاریخ ثبت شده و از دوران سفارت در آغاز دهه 70 تشبیه ایران و عربستان به دو بال دنیای اسلام که واکنشها و انتقاداتی را در طیف چپ سنتی برانگیخت. نکته جالب اینکه محمدعلی هادی در نطق مورد اشاره در مخالفت با اظهارات حسن آیت و در تایید دکتر حسن روحانی سخن گفت.
3- محمد علی انصاری برادر کوچکتر حجتالاسلام مجید انصاری نیز روحانی بوده ولی دیگر لباس روحانیت نمیپوشد. مجید انصاری در خاطرات خود نوشته است: «در سال 1349 وارد حوزه علمیه قم شدم و برادر کوچکترم نیز به ما پیوست.» تصویر آشنای همه از محمدعلی انصاری همان جوانی است که در بالکن حسینیه جماران کنار امام خمینی (ره) میایستاد و اکنون در میانسالی در موسسه نشر آثار امام فعالیت میکند و چنان خود را وقف امام و یاد امام و آثار امام کرده که دیگر وجه و زمانی برای فعالیت با لباس روحانیت برای او باقی نمانده است.
4- غلامحسین کرباسچی مشهورترین شهردار پس از انقلاب نیز روحانی بوده و به سبب مسئولیت اجرایی (استانداری اصفهان) بدون لباس روحانیت فعالیت کرده است. فرزند آیتالله محمدصادق تهرانی در مدرسه علمیه حقانی و حوزه علمیه قم درس خوانده و دوره فقه و اصول را گذرانده و در جریان دادگاه نیز خطاب به رئیس دادگاه (محسنی اژهای) گفت: من نیز همان جایی درس خواندهام که شما ولی من به کار اجرایی روی آوردم و حالا باید حساب پس بدهم.
کرباسچی هنگام پیروزی انقلاب 25 ساله بود و پس از آن مدتی نماینده امام خمینی (ره) در ژاندارمری بود. با توجه به اختلافات آیتالله طاهری و آیتالله خادمی در اصفهان، امام شخصا و مستقیما استاندار را منصوب کردند و کرباسچی که در دانشکده علوم نیز تحصیلات دانشگاهی را پشت سر گذاشته بود ترجیح داد بدون لباس روحانیت به اصفهان برود تا صبغه اجرایی و نمایندگی دولت در کارنامهاش پررنگتر باشد.
5- محمد مجتهد شبستری نیز دیگر لباس روحانیت نمیپوشد اما مانند چهرههای پیشگفته نه برای اینکه کار اجرایی انجام دهد بلکه علت آن را «جلب توجه نکردن در مجامع عمومی» ذکر کرد و اول بار در مراسم دوازدهمین سالگرد درگذشت مهندس بازرگان در حسینیه ارشاد با لباس عادی ظاهر شد و توجه همه را به خود جلب کرد. او که طی 9 سال اقامت مستمر و مدیریت مرکز اسلامی هامبورگ نیز لباس روحانیت به تن داشت، از آن پس در این هیات جدید دیده میشود و البته همچنان پیگیر مقوله «هرمنوتیک» است.
6- در مواردی نیز روحانیونی با حکم دادگاه ویژه روحانیت خلع لباس شدهاند. مشهورترین افراد در این فقره، حسن یوسفی اشکوری است. حکمی که در پی برگزاری کنفرانس برلین صادر شد و چون شایعه صدور حکم اعدام نیز پا گرفته بود، این حکم در نظرها خفیف آمد. در جریان کنفرانس برلین که در بهار سال 1379 و در شهر برلین آلمان برگزار شد و 17 چهره سیاسی، فرهنگی، هنری و مذهبی از ایران دعوت شده بودند، یک گروه کمونیستی و مخالف جمهوری اسلامی با اجیر کردن زنی در میانه مراسم، دست به حرکات ناشایست زدند. همان جمعه حجتالاسلام غلامرضا حسنی در خطبههای نماز جمعه گفت که «یک آخوند هم در بین این جمع بوده که عمامه خود را بر سر آن زن میگذارد» که البته سخن درستی نبود و گزارش خلاف واقع به امام جمعه داده بودند اما به هر روی این کنفرانس برای یوسفی اشکوری گران تمام شد.
7- از مثال های دیگر محمدجواد اکبرین است که مدتی نیز به عنوان دبیر کل مجمع طلاب خط امام شناخته میشد و اکنون بدون لباس روحانیت و به عنوان روزنامهنگار و تحلیلگر با برخی شبکههای ماهوارهای گفتوگو میکند و از آن فضا فاصله گرفته است.
به هر صورت برخی روحانیون ترجیح میدهند یا ناچار میشوند این لباس را کنار بگذارند یا کمتر استفاده کنند و طبعا عناوین مذهبی همچون «آیتالله» یا «حجتالاسلام» نیز درباره افرادی که لباس روحانیت بر تن ندارند به کار نمیرود. در عین حال چنانچه درباره امور مذهبی اظهار نظر کنند از آنها با عنوان پژوهشگر دینی یاد میشود.
این گفتار کامل نخواهد بود اگر به نکته متفاوتی درباره لباس روحانیت اشاره نشود و آن تقاضای خلع لباس در اختلافات سیاسی است. تا جایی که در شهریور 1385 خانم فاطمه رجبی در ادامه اظهار نظرهای بحثانگیز خود در آن زمان خواستار خلع لباس آقای خاتمی شد! پیشنهادی که بعدتر به زبانهای دیگری از جانب حمید رسایی - که خود نیز معمم است - بیان شد و جالب اینکه حسین شریعتمداری سرپرست کیهان در اقدامی بیسابقه و باورنکردنی و در یادداشتی کاملا متفاوت با لحن آشنای او، در 14 شهریور 1385 به شدت از فاطمه رجبی انتقاد کرد و در مقالهای با عنوان «از کدام جایگاه؟» از او پرسید: «از کدام جایگاه ابراز تاسف میکنید که آقای خاتمی هنوز دارد با لباس روحانیت میگردد؟!»
روحانیونی كه لباس روحانیت نمیپوشند
با انتصاب حسامالدین آشنا به عنوان مشاور فرهنگی رئیسجمهور، دو نوع تصویر از وی منتشر شد كه برخی با لباس روحانیت و بعضی بدون آن است. بدین ترتیب «حجتالاسلام دكتر آشنا» نیز در زمره روحانیونی قرار میگیرد كه به دلایل مختلف ترجیح دادهاند صرفا در لباس روحانیت فعالیت نكنند. هر چند مشخص نیست به صورت كلی كنار گذاشتهاند یا نه.
۱۳۹۲/۶/۲۷