به گزارش نما به نقل از پرس تی وی، «زماني که کاملا روشن است بسياري از مسائل مخفي نگاه داشته شده، تنها افراد نادان آنچه را که به آنها گفته ميشود، باور ميکنند...»
اوباما زماني که با ريختن اشک تمساح ابراز نگراني کرد که سلاحهاي کشتار جمعي تهديدي براي افراد بيگناه به شمار ميرود، ميخ ديگري به تابوت ریاست جمهوری خود کوبيد. او نيز به صف طويل ديگر روساي جمهور امريکا پيوست که همگي از بزرگترين تهديد و دارنده سلاح کشتار جمعي در خاورميانه براي چندين دهه حمايت کردهاند: اسرائيل صهيونيست.
تنها موردي که با وي موافق هستم، اين است که مردم بايد عليه کساني که از سلاحهاي کشتار جمعي حمايت ميکنند، وارد عمل شوند؛ اما اين بدان معناست که جهان و بويژه سازمان ملل بايد از خواب بيدار شده و عليه گانگسترهاي صهيونيست و حاميان آنها که تهديدي براي امريکا و تمام جهان محسوب ميشوند، به پا خيزند.
اين نمونه ديگري از آگاهي رو به افزايش مردم امريکا از اين واقعيت است که کشور خودشان ميتواند تهديدي براي امنيت ملي آنها باشد. و با توجه به کِشتي ديپلماسي امريکا در قبال سوريه که شبه نظاميان القاعده ملوانان آن هستند، بايد بگويم اکثريت خاموش امريکا در حال آگاه شدن از اين واقعيت است که چگونه رهبران خود آنها، فريبشان ميدهند.
از جان مککين و ليندزي گراهام چيزي غير از کوبيدن بر طبل جنگ انتظار نميرود. اما تصور ميشد که اوباما خط مشي ديگري دارد. مقاومت وي در برابر فشار لابيهاي صهيونيست جهت حمله به ايران بابت به اصطلاح تهديد هستهاي اين کشور امري ستودني بود. عليرغم اينکه خاستگاه اوباما، عالم کثيف سياست در شيکاگو است، ميدانيم که گاهي اوقات افراد ميتوانند گذشته خود را پشت سر گذاشته و تغيير کنند.
صهيونيستها براي اينکه حمله به ايران را رقم بزنند، حتي رو به ميت رامني آوردند و تلاش کردند که اوباما را از کاخ سفيد بيرون کنند. اکنون سوريه خواستار اين شده که براي امنتر شدن جهان يا اگر بخواهيم با ادبيات اوباما بگوييم، «براي محافظت از کودکانمان»، اسرائيل نيز بايد تمام سلاحهاي کشتار جمعي خود را تحت نظارت جامعه بين الملل قرار دهد.
صهيونيستها از همان روز اول که پا به عرصه وجود گذاشتند، آماده و مشتاق بودند که از سلاحهاي کشتار جمعي استفاده کنند. اسناد اطلاعاتي قابل دسترس آژانسهاي جاسوسي امريکا همه اين موارد را از جنگ ۱۹۴۸ به صورت مستند نشان ميدهد. ماموران صهيونيستي، قاره جنگ زده اروپا را در آن زمان در نورديدند تا سلاحهاي شيميايي موجود در اين قاره را پيدا کرده و از آنها عليه اعراب استفاده کنند. اطلاعات محرمانه نظامي همچنين حاکي از اين است که صهيونيستها حتي به انبارهاي سلاح در امريکا نيز حمله کردند.
استيون گرين، با نوشتن کتاب اصلي خود تحت عنوان «طرفداري» که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، اولين نويسندهاي بود که از قانون آزادي اطلاعات براي افشاي چيزي که دولتهاي امريکا سالها پنهان کرده بودند، استفاده کرد؛ اطلاعاتي که اگر مردم از آن خبر داشتند، بهتر ميتوانستند از خود در برابر خيانت لابي يهوديان محافظت کنند.
نکته بسيار جالب اينجاست که دولت ريگان قصد داشت گرين را به دليل نوشتن اين کتاب تحت پيگرد قرار دهد اما پي برد که اگر اين کار را بکند بسيار ابله به نظر ميرسد چرا که تمام اطلاعاتي که در کتاب گرين آمده بود، رسمي و توسط خود دولت فراهم شده بود. آنها در عوض بسياري از اطلاعات قابل دسترس را دوباره محرمانه کردند. خوشبختانه گرين همه نسخههاي اصلي کتاب خود را حفظ کرده بود.
در صفحه ۵۷ کتاب گرين آمده است، در ژوئن ۱۹۴۸، يک رايزن نظامي بلژيک در واشنگتن خواستار نمونههايي از مهمات سمي موجود در پسمانده سلاحهاي شيميايي آلمان در باواريا شد. رايزن نظامي امريکا در قاهره چند روز بعد گزارش داد که شواهد مستندي در تل آويو و ديگر جاها موجود است که نشان ميدهد نيروهاي يهودي آماده حمله شيميايي به اعراب هستند.
محور جديد شرارت، يعني امريکا، فرانسه و انگليس سابقهاي طولاني در کمک به افزايش قابليت تهاجمي اسرائيل بويژه سلاحهاي اتمي آن دارند. فرانسويها از اولين کساني بودند که بعد از جنگ سال ۱۹۴۸ و قبل از اينکه آخرين فلسطينيهاي کشته شده در اين جنگ به خاک سپرده شوند، براي تبديل کردن اسرائيل به يک قدرت هستهاي وارد عمل شدند.
در سال ۱۹۴۹ بازماندههاي فسفات حاوي اورانيوم در صحراي نقب پيدا شد و همچنين نهاد ويزمن در تل آويو، بخش تحقيقات ايزوتوپ خود را راه اندازي کرد. اسرائيل در حال دستيابي به بمب اتمي بود. حرکت ابتدايي فرانسويها تبديل به برنامهاي طولاني مدت شده بود. از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۷، صهيونيستها ۶۰۰ ميليون دلار خرج تسليحات فرانسوي از جمله اولين رآکتور هستهاي آنها که ارزشي حدود ۷۵ ميليون دلار داشت، کردند.
تمام اين اطلاعات از سال ۱۹۸۴ علني شد. با وجود اينکه افراد بسياري از برنامههاي اسرائيل براي توليد سلاحهاي کشتار جمعي اطلاع داشتند، عدهکمي ميدانستند که در اين زمينه تا چه اندازه سند و مدرک وجود دارد. در سال ۱۹۸۴ اينترنت وجود نداشت که اطلاعات را منتشر کند اما دولتهاي ما همچنان ماجراي چگونگي ايجاد فرانکنشتاين يهودي در خاورميانه را از ما پنهان ميکنند و ما همچنان در حال پرداختن بهاي آن هستيم.
استفاده تجاوزکارانه از سلاحهاي کشتار جمعي همواره بخشي از طرح صهيونيسم بوده است. در ۱۹۵۷ ميلادي، اسرائيل نسبت به همسايگان خود به شکل غير قابل انکاري به برتري و تفوق نظامي دست يافته بود. حتي شيمون پرز، وزير وقت امور نظامي اسرائيل نيز علنا به اين موضوع اعتراف کرد و در مصاحبه با يک روزنامه اسرائيلي از لفظ «اجبار غيرمتعارف» (دشمنان رژيم اسرائيل به دليل قدرت نظامي اين رژيم) استفاده کرد.
يائير اورون، کارشناس برنامه هستهاي اسرائيل اين عبارت را اينگونه توصيف کرد: «دست يابي به يک سيستم نظامي برتر به اين معني است که ميتوان از طريق تهديد به استفاده از اين توان نظامي، طرف مقابل را به انجام کارهاي مطلوب خود اجبار واو را به پذيرش خواستههاي سياسي اسرائيل وادار کرد.»
سازمان اطلاعات مرکزي امريکا (سيا) گزارش داد که اسرائيليها در حال ساخت رآکتوري در صحراي نقب هستند که ميتواند سالانه يک بمب توليد کند. اين فرايند کُند صهيونيستها را بر اين داشت که به دنبال اورانيومي باشند که از پيش غني شده است. و براي بدست آوردن اين اورانيوم چه جايي بهتر از کشوري که «سه دلقک» (اشاره به سه شخصيت قديمي نمايشهاي کمدي در امريکا) مسئول امنيت اطلاعاتي آن هستند. هيچ جايي بهتر و مطمئنتر از امريکا براي دزديدن اين اورانيوم وجود نداشت.
آنها سپس از شرکت صوري نومک (NUMEC) براي انتقال اورانيوم به سرزمين صهيون استفاده کردند. يهوديان خيانتکاري مانند دکتر زلمن شاپيرو که يکي از مسئولان شرکت نومک بود، يهوديان خيانتکار ديگري را به کار گرفتند تا در نيروگاه ديمونا فعاليت کرده و همچنين از برنامه اتمي امريکا جاسوسي کنند و آن را در اختيار اسرائيليها قرار دهند.
قانون انرژي هستهاي امريکا براي هر کسي (البته غير از يهوديان) که اين قانون را به نفع يک کشور خارجي (البته غير از اسرائيل) نقض کند، مجازات اعدام را در نظر گرفته است. طي فرايندي که تا به امروز ادامه داشته و تبديل به يک عمليات جاسوسي گستره از سوي اسرائيل عليه مردم امريکا شد، رهبران امريکا بدون اينکه حتي به شهروندان اين کشور هشدار دهند، با پنهان کردن اين موضوع مردم خود را فريب داده و به آنها خيانت کردند.
در حال حاضر که در حال نوشتن اين مقاله هستم، صهيونيستها و هنديها برنامهاي مشترک در مورد موشکهاي بين قارهاي باليستيک دارند که طي آن براي هر دو طرف، کلاهکتوليد خواهد شد. ماليات دهندگان امريکايي کمک هزينه اين تهديد تروريستي عليه خود را تامين کرده و اين در حالي است که حتي يک اسرائيلي يا امريکايي در تمام اين مدت براي اين جاسوسي و خيانت مجازات نشده است.
رهبران کنوني ما در امريکا اکنون ميراث دار کساني هستند که چندين دهه ما را نااميد کردند و ظاهرا آنها نيز قصد دارند به صورت نامحدود به اين رويه ادامه دهند مگر اينکه اقدام جديتري عليه آنها صورت بگيرد. اما چنين اقدامي همواره نيازمند يک جرقه، زمان مناسب و آگاهي مردم از تهديد موجود است تا افرادي باجرات در برابر قلدران و خيانتکاران به پا خيزند.
من هرگز خوش بين نبودهام اما خشم عمومي از اوباماي بمب افکن ! من را به بيان اين اظهارات تشويق کرده است. پرس تيوي روز سه شنبه گزارش داد، فيصل مقداد، معاون وزير خارجه سوريه از جامعه جهاني خواسته است که اسرائيل را جهت نابودي سلاحهاي کشتار جمعياش تحت فشار قرار دهد.
اين احتمالا بهترين فرصت در تمام طول عمر ماست که به خشم عمومي عليه اوباماي بمب افکن سر و سامان داده و از آن نتيجهاي حاصل کنيم. بياييد دست به دست هم دهيم تا اين خيانتکاران را ريشه کن کرده و تمام حمايت مالي و نظامي از اين اسرائيل سرکش را تا زماني که تهديدي براي همه ما به شمار ميرود، متوقف کنيم.
اگر اکنون دست به کار نشويم، کودکان ما ميراث دار دولتهايي مملو از جاسوسان صهيونيست در شکل کساني مانند زلمن شاپيرو خواهند بود. مردم سوريه با دادن ۱۰۰ هزار کشته در جنگ قدم اول را برداشتهاند؛ قتل عامي که جاي پاي امريکا، انگليس، فرانسه، ترکيه، اسرائيل، عربستان و قطر در سرتاسر آن به چشم ميخورد. نبرد واقعي که همگي ما با آن مواجه هستيم اين است که «منافع» امنيتي چه کساني در نهايت پيروز خواهد شد: آنها يا ما.
آیا اوباما از اسرائیل محافظت خواهد كرد؟
اگر اكنون دست به كار نشویم، كودكان ما میراث دار دولتهایی مملو از جاسوسان صهیونیست در شكل كسانی مانند زلمن شاپیرو خواهند بود. مردم سوریه با دادن 100 هزار كشته در جنگ قدم اول را برداشتهاند؛ قتل عامی كه جای پای امریكا، انگلیس، فرانسه، تركیه، اسرائیل، عربستان و قطر در سرتاسر آن به چشم میخورد. نبرد و تهدید واقعی كه همگی ما با آن روبرو هستیم این است كه «منافع» امنیتی چه كسانی در نهایت پیروز خواهد شد: آنها یا ما."
۱۳۹۲/۶/۳۰