رئیس جمهور روحانی، به زودی در صدر هیئتی به آمریکا سفر خواهد کرد تا در مجمع عمومی سازمان ملل حاضر شود.
این سفر از جهات مختلفی دارای اهمیت زیادی است.
جهت اول آنستکه جهان منتظر است تا نخستین مواضع رئیس جمهور دولت یازدهم ایران اسلامی را در جایگاهی غیر قابل سانسور (تریبون سازمان ملل) و درباره مقولات مهم داخلی و خارجی بشنود و آنالیز کند.
و این در حالی است که این رئیس جمهور جدید با شعارهایی مثل تعامل با دنیا کار خود را آغاز کرده و سوابقی هم در زمینه نزدیکی به کسانی مثل آقای هاشمی و یا اصلاح طلبان را در داخل ایران دارد.
جهت دوم اهمیت اشاره شده از آنروست که کشورهای متخاصم، رقیب و یا تماشاگر سیاست های جمهوری اسلامی ایران دارای این دریافت از دولت یازدهم ایران هستند که این دولت رویکردهایی کاملاً متفاوت با دولت قبلی دارد و اگرچه جملگی معترفند که سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران در جای دیگری تعیین می شود و دولت عموماً مجری این سیاست هاست اما به هر حال این کشورها، تجربیاتی همچون نرمش های بی دلیل دولت سیدمحمد خاتمی در پرونده مذاکرات هسته ای را نیز در خاطر دارند و یا همینطور ایما و اشاره های چهره هایی مثل هاشمی و احمدی نژاد برای مذاکره با آمریکا.
این خاطره ها سبب می شود که رقبا و دشمنان ما در اجلاس سازمان ملل، نگاه و اشتیاق ویژه ای برای شنیدن مواضع رئیس جمهور روحانی داشته باشند تا متوجه شوند که تفاوت های این دولت با دوَل گذشته، کدام گزینه ها را در مقابل روحانی قرار داده است؟ تکرار برخی مواضع گذشتگان، عمل بر طریقی که رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران می پسندد و یا ملغمه ای از این دو راهکار؟!
و جهت سوم و البته شاید سنگینترین وجهی که بر سنگینی و اهمیت اولین سفر روحانی به نیویورک می افزاید برخی مواضع شاذ و گاهی نادرست چهره هایی نزدیک به دولت یازدهم و یا عضو آن است که در کنار وقایع حساسیت زایی مثل بحث سوریه، پرونده هسته ای و مذاکره با آمریکا دارای معانی خاصی شده اند.
تأکید اخیر آقای هاشمی در اشاره به بحث سوریه و اینکه اول خودمان و بعد دیگران! تأکید مدام رئیس جمهور روحانی بر راهکار سیاسی برای حل بحران سوریه در حالی که عملاً فرایند مذاکره در این کشور غیر ممکن است، نصب یک زن بعنوان سخنگوی وزارت خارجه، انتشار نظری از وزیر خارجه دولت یازدهم مبنی بر اینکه آنها که می گفتند هولوکاست دروغ است، رفتند! و ... از جمله مقولاتی هستند که رقبا و دشمنان ما را در سازمان ملل اینطور مجاب کرده اند که رئیس جمهور روحانی احتمالاً در نیویورک حرف هایی در این زمینه ها خواهد داشت.
*انتظارات، بیم ها و امیدها
وجوه سه گانه اشاره شده و خوانش دقیق آنها قاعدتاً تکالیف خاصی را بر ذمه هیئت ایرانی حاضر در نیویورک و شخص رئیس جمهور روحانی می گذارد.
آن تکالیف از این قرارند:
یکم: جامعه ایرانی، مردم و مسئولان ارشد نظام از هیئت ایرانی انتظار دارند که در زمینه بحث جنجالی "مذاکره با آمریکا" ندایی از آنها برنخیزد که حساسیت زایی کند و یا دوپهلو باشد.
ندا و اشاره ای که نتیجه آن امیدوار شدن آمریکا به تأثیرگذاری کامل تحریم ها در ایران! و موفقیت در زمینه کشاندن طرف ایرانی به پای میز مذاکره است و در سوی دیگر نیز از آنرو که دو پهلو بیان شده است، در داخل کشور نیز فضا را با شبهات زیادی مواجه می کند.
از رئیس جمهور روحانی و همراهان ایشان انتظار است که بر مبنای عزت، حکمت و مصلحت با مقوله "هژمونی آمریکا" مقابله کرده و ضمن تأکید بر اینکه رابطه با آمریکا "حرام" نیست در عین حال در مواضع، لبخندها! و صحبت های خود این مسئله را حتماً بیان کنند که آمریکا بدهکاری های زیادی به ملت ایران دارد که قبل از تصور مذاکره باید آنها را یک به یک و دقیق بپردازد.
دوم: نظام جمهوری اسلامی ایران، هم اکنون و پس از قریب به 35 سال به یک نظام سیاسی و اجرایی کارا و مستقر تبدیل شده است که می رود تا با ایجاد تمدنی اسلامی، پیام مبارزه با ظلم و استکبار را به سرتاسر جهان ارسال کند.
در این راستا، نشان دادن وحدت تامّه ارکان نظام با یکدیگر و تبعیت محض از فرامین و جهات مورد اشاره مقام معظم رهبری از جمله ضروریات است.
پر واضح آنکه دولت تدبیر و امید، هم اکنون در یک دو راهی قرار دارد. راه اول آنکه در هر مکانی و زمانی، پایداری خود را بر آرمان های امام راحل و انقلاب اسلامی نشان دهد و با به رخ کشیدن تبعیت محض از سیاست های کلان نظام اسلامی در روند پیشرفت ایران عامل تسریع باشد و راه دوم آنکه با بیان حرف های دوپهلو، قبول هژمونی ایران در ذیل هژمونی آمریکا، نشان دادن روی خوش به مفهوم خطرناک جهانی سازی! و نواختن آواهایی همسو با آنچه غرب می خواهد و نه همسو با برنامه های مقاومت گونه ایران؛ به گزینه ای بی تأثیر در تاریخ ما و کم اثر در دامنه تمدن اسلامی تبدیل شود.
سوم: دولت یازدهم، طی ماه های اخیر اشتباهاتی کوچک را در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی مرتکب شده است.
نکته اما آنجاست که در سفر سرنوشت ساز نیویورک، نباید اجازه داد که این اشتباهات کوچک با پرداخت های رسانه های صهیونیستی و سوال پیچ کردن مقامات ایرانی در زمینه های مختلفی مثل دروغ و راست بودن هولوکاست، حمایت همه جانبه ایران از سوریه و ماجرای راهکار سیاسی! مذاکره با آمریکا و ... تبدیل به حفره هایی بزرگ در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بشوند.
از دولت تدبیر و شخص دکتر روحانی انتظار می رود که در نخستین حضور خود بعنوان رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، پیام هایی در زمینه های اشاره شده به جهان و جهانیان مخابره کند که متضمن همسویی با سیاست های کلان نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.
و حرف آخر:
پیام تبریکی که اوباما اخیراً برای رئیس دولت یازدهم ما فرستاد، می تواند در نیویورک، صور جدیدتری نیز پیدا کند...
و این در حالی است که مسئله تحریم ها نیز تبدیل به یک بازی خطرناک برای کشاندن ایران به نزدیکی خط سازش شده است.
بازی خطرناکی که غرب در نخستین حضور روحانی در سازمان ملل، قصد دارد نتایج اعمال این بازی را در سخنان و مواضع هیئت ایرانی ارزیابی کند.
باید اذعان کرد که توطئه های فراوانی در زیر این دستکش چرمی و این لبخندها و در کلاه مترسک تحریم ها نهفته شده است.
و برای مقابله با این توطئه ها نیز تنها انتظار از دولت و شخص آقای روحانی "تدبیر" و "اعتدال" است و بس.
*مسعود یارضوی
بایسته های اولین سفر روحانی به نیویورك
از رئیس جمهور روحانی و همراهان ایشان انتظار است كه بر مبنای عزت، حكمت و مصلحت با مقوله "هژمونی آمریكا" مقابله كرده و ضمن تأكید بر اینكه رابطه با آمریكا "حرام" نیست در عین حال در مواضع، لبخندها! و صحبت های خود این مسئله را حتماً بیان كنند كه آمریكا بدهكاری های زیادی به ملت ایران دارد كه قبل از تصور مذاكره باید آنها را یك به یك و دقیق بپردازد.
۱۳۹۲/۶/۲۷